بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

متافیزیک از نگاه فیزیک

 

جستجوي حكمت معنوي در ميان دانش جديد

 

"انديشه‌اي كه در همان نگاه اول، عجيب و غريب و غيرعادي به نظر نرسد، راه به جايي نخواهد برد" (فريمن دايسون)(1)

 

كتاب متافيزيك از نگاه فيزيك(2) اثر دكتر فرد آلن ولف(3)، اثر ديگري ا‌ست در تلاش براي تحقق يك بينش معنوي مبتني بر دستاوردهاي فيزيك جديد. فرد آلن ولف دكتراي خود را در رشته فيزيك در سال 1963 از دانشگاه كاليفرنيا در لس‌انجلس(4) اخذ كرد. وي سال‏ها در دانشگاه پاريس، دانشگاه عبري اورشليم، دانشگاه لندن و مؤسسۀ هان مايتنر(5) در برلين به تدريس مشغول بود. ولف، هدف از نگارش اين كتاب را "اميد به تركيب گستره‌هاي فيزيك جديد با انديشه معنوي و باطني" بيان مي‌كند. كتاب، با زباني ساده و نگاهي تصويري و جذاب، خواننده را با دستاوردهاي شگرف فيزيك جديد در تبيين شگفتي‌هاي جهان و توانمندي‌هاي ناشناخته انسان، آشنا مي‌كند.

ولف در بخش آغازين اين كتاب به ارتباط ظريف مابين تصور و واقعيت اشاره كرده و بيان مي‌كند كه تا زمان كشف نظريۀ جديد كوانتومي، چنين تصور مي‏شد كه جهان مادي و تفكرات ما دربارۀ آن كاملاً جداي از يكديگر هستند. اما "فيزيك كوانتومي به ما نشان داد آنچه به تصور مي‏آوريم همان چيزي است كه مي‏بينيم. به‌عبارت ديگر، تصور ما از جهان و واقعيتي كه جهان، خود را در قالب آن به ما عرضه مي‌كند به طور بنياديني به‌هم ربط دارند". قصد اين است كه نشان داده شود، هر چه در مورد خود و ديگري مي‏انديشيم، تعيين‏كننده اين است كه براي ديگري و خودمان چگونه هستيم. و اين، به يكباره عملي نمي‏شود، بلكه احتياج به زمان دارد. آن‌گونه كه ما هستيم، طي تفكراتِ طولاني، دقيق و سخت شكل گرفته است. "بايد گفت آنچه هستيم ساختار ويژه‏اي از تفكر است. با دگرگون كردن افكار دربارۀ خودمان، خودمان را واقعاً تغيير خواهيم داد!" بر اساس فيزيك كوانتومي، چنين به نظر مي‌رسد كه انديشه، موجب تغيير شدت تابع موج كوانتومي خواهد شد. بدين ترتيب، شدتِ موج كوانتومي، معياري براي احتمالِ وقوع رويدادهاست. بر اين اساس، "هر چه آگاهي و هوشياري فرد مشاهده‏كننده بيشتر باشد، احتمالِ وقوع رويداد هم بالاتر است". خصوصيات و شرايط فيزيكي شيميايي نه تنها آگاهي را به وجود مي‏آورند، بلكه به طور عميقي احساسات [موجودات] را تحت تأثير قرار مي‏دهند. اما آيا آگاهي نيز تأثيري بر شرايط فيزيكي شيميايي دارد؟ به‌عبارت ديگر، آيا با مطالعۀ طبيعت مي‏توان نتيجه گرفت كه بدن انسان، از قوانين فيزيك، تبعيت نمي‏كند؟" مي‌دانيم كه پاسخ متداول به اين پرسش تا قبل از مطرح شدن نظريه كوانتوم، منفي بود: بدن بر ذهن اثر مي‏گذارد، ولي ذهن بر بدن تأثيري نمي‏گذارد. اما اينك ديدگاه ما تغيير كرده است. "يوجين ويگنر"(6) برندۀ جايزه نوبل در سال 1967 چنين مي‏گويد: "دركِ اينكه اجسام فيزيكي و ارزش‏هاي معنوي كيفيتي يكسان از هستي‏اند تا حدودي باعث آرامش ذهني من شده است . . . هر چه باشد، اين تنها نگرش شناخته شده‏اي است كه با ساختار كوانتومي سازگاري دارد(7)". ولف معتقد است كه اگر آگاهي بتواند توابع موج كوانتومي را تغيير بدهد، انديشه و تفكر مي‏تواند از ديوارهاي نور كه ما را احاطه كرده‏اند بيرون بپرد. دليل آن اين است كه امواج كوانتومي سريع‏تر از نور حركت مي‏كنند. جهش كوانتومي، حركت چيزي از يك نقطه به نقطه‏اي ديگر است، بدون اينكه از مناطق حد واسط آنها عبور كند. دقيقاً مشابه آنچه كه در برخي از فيلم‏هاي فضايي تخيلي ديده مي‏شود، به‌طوري كه شي‏ء در يك لحظه در يك محل محو مي‏شود و در همان لحظه در محلي ديگر ظاهر مي‏شود. آنچه اتفاق مي‏افتد اين است كه موج، دستخوش نوع به‌خصوصي از حركتِ سريع‏تر از نور مي‏شود. اين حركت را فروپاشي تابع موج مي‏ناميم، يا اگر تعريف ولف را ترجيح بدهيد، انفجارِ موج. هر زمان كه انفجارِ موج داشته باشيم، يك جهش كوانتومي وجود خواهد داشت و هر زمان كه يك جهش كوانتومي رخ بدهد، آگاهي‏مان نيز دستخوش يك جهش كوانتومي مي‏گردد. زماني كه جهش اتفاق مي‏افتد، از موقعيتِ جديدِ شي‏ء آگاه مي‏شويم. اين همان چيزي است كه از شهود يا فهم ناگهاني مدّ نظرمان است. اين اتفاق نمي‏تواند در همان لحظه، بدون ايجاد تغيير در جهان، رخ بدهد.  رابطه ميان فهمِ يك اتفاق و خود آن، بسيار بسيار معني‏دار و تنگاتنگ است. اين معني تا حد زيادي مشابه ديدن خودتان در آينه است. تصوير شما چيزي است كه مشاهده مي‏شود، و البته شما مشاهده‏كننده هستيد. "اگر آگاهي خود از تصويرتان را تغيير بدهيد، تصوير شما تغيير مي‏كند"، اينطور نيست؟

در ادامه كتاب، ولف به تشريح پديده‌هاي شگفت‌انگيزي نظير تفسير جهان‌هاي موازي اِوِرِت از مكانيك كوانتومي، فضا-زمان مينكوفسكي و مخروط نوري، حفره‌هاي سياه، مطلق نبودن فضا-زمان، پاد ماده و پديده‌هاي فوق طبيعي پرداخته و در هر مورد، ايده‌هاي فوق‌العاده جالبي را مطرح مي‌كند. به عنوان مثال در ارتباط با رؤيا اين پرسش مطرح مي‌شود كه "آيا مي‏توانيد در رؤيا خود را چون ناظري در عصر حجر تصور كنيد و به‌طور واقعي به آن عصر باز گرديد؟ آيا مي‏توانيد با بيدار شدن و خروج از رؤيا به زمان حال مراجعه كنيد؟ آيا مي‏توانيم مطمئن باشيم كه رؤياهايمان فقط در سر ما اتفاق مي‏افتند؟ شايد رؤياها ما را به مكان‏هايي مي‏برند كه نمي‏توانيم با كالبد خود به آنجا برويم. شايد در هنگام رؤيا، با جهان ديگري موازي با اين جهان هماهنگ مي‏شويم." رؤياها و توهمات هر دو وجود دارند، همۀ آنها يكسان نيستند. ممكن است در برخي از آنها آگاهانه قادر به هدايت اعمالتان باشيد. شايد سفر در زمان، سفر در مكان و تجارب خروج از جسم، با همديگر مرتبط باشند. اگر افكار ما با امواج كوانتومي انتقال مي‏يابند، هيچ دليل منطقي‏اي وجود ندارد كه نتوانند درون نزديك‏ترين حفره‏هاي سياه خروجي جهان‏هاي موازي - جهان‏هايي كه امكان دارد گذشته يا آينده خودمان باشند - به گردش درآمده، وارد آنها شده يا از آنها خارج شوند. "اگر افكار ما با امواج كوانتومي انتقال يابند، مي‏توانند با سرعتي بالاتر از سرعت نور، رو به مرزهاي جهان حركت كرده و باز گردند".

در ادامۀ كتاب، اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا سطح بالاتري از آگاهي وجود دارد؟ آيا قادريم با آن يكي شده، از وجودش آگاه شويم؟ در طول تاريخ، انسان‏ها آرزو داشته‏اندكه با خداي خود يكي شوند، هر آنچه خدا خوانده مي‏شود. شايد آن يكي شدن و وحدت، با ارتباط اينشتيني يا كوانتومي ميان همۀ ما رابطه داشته باشد. به‌طور قطع، فيزيك كوانتومي ديدمان راگسترده‏تر كرده است.

حال، چطور اين كار را انجام دهيم؟ چگونه مي‏توانيم ياد بگيريم اين رابطه را حس كنيم، چطور مي‏توانيم هوشيارتر و حساس‏تر شويم و به درك بيشتري از خودمان و جهاني كه در آن زندگي مي‏كنيم دست يابيم؟ پاسخ ساده است. در گام اول، بايد دست به انتخاب بزنيم. آيا به واقع مي‏خواهيم هوشيارتر باشيم؟ آيا حساسيت بيشتر، آن چيزي است كه ما همه خواهان آن هستيم؟ آيا آرزوي فهم جهاني را كه در آن زندگي مي‏كنيم داريم؟ اگر پاسخ مثبت به اين پرسش‏ها برايتان اهميت دارد، شما هم اكنون نيز با سطح آگاهي بالاتر در ارتباط هستيد. در صورتي كه، چنين عقايدي برايتان اهميت ندارند، به هيچ‌گونه اطلاعي از سطح آگاهي بالاتر دست نخواهيد يافت. انتخاب با "آگاهي" نيست، انتخاب با شماست. براي شنيدن اخبار، بايد گيرنده را روشن كنيد و براي روشن كردن آن، در ابتدا بايد بخواهيد كه به اخبار گوش بدهيد. به عقيده ولف "يكي از خوديابي‏هاي بزرگ فرايند "هماهنگي" با سطح آگاهي بالاتر است".

شايد كل جهان فقط رقصي بزرگ باشد. در صورتي كه امواج كوانتومي بنيان تمامي مواد و آگاهي را تشكيل دهند، پس مي‏توان گفت كه وجود هماهنگي در جهان يك ضرورت است؛ چرا كه همۀ امواج بايد حركتي متناوب و موزون داشته باشند. "از آنجا كه موج كوانتومي سريع‏تر از نور جريان دارد، هماهنگي در همۀ زمان حضور دارد".

كتاب متافيزيك از نگاه فيزيك با مجموعه‌اي غني از فهرست منابع و كتاب‌شناسي به پايان مي‌رسد. اين كتاب، براي آنان‌كه حكمت كهن را در ميان دانش جديد مي‌جويند، سرآغاز‌ سفري شگفت‌انگيز است، سفري به سوي ناشناخته‌ها.

 

 

پي‌نوشت:

1-  Freeman Dyson

2- متافيزيك از نگاه فيزيك، ترجمه‌اي است از كتاب Space-Time and Beyond ، نويسنده فرد آلن ولف

3-  Fred Alan Wolf

4-  University of California, Los Angeles (UCLA)

5-  Hahn Meitner

6-  Eugene Wigner

7-  ئي. ويگنر، تقارن‏ها و انعكاس‏ها، انتشارات دانشگاه اينديانا، بلومينگتون، 1967

 

منبع: فصلامه علوم باطني ، شماره 4 و  5

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com