چند پرسش درباره دعا
بسم ا... الرحمن الرحيم
1- چگونه دعا كنيم كه دعايمان اجابت شود؟
براي دعا كردن لازم است خواستهي خود را در پيشگاه خداوند، يعني او كه به همه چيز قادر و تواناست، مطرح كنيم، درخواستمان را به محضر پادشاه (آسمانها و زمين) ببريم و تقاضاي رسيدگي كنيم. پس در وهلهي اول بايد خودمان را به محضر پادشاه برسانيم. وقتي در برابر او قرار گرفتيم و مطمئن شديم كه صحبتهايمان را ميشنود، ميتوانيم درخواستمان را به زبان بياوريم. مهمترين شرط اجابت دعا، همين باريافتن به حضور خداوند است. ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه "مگر جايي هم وجود دارد كه از حضور خداوند خالي باشد؟ ما در هر حال، در حضور او هستيم.او همواره ما را ميبيند و صدايمان را ميشنود!"
درست است كه عالم هستي، محضر باريتعاليست اما آيا ما در همه حال، به اين حضور فراگير آگاهيم؟ متأسفانه اكثر اوقات، هياهو و مشغوليات زندگي روزمره ما را از اين حقيقت كه "او از رگ گردن به ما نزديكتر است"، كه "او حاضر و ناظر اعمال و افكار ماست"، غافل ميكند. امام جعفر صادق(ع) ميفرمايد: "بر آداب دعا محافظت کن و ببين چه کسي را ميخواني و چگونه ميخواني؟"(1) و شايد به همين دليل است كه سفارش شده دعا را با حمد و ثناي خداوند آغاز كنيم(2)؛ براي اين كه متوجه باشيم در حضور چه كسي هستيم و اين را كاملا حس كنيم. دعاي حقيقي كه نوعي ارتباط با خداوند است، نميتواند جز اين باشد. اگر كلمات و اوراد را بدون توجه و آگاهي تكرار كنيم، فقط ظاهرا دعا كردهايم. اين نوع دعا به كالبدي ميماند كه فاقد روح و حيات است و از مرده كه كاري برنميآيد. توجه به حضور خداوند است كه به دعا كيفيت ميبخشد و شرايط را براي به تحقق رسيدن خواستهها مهيا ميكند.
1ـ بحارالانوار، ج 93، ص 322
2ـ روايت است از ابي عبدالله(ع) که فرمود: "هر گاه يکي از شما طلب حاجت کند پس بايد اول ثنا گويد بر پروردگار خود و مدح کند. به درستي که هرگاه مردي از شما از پادشاه طلب حاجت دارد، بهترين کلمات را که براي او ممکن است، مهيا ميسازد و هر گاه طلب حاجت ميکنيد پس به بزرگي ياد کنيد خداي عزيز جبار را و مدح گوييد او را و ثنا گوييد بر او." عدهالداعي، علامه حلي
2- چرا تا اين حد بر دعا كردن تأكيد شده تا جايي كه آن را "برترين عبادت" دانستهاند؟
علت تأكيد بر دعا ميتواند اثرات غير قابل انكاري باشد كه اين شيوهي ارتباط با خداوند، بر جسم و روح انسان و حتي شكل وقايع جهان ميگذارد.
تا به حال عدهي زيادي از مردم شاهد شفاي بيماريهاي لاعلاج توسط دعاهاي فردي يا گروهي بودهاند و در دهههاي اخير نيز، دانشمندان از طريق تحقيقات آزمايشگاهي موفق شدهاند نقش دعا را در زمينهي بهبودي بيماريها، رشد گياهان و جانداران تكسلولي و ... به اثبات برسانند. اين پژوهشها شايد كمي از ارتفاع ديواري كه انسان به دست خود ميان علم و مذهب كشيده، كاسته اما اكثرا در حيطهي جسم، متوقف مانده چرا كه ابزار آن، محدود و ناكارآمد بوده و توانايي كندوكاو در حوزهي اسرارآميز روح را نداشته است.
اديان الهي و مكاتب درونگرا طيف اثر بسيار گستردهتري براي دعا قائل شدهاند. اين نظامهاي اعتقادي، جسم را فاني و روح را باقي ميدانند به همين دليل، اگرچه جسم را ناديده نميگيرند و از دعا و ارتباط با خداوند در شفاگيري، شفادهي(1) و برآوردن نيازهاي مادي در زندگي دنيوي استفاده ميكنند، ولي عمدهترين اثر دعا را مربوط به روح ميدانند كه زندگي جاودانه دارد و سرنوشت آن به عملكرد انسان و انتخابش در روي زمين بستگي دارد. آنها بيشتر بر بعد ناشناختهي دعا تأكيد دارند و آن را مايهي نجات و رستگاري و وسيلهاي مؤثر براي رسيدن به خواستهها معرفي كردهاند.(2) مسلما هر چه ارتباط با سرچشمهي خوبيها و زيباييها نزديكتر و عميقتر باشد، تغذيه از آن، افزونتر ميشود و آثار و بركاتش بيشتر در زندگي متجلي ميگردد (به صورت گشايش، شادي، رضايت، آرامش و كلا خصلتهاي خوب و متعالي...). رستگاري، استقرار در سطوح بالاي آگاهيست و اين مهم جز با توجه و تمركز بر آگاهي الهي كه اديان، وسيلهي آن را عبادت مينامند ممكن نيست. شايد به خاطر آن كه دعا، بريدن از غير و درخواست متمركز و با تمام وجود از خداوند است، پيامبر اكرم (ص)آن را برترين عبادات ناميدهاند.(3)
از سويي ديگر، تا به حال سير بسياري از وقايع كوچك و بزرگ جهان به دنبال دعاي گروهي يا فردي، دعاي عوام يا خواص، دستخوش تغيير شده است. به برخي از نمونههاي تاريخي اين موضوع در قرآن كريم اشاره شده به عنوان مثال، حضرت موسي(ع) هر بار پس از نزول بلاهاي هشداردهنده بر اهالي مصر، به درخواست آنان دعا ميكرد و خداوند عذاب را از آن قوم برميداشت و مهلتي ديگر به آنان ميداد يا هنگامي كه حضرت يونس(ع) به قوم خود به سبب انكار خداوند و رسالتي كه به او واگذار شده بود، پشت كرد، آنها با ظهور نشانههاي نزول بلا، به توصيهي يكي از بزرگان، پير و جوان و كودك، زن و مرد، با احشام خود تضرعكنان به صحرا رفتند و دعايشان پذيرفته شد و نجات يافتند.
خلاصه آنكه با دعا بر بسياري از بندگان خدا رحمت نازل شده، به سالخورده و عقيم، فرزند بخشيده شده، از آسمان، غذا فروفرستاده شده، مرده، زنده شده، سرنوشت برخي از جنگها تغيير يافته است و ... . با اين حال، ما انسانها در صدد هستيم تا صرفاً از طريق شناخت علمي پديدهها، كارها را پيش ببريم، بر جهان پيرامون خود تسلط يابيم و از حوادث نامطلوب جلوگيري كنيم يا از عوارض آنها بكاهيم. البته پيشرفتهاي علمي بشر اهميت خاص خود را دارند، اما چه خوب است كه در كنار اين تلاشهاي ارزشمند و پسنديده، از امكاني كه خداوند برايمان قرار داده و منشأ تغييرات بسيار اساسيست نيز بهرهببريم، امكاني كه هم از توان بسيار بالا و خارج از حد تصوري برخوردار است و هم در دسترس همگان قرار دارد و آن، چيزي جز دعا و برقراري ارتباط با جريان زنده و شعورمند حاكم بر كائنات نيست.
1ـ مثلاً اعضاء فرقهي مسيحي كريسچن ساينس، به ندرت به پزشك مراجعه ميكنند و شفاگران آن با استفاده از دعا و برقراري ارتباط با خداوند، بيماران را معالجه مينمايند.
2ـ "کليدهاي موفقيت و رستگاري در دعاست". بحار الانوار، ج 93، ص 300
3ـ "دعا بزرگترين بندگي و بافضيلتترين عبادت است." دعا از نظر دانشمندان، مهدي قائني، ص176
3- چرا دعاهايمان مستجاب نميشوند؟
امام جعفر صادق(ع) در پاسخ به اين سؤال فرمودهاند: "زيرا شما كسي را كه درست نشناختهايد ميخوانيد و چيزي را كه نميفهميد، درخواست ميكنيد..."(1) پس اگر ميخواهيم علت را بيابيم ابتدا بايد ببينيم شناختمان از خداوند تا چه حد بر پايهي حقيقت است. آيا ما واقعا خداي مهربان و بخشندهاي را ميخوانيم كه رحمتش را از مؤمن و كافر دريغ نميكند يا خدايي سختگير و تبعيضگذار را؛ آيا خداي ما همان خداي زنده و خلاقيست كه همهِي عالم، كارگزار اويند يا ساخته و پرداختهي ذهن محدود و خطاپذير خودمان؟... در برداشتهاي ما از خداوند اشتباهاتي وجود دارد كه ناشي از نوع تعليم و تربيت، القائات جامعه، قياسهاي غلط، قضاوتهاي عجولانه و... است و بايد اصلاح شود. همانطور كه نميتوان دريا را با پيمانه اندازه گرفت، شناخت عظمت، قدرت، محبت، عدالت و حكمت پروردگار نيز از حد ظرف درك ما فراتر است اما ميتوانيم حداقل به او اميد و گمان نيك داشته باشيم. خداوند ميفرمايد: "من در گرو گمان بندهي مؤمن خويشم. اگر به نيكويي دربارهام گمان برد، با او نيكو رفتار خواهم كرد و اگر به زشتي دربارهام گمان برد، با او زشت رفتار خواهم كرد."(2) پس وقتي دعا ميكنيم، از اين قالبهاي ذهني پرهيز كنيم كه "درست نميشود"، "دعاي ما كه مستجاب نميشود"، "خدا صداي ما را نميشنود"... وقتي علاءالدين به چراغ جادو دست ميكشيد، هيچوقت شك نميكرد كه آيا غول چراغ حاضر ميشود يا نه؟ او به اين باور و ايمان رسيده بود كه هر وقت اراده كند غول، خواستهاش را برآورده ميكند. تفاوت عمدهي او با ما در همين است؛ آنقدر كه او به غول چراغ اعتماد داشت، ما به خداوند و پروردگار خود ايمان و اعتماد نداريم. ما دعا ميكنيم اما متأسفانه به اجابتش (به دلايلي كه برخاسته از توهم است) شك داريم. نگاه ما به خداوند و به دعا (كه البته از سطح آگاهيمان ريشه ميگيرد!) در اجابت خواستهها نقشي بسيار تعيينكننده دارد.
مورد ديگري كه به فرمودهي امام جعفر صادق(ع) مانع اجابت دعاها ميشود، عدم درك و فهم خواسته است. شايد هر روز با مصداق سادهي آن در سطح كلام، برخورد ميكنيم: برخي از دعاها را به زبان ديگري ميخوانيم بدون اين كه به معناي آن رجوع كنيم. به اين ترتيب، اصلا متوجه نميشويم كه از خدا چه خواستهايم. استفاده از دعاهاي زيبايي كه از بزرگان نقل شده، مسلما خالي از اثر نيست اما چه بهتر كه به مفهوم آنها هم توجه شود بخصوص از اين نظر كه ميتوانند الگوي صحيحي از "چه خواستن" و "چگونه خواستن" باشند. صرفنظر از فهم ظاهري خواسته، گاهي به مفهوم باطني آن نيز، حتي شايد ناخودآگاه، توجه نميشود. مثلاً روزي چند بار از خداوند ميخواهيم ما را هدايت كند اما در عين حال، محكم به عاداتي كه ميدانيم مورد تأييد او نيست، چسبيدهايم! اگر واقعا خواستهي ما اين بوده بايد برايش بهايي بپردازيم و آن، گذشتن در حد توان، از خواهشهاي نفس است. وقتي ميخواهيم محصولي درو كنيم، بايد دانهاي بكاريم و از خودمان مايه بگذاريم. در اين صورت است كه عالم هستي به نياز ما پاسخ ميدهد. كلام و عمل بايد هماهنگ باشند، جسم و ذهن و قلب بايد يكپارچه شوند. وقتي از ديگران مأيوس شويم و با تمام وجود از خداوند يگانه بخواهيم، به ما ميبخشد.
1ـ نقش دعا در زندگي اجتماعي، عبدالله اميدي فرد
2ـ صداي او (مجموعهي احاديث قدسي)، حميدرضا همتي، ج2، ص232
4- خدا كه از خواستههاي ما آگاه است پس چه لزومي دارد دعا كنيم؟
براي اين كه خواسته به تحقق برسد حتما بايد به بيان در بيايد. اولين كسي كه از اين قانون استفاده كرد، خود قانونگذار عالم بود كه متعاليترين روش به تحقق رساندن خواسته را كه "خلق كردن" آن است، به نمايش گذاشت. خداوند در اوج دانايي و اقتدار، براي خلق عالم هستي و تحقق ارادهي خود، از "كلمه" استفاده كرد.(1) به نظر ميرسد او در درون كلمه، انرژي عظيمي را به وديعه نهاده كه در صورت مهيا بودن شرايط، قصد گوينده را عملي ميسازد و آن را واقعيت ميبخشد. البته اين عاليترين سطح اجابت است و مختص كسانيست كه خواستشان با ارادهي خداوند يكي شده است. در سطوح پايينتر، برحسب ميزان انرژي نهفته در كلام، تغييرات بزرگ و كوچك ايجاد ميشود. پس بيراه نيست اگر تصور كنيم كه هدف از توصيههاي اكيد به حفظ حرمت و عصمت كلام، بالا بردن سطح انرژي موجود در آن و قدرتبخشي به آن بوده است.
صرفنظر از نقش و تأثير كلام در اجابت دعا، بيان خواسته در واقع، برقراري ارتباط ارادي و آگاهانه با خزانهدار كائنات و اعلام نياز به اوست. امام جعفر صادق(ع) فرمود: "... اگر بندهاي دهان خود را ببندد و درخواست نكند چيزي به او داده نميشود پس درخواست كن تا به تو داده شود...هيچ دري نيست كه كوبيده شود جز اين كه اميد آن رود كه بر روي كوبنده باز شود."(2) انسان به دليل ضعف و ناتواني، پيوسته خود را نيازمند كمك مييابد و اگر در همهي اين نيازهاي ريز و درشت، توجه خود را به سرچشمهي رحمت و بخشش معطوف سازد، حتي اگر مدتي طول بكشد، سرانجام نگاه و توجه او را به خود جلب ميكند و موفق ميشود بهترينها را به دست بياورد. اين اصل را نظريهپردازان روانشناسي مدرن، قانون جذب ناميدهاند: "چيزي را كه با تمام وجود به آن توجه ميكنيد، به سوي شما جذب ميشود." پس مهم اين است كه در، كوبيده شود تا مكانيسم اجابت، فعال گردد و خواسته محقق شود.
1ـ چون بخواهد چيزي را بيافريند، فرمانش اين است كه ميگويد "موجود شو"، پس موجود ميشود. (سورهي يس، آيهي82)، "در آغاز، كلمه بود، كلمه با خدا بود و كلمه خود خدا بود. از ازل كلمه با خدا بود و همه چيز به وسيلهي او هستي يافت." (انجيل يوحنا 3ـ1:1)
2_ اصول كافي، شيخ كليني رازي، انتشارات علميه اسلاميه، ص211
5- آيا خداوند هر خواستهاي را اجابت ميكند؟
خداوند در قرآن كريم وعده داده كه هر كسي او را بخواند، اجابتاش ميكند و براي اين كار هم هيچ قيد و شرطي تعيين نكرده است. پس به هر خواستهاي پاسخ داده ميشود. البته شايد گاهي دعا طوري اجابت شود كه بازشناسي آن نيازمند هوشياري باشد. مثلاً ممكن است تغيير و يا تبديلي در آن ايجاد شده باشد. فرض كنيم از خداوند، فرزند خواستهايم اما بنابر دلايل گوناگون كه به حكمت و رحمت و ... او بر ميگردد، اجابت اين خواسته به صلاح نيست. پس "او" كسي را به زندگيمان وارد ميكند كه نياز اصلي ما، يعني چيزي كه انگيزهي ناخودآگاه درخواستمان بوده، مثلاً نياز به محبت كردن و محبت ديدن را، برطرف كند. به اين ترتيب چيزي بهتر از آن چه كه خواسته بوديم، به ما بخشيده شده، گاهي هم اجابت، به تأخير ميافتد ولي در هر حال، صورت ميگيرد.
اما حالا كه خواستهها اجابت ميشوند، عقل سليم حكم ميكند كه "هر خواستهاي" نداشته باشيم! احتمالاً ميپرسيم چرا؟
از يك سو دعا امكان و فرصتي طلاييست، چرا كه درگيريهاي انسان امروزي و ذهن او، هميشه شرايط توجه به خداوند و حضور در محضرش (كه لازمهي دعا كردن است) را به وي نميدهد، پس اگر چنين فرصتي پيش آمد بايد هوشمندانه از آن استفاده كنيم. اما اين تنها علت نخواستن "هر خواستهاي" نيست. امام صادق(ع) فرمودهاند: "راههاي نجات و نابودي خودت را بشناس تا مبادا از خدا چيزي را به گمان اين که نجات تو در آن است بخواهي، حال آن که سبب نابودي تو ميشود."(1)
با شناخت و آگاهي محدودي كه داريم، تشخيص اين كه كدام خواسته براي ما خوب و كدام بد است، واقعا كار دشواريست. اين مطلب در قرآن مجيد، تصريح شده كه گاهي خواستههاي ما به نفعمان نيستند(2) به عنوان مثال، جاي انكار نيست كه درخواست ثروت و علم، بسيار خوب است اما اگر ظرفيت استفاده از آنها را نداشته باشيم، همين نعمتها براي ما تبديل به نقمت ميشوند و تا مدتها دامنمان را ميگيرند. ميگويند كسي سه ماه دعا كرد تا خدا به او همسري ببخشد، بعد از آن سي سال تلاش كرد از شر آن همسر، خلاص شود!
بس دعاها کان زيانست و هلاک وز کرم مينشنود يزدان پاک (مثنوي معنوي)
كساني كه سطح آگاهي بالاتري دارند دعايشان را با توكل همراه ميكنند بدين معني كه خواستهي خود را مطرح ميكنند اما با اعتماد به محبت و بخشش بيكران خداوند، نتيجه را به او واگذار مينمايند تا او هر چه را كه خود، صلاح ميداند به انجام برساند حتي اگر با انتظار و توقع آنها مغايرت داشته باشد. مسلما خداوند، مهربانتر از آن است كه براي بندهاش بد بخواهد و بخشندهتر از آن است كه چيزي را از او دريغ كند. در اين حالت، ميتوانيم آسودهخاطر باشيم كه بهترين چيز ممكن نصيبمان خواهد شد. از سوي ديگر، سطح آگاهي در نوع خواستهها هم تأثير ميگذارد. اين بسيار خوب است كه براي خواستههايمان، هر چقدر كوچك هم كه باشند، به خداوند روبياوريم(3) اما براي اين كه مشكلات خود را مقطعي حل نكرده باشيم، ميتوانيم در زندگيمان دقت كنيم و مهمترين و ضروريترين نيازهاي خود را بيابيم و آنها را از يگانه كارگزار عالم هستي بخواهيم. مطمئنا با تأمين شدن آنها بسياري از مسائل كوچكترمان هم حل ميشوند.
1ـ بحار الانوار، ج 93، ص 322
2ـ "بسا چيزي را خوش نميداريد و آن براي شما خوب است و بسا چيزي را دوست نميداريد و آن براي شما بد است. خدا ميداند و شما نميدانيد." (بقره، 260)، و انسان [همان گونه كه] خير را فرا مىخواند [پيشامد] بد را مىخواند و انسان همواره شتابزده است (إسراء11) "چه بسا چيزي را خوش نميداريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار ميدهد."(نساء، 19)
3ـ خداوند به حضرت موسي(ع) توصيه فرمود: " اي موسي، هر آنچه را كه نياز داري از من بخواه، حتي علف گوسفند و نمك خمير نانت را." صداي او (مجموعهي احاديث قدسي)، حميدرضا همتي، ج1، ص223
كاوشگران نور
بازگشت
Share
|