دعا براي دفع حيله و آزار دشمنان
به نام خداوند بخشايندهي مهربان
1- معبود من! مرا هدايت نمودي، ولي من به كارهاي بيهوده مشغول شدم و مرا موعظه نمودي، ولي دلم نرم نشد و به من زيبايي دادي، ولي نافرماني كردم و بعد ازآن به من معرفت دادي، من استغفار نمودم و مرا بخشودي، ولي من دوباره به گناه بازگشتم و گناهم را پوشاندي، پس اي معبود من! حمد و سپاس مخصوص توست.
2- بارالها! خودم را به درههاي هلاكت انداختم و در راههاي نابودي قدم گذاشتم و در مقابل خشمت قرار گرفتم و با عذابهايت رو به رو شدم.
3- بارالها! وسيلهي من براي رسيدن به تو يكتا پرستي است و وسيلهام اين است كه چيزي را شريك تو قرار ندهم و معبودي را همراه با تو انتخاب نكنم و با همهي وجودم به سويت آمدهام. تو گريزگاه هر گنهكاري هستي و تو پناهگاه كسي هستي كه حظّ و بهرهي خود را ضايع نموده و به تو پناه آورده است.
4- چه بسيار دشمني كه شمشيرش را از روي عداوت به روي من كشيده و لبهي تيغش را برايم تيز نموده و آن را صيقل داده و زهرهاي كشندهاش را آماده كرده و مرا هدف تيرهايي قرار داده كه هيچ گاه به خطا نميروند و چشم نگهبانش نسبت به من خواب نرفته و در دل نيّت شرّي نسبت به من دارد و ميخواهد از تلخي شرّش به من بنوشاند.
5- پس اي معبود من! ضعفم را در تحمّل سختيها و ناتوانيام را از انتقام گرفتن در مقابل كسي كه قصد جنگ با من را دارد و تنهاييام را در مقابل تعداد زياد دشمنان و كسي كه براي گرفتار نمودنم در آن چه كه فكرش را نكردهام، نگاه كردي.
6- بارالها! ياريات را نسبت به من آغاز كردي و به وسيلهي قدرتت پشتم را محكم نمودي و بُرندگي دشمنم را كُند كردي و بعد از اين كه عدهاي بودند، او را تنها نمودي و مرا بر او پيروز گرداندي و آن چه بر ضدّ من ساخته بود، عليه خودش به كار بردي و در حالي كه خشمش آرام نگرفته و آتش كينهاش فرو نشسته بود، او را برگرداندي و انگشتان خود را گزيد در حالي كه يارانش به وعدههايشان عمل نكردند.
7- خداوندا! ظالمي كه با مكر خويش چه بسيار بر من ظلم نمود و دام شكارش را برايم پهن كرد و براي من جاسوساني گذاشت و در كمين من نشست، همان طور كه درندگان در كمين شكارشان مينشينند و منتظر فرصتي هستند كه شكار مناسبي را به دست آورند؛ ظاهرش با من خوب بود و چاپلوسي ميكرد ولي با غضب به من نگاه مينمود.
8- اي معبود من! پس تو هنگامي كه دغلكاري پنهان و زشتي كردارش را ديدي او را از سر، در چالهاي كه براي شكار من كنده بود، انداختي و در همان چاهي كه با دستانش كنده بود، سرنگون كردي تا بعد از سركشي نمودنش با ذلّت و خواري در دامي گرفتار شد كه ميخواست مرا در آن بيندازد و اگر رحمت تو نبود، در آن چه كه او گرفتار شده، من هم گرفتار ميشدم.
9- و حسودي كه به خاطر من چه بسيار غصّه دار شد و غضبش همچون استخواني در گلويش ماند و با زبانش مرا اذّيت كرد و عيوب خودش را به من نسبت داد و باعث خشمش شدم و آبرويم را هدف تيرهاي خود قرار داد و صفات بدش را همچون قلادهاي به گردنم انداخت و به وسيلهي مكر و نيرنگش بر من خشم گرفت و با فريب دادن قصد آزار مرا داشت.
10- اي معبود من! ولي من تو را خواندم و از تو ياري خواستم چرا كه تو به سرعت جوابم را ميدهي و ميدانستم كه هر كسي در سايهي حمايت تو قرار گيرد، شكست نميخورد و هر كسي كه ياري تو به او رسد، هراسي به دل راه نميدهد، پس تو به وسيلهي قدرتت مرا از خطر دشمن محافظت كردي.
11- خداوندا! چقدر زياد ابرهاي مصيبتآور را از من دور كردي و در عوض آنها ابرهايي پر نعمت را بر من باراندي و جويهاي رحمت را جاري ساختي و لباس عافيت را بر من پوشاندي و چشمهاي مصيبتآور را كور كردي و پردههاي مشكلات و ناراحتي را كنار زدي.
12- گمانهاي خوب را چقدر زياد برايم محقق نمودي و كمبودها را جبران كردي و افتادهاي را بلند نمودي و زندگي درماندهاي را تغيير دادي.
13- تمام اينها از لطف و احسان توست، ولي در تمام اين كارها من در معصيت تو تلاش كردهام و بدي كردنم باعث نشده كه تو احسانت را كامل در حقّ من اجرا نكني و آن همه لطفي كه در حقّ من كردي باعث نشد آن چه را كه موجب خشمت ميشود، مرتكب نشوم. خداوندا! هر چه كه انجام دهي، بازخواست نميشوي.
14- و به درستي كه هر گاه از تو چيزي خواسته شده، عطا كردهاي و اگر در خواستي هم نشده، اين تو بودي كه عطا نمودي و اگر از فضلت حاجتي خواسته شده، كم ندادهاي.
اي سرور من! تو به غير از نيكي، نعمت دادن، احسان و انعام، كار ديگري نميكني و من به غير از غرق شدن در محرمات و تجاوز از قوانينت و غافل شدن از تهديدهايت كاري انجام ندادهام.
اي معبود من! پس حمد و سپاس مخصوص توست، اي قدرتمندي كه هرگز شكست نميخوري و اي كسي كه مهلت ميدهي و در عذاب كردن عجله نميكني.
15- پروردگارا! اين جايگاه كسي است كه به زياد بودن نعمتهايت اعتراف ميكند و در مقابل آنها اعتراف به كوتاهي نمودن در به جا آوردن شكر آنها ميكند و عليه خود شهادت ميدهد كه آنها را ضايع ساخته است.
16- بارالها! پس من به وسيلهي مقام بلند حضرت محمد(ص) و نورانيت علوي به تو نزديك ميشوم و به وسيلهي اين بزرگواران به تو روي مينمايم كه مرا از شرّ فلان و فلان پناه بدهي، چرا كه اين كار با توجه به قدرتي كه داري، برايت سخت نيست و با توانايي كه داري به زحمت نميافتي و اين تو هستي كه بر انجام دادن هر كاري توانايي.
17- اي معبود من! پس بر من رحمت آور و توفيق دائميات را نردبان رسيدن به جايگاه رضايتت قرار بده و مرا از عذابت در امان نگاهدار، اي مهربانترين مهربانان.
برگرفته از صحيفهي سجاديه
بازگشت
Share
|