مقاله : مكالمهي حقيقي يا خيالي؟
چشمكهاي پيغامگير تلفن، وجود يك پيغام جديد را اعلام ميكرد. وقتي پيغام را گرفتم نميدانستم بايد چه كنم. شخصي بر روي پيغامگير منزل ما دوستش را به يك ميهماني دعوت كرده و شمارهاي هم از خود باقي نگذاشته بود. احتمالاً با نرفتن دوستش پيش خود انديشيده كه عجب دوستي دارم! به دعوت من هيچ اعتنايي نكرد و حتي خبر هم نداد كه نميآيد. غافل از اينكه اشكال از دعوت كردن او بوده است و نه از بياعتنايي دوستش!
اين حكايت كه البته سالها پيش (پيش از تولد تلفنهاي كالر آيدي دار) رخ داده بود، و ظاهراً ساده و كمي هم خندهآور بهنظر ميرسد، به نحو جالب و عجيبي گوياي همانكاري است كه شايد بسياري از ما در دعاهاي خود، در برابر خداوند انجام ميدهيم، و آنگاه از پاسخ ندادن "او" به دعاهايمان شاكي هستيم.
لازم است بهخاطر داشته باشيم كه دعا كاري انفرادي نيست. به اين معنا كه در دعا تنها وجود گويندهي خواسته و بيرون آمدن كلمات از دهان او كافي نيست، بلكه بودن در حضور مخاطب و شنوندهي دعا، و ايجاد رابطهاي حقيقي با او امري لازم و ضروري است.
يكي از اشتباهات رايج اين است كه هر جمله يا حرفي كه ظاهراً نام خدا را در ابتداي خود داشتهباشد، يا در خيال خود به خدا گفته شود دعا محسوب ميشود. آيا اگر كودكي در خيال خود، يا در جايي كه پدرش حضور ندارد بگويد: پدر من اين را ميخواهم، پاسخي از پدرش دريافت خواهد كرد؟ لازم است كودك خواستهي خود را در حضور پدر ادا كند.
دعا نيز همينگونه است. لازم است دعا در حضور خداوند بيان شود. اما تفاوت در اين است كه خداوند هميشه و در همه جا حاضر است، و اين ما هستيم كه با سرگرم شدن به امور و مسائل زندگي از حضور او غافليم(1)، يا به عبارتي در حضور او نيستيم. براي قرار گرفتن در حضور خداوند لزوماً نيازي به قرارگيري در زمان يا مكان مشخصي نيست. بلكه كافي است در آن لحظه و در همانجا ذهن و قلب خود را از حضور ساير چيزها و اشخاص زدود. بهگونهاي كه بتوان حضور زنده و فراگير خداوند را در وراي همهي ديدنيها و شنيدنيهاي ظاهري دريافت، و بودن او را با خود و همراه خود حس كرد.
خدايي كه ميخواهيم در دعا با او صحبت كنيم، خداي زنده و حقيقي است، واقعاً زنده و حقيقي.
تصوراتي موهومي از خداوند مانند پيرمردي با ريش بلند و سفيد در بالاي ابرها! و يا تصوراتي مشابه يا غير مشابه با آن، كه خالي از واقعيت هستند، نميتوانند پاسخگوي دعاهاي ما باشند.
البته پيرمردي با ريش بلند و سفيد در بالاي ابرها! غالباً از تصورات دوران كودكي است. درحالي كه كم نيستند آدم بزرگهايي! هم كه اگر نه به دليل تصور فوق بلكه به علت تصورات و برداشتهاي اشتباه ديگر دعاهايشان مستجاب نميشوند. اما چه تصوراتي؟
با اينكه بهندرت ممكن است كساني پيدا شوند كه به زنده بودن خداوند اعتراف نكنند. اما تنها اعتراف بهصورت زباني كافي نيست. آگاهي نسبت به زنده بودن خداوند و ايمان به آن، با اعتراف آن تنها به زبان، نه يكي دو وجب، و نه چند متر، بلكه به اندازهي زمين تا آسمان از هم فاصله دارند!
اندكي تأمل كنيم و صادقانه با خود بينديشيم كه آيا خدايي كه ما با او سخن ميگوييم، به درگاهش دعا ميكنيم و از او اجابت ميخواهيم "خدايي است كه ذهنيت خانواده، دوستان و آشنايان، جامعه و تاريخ آنرا آفريده و به ما آموخته، يا خداي زندهاي است كه خود آفريننده و آموزندهي همه چيز است؟"(2) آيا از يك خداي خيالي و مخلوق ذهن، بيش از يك بت سنگي مخلوق دست، كاري ساخته است؟(3)
آگاهي و ايمان نسبت به زنده بودن خداوند، رفتاري كاملاً متفاوت را موجب ميشود. اگركسي با ديوار يا با يك مرده سخن گويد منتظر دريافت پاسخ نيست، زيرا ميداند كه يك مرده نه چيزي ميشنود و نه ميبيند، نه درك ميكند و نه قادر به پاسخگويي است. اما اگر با دوستي زنده سخن گوييم يا از او درخواستي داشته باشيم، قطعاً منتظر دريافت پاسخ او هستيم. دعا كردن در نااميدي، بدون انتظار دريافت پاسخ و حتي بدون اطمينان از سميع و بصير و قادر و مقتدر بودن خداوند، به نوعي ترديد در "حيّ " و قيوم بودن اوست، هرچند نه در كلام! و طبيعي است كه تنها خداي حي و زنده پاسخ ميدهد و نه ...
به اين ترتيب ميتوان دريافت كه يكي از بزرگترين موانع در راه دعا، بيايماني و حتي بيباوري است. بسياري از ما به هنگام دعا، باور نداريم كه خداوند به راستي صداي ما را ميشنود، بهطوري كه به شنوايي گوش يك انسان بيشتر اعتماد داريم تا خداوند زنده و شنوا. و حتي به كاربُري يك انسان عادي بيشتر اطمينان داريم تا خداي قادر و توانا.
واقعيت آن است كه شرط اصلي دعا، دريافت اجازه يا اذن دعاست، و اين اذن چيزي نيست جز امكان برقراري ارتباط با خداي حي و حاضر و درخواست كردن از او.
اما عوامل متعددي ميتوانند در محقق شدن اين شرط مؤثر واقع شوند و يا برعكس مانع از تحقق آن گردند. از نگاهي ميتوان گفت مهمترين عاملي كه مانع از داشتن اذن دعا ميشود طرز زندگي و عملكرد انسان امروزي و توجه بيش از حد او به دنياي بيرون و در نتيجه تضعيف توجه به خدا و ارتباط او با خداست، به عبارتي ديگر عملكرد خود او عامل ايجاد موانعي است بر سر راه دريافت اذن دعا. در واقع تمام راه و روشهائي كه مذاهب و مكاتب باطني ارائه كردهاند براي اين است كه ما را متوجه حضور زندهي خداوند نمايند، تا اين حضور را حقيقتاً حس كنيم. البته قرار گرفتن در اين حضور نيز معمولاً يكباره اتفاق نميافتد و نياز به مراقبه و توجهي دائمي دارد.
با همهي اين اوصاف ميتوان دريافت كه آنچه در دعا اهميت دارد، كيفيت و عمق آن است و نه كميت، زمان و ظاهر آن. بيشتر مردم عادت دارند از روي كتاب، دعا بخوانند اين نوع دعاهاي رايج كه گاه معناي آنها را هم نميدانند و فقط به تكرار زباني آنها مشغولاند اتلاف وقت است. اجابت دعا به تناسب درك و فهم از كلامي است كه بيان ميشود، نه به تناسب تعداد دفعاتي كه ظاهراً آن را به زبان ميآوريم.(4) دعا زماني عمق پيدا ميكند كه هنگام دعا كردن، آگاه باشيم كه در حضور كه هستيم. درك اين حقيقت كه دعا، مكالمهاي با خداي زنده است، خدايي كه ميبيند و ميشنود و مهربانتر از هر مادر، پدر يا دوستي خود را در برابر نياز بندهاش مسئول ميداند، خود به خود كيفيت دعاهاي ما را تغيير خواهد داد و به آنها روح خواهد بخشيد. با قرارگرفتن در حضور خداي زنده و حقيقي، خواستهي قلبي ما حتي بدون بيان هيچ واژهاي نيز ميتواند به "او" منتقل شود. در واقع اين انتقال خواسته به خداي زنده، همان دعا است. (5)
هنگامي كه با تحسين و اعجاب به طبيعت مينگريم، در واقع در ارتباط با خداوند قرار ميگيريم.(6) دعا دعوت از خداوند زنده و زندگي بخش و اعلام نياز به حضور اوست. دعا، همسوئي با كائنات و تبعيت از قوانين الهي است. دعا پذيرش معجزهي موجود در اطراف ماست، حتي افكار و انديشهها و نگاه ما به زندگي نيز، خود نوعي دعاست.
هر چند كه راههاي برقراري ارتباط با خدا بسياراند، اما روح دعا در پس همهي اين قالبهاي به ظاهر گوناگون يكي است و آن چيزي نيست به جز برقراري ارتباط مستقيم با يگانه نيروي زنده و جاري در هستي ... . دعا مكالمهاي است عاشقانه با تنها دوست هميشگي و دوست داشتني؛ مكالمهاي كاملاً حقيقي، و نه خيالي ....
5- امام صادق(ع) فرمودند: "بر آداب دعا محافظت کن و ببين چه کسي را ميخواني و چگونه ميخواني؟" (بحارالانوار، ج 93، ص 322) و نيز ايشان در پاسخ به گروهي كه عرضه داشتند "چرا ما دعا ميكنيم اما اجابت نميشود؟" فرمود: "زيرا شما كسي را كه درست نشناختهايد ميخوانيد و چيزي را كه نميفهميد، درخواست ميكنيد. بدانيد كه دعاي زياد با كوري دل و نديدن خدا، نشانهي پستي و فرومايگي است." (نقش دعا در زندگي اجتماعي، عبدالله اميدي فرد)
بازگشت
Share
|