
من هستم
در خود فرو رفته، در حسرت گذشته و غرق در ترس موهوم آينده
...
ناگاه گويي صداي او را از غيب شنيدم كه با من ميگفت:
"نام من، من هستم است."
او لحظهاي مكث كرد، و من مشتاق و منتظر شنيدنش؛
"زماني كه در گذشته زندگي مي كني،
با همهي اشتباهات و حسرتها و پشيمانيها،
بودن دشوار خواهد بود،
و من هستم، آنجا نخواهد بود،
چرا كه اسم من، من بودم نيست.
وقتي در آينده زندگي ميكني،
با تمام مشكلات و ترسها،
بودن دشوار خواهد بود،
و من هستم، آنجا نخواهد بود،
چرا كه اسم من، من خواهم بود نيست.
اما آنگاه كه در لحظه زندگي ميكني،
همه چيز سهل و روان است،
من هستم، اينجاست.
نام من، من هستم است."
ترجمهي شعري از: هلن ماليكوت
منبع: نشريه هنرهاي زيستن، شماره 4 (با اندكي ويرايش)
بازگشت
Share
|