بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

گامي كوچك براي دوستي بزرگ

شايد باور نکنيد اما داشتنِ يك دوست حقيقي و صميمي، وفادار و هميشگي، خوب و دوست‌داشتني كه هيچگاه فراموشمان نكند، پيوسته همراهمان باشد و به هنگام نياز به ياري‌مان بشتابد، آرزويي دست‌يافتني است! البته به يك شرط، و آن توجه به ابتدايي‌ترين قاعده‌ي دوستي يعني احترام متقابل و حفظ حرمت يکديگر است.

 

انتظار دوستيِ يک‌جانبه از يک دوست؛ سراغ نگرفتن از او، بي‌احترامي و بي‌توجهي به او و نظراتش، شوخي‌هاي تمسخرآميز با او، و با اين حال توقعِ رفتاري دوستانه و دريافت کمک از جانب او به هنگام نياز، انتظاري نامعقول و بس عجيب است. اما عجيب‌تر اين که بسياري از ما از تنها دوست حقيقي و هميشگي خود انتظار اين‌چنين دوستيِ يک‌جانبه‌اي را داريم. هر چند که دوستِ بي‌نهايت بزرگوار ما، با ما قطع رابطه نكرده است، اما عدالتش که به بزرگي بزرگواري اوست ايجاب مي‌کند که تنها کساني را در حلقه‌ي دوستان واقعي خود بپذيرد، که متقابلاً به حرمت و قواعد دوستي پايبندند.

 

از نگاهي، اسم و مسمي با هم تفاوتي ندارند. خداوند از طريق نام خود كل هستي را آفريد و از طريق اسماء خود در هستي جاري و متجلي است.  نام خداوند همان، امر خدا و روح خداست كه با خدا يكي است، و حفظ حرمت نام خداوند، اولين شرط قرار گرفتن در ميان دوستان اوست. براي افرادي که در حلقه‌ي دوستان او جاي دارند، حکاياتي که تنها افسانه‌هايي شيرين و باور نکردني به نظر مي‌آيند، نه تنها افسانه نيست، بلکه عين واقعيت است.

 

يکي از اين دوستانِ آشنا، داود(ع) است. حکايتي زيبا كه از وي در كتاب مقدس نقل گرديده، نشانگر غيرت او بر روي نام خدا، و در واقع آغاز عظمت و اعتبار او نزد خداوند است.

 

"پيش از برگزيده شدن داود(ع) به پيامبري، جنگي در گرفت. در سپاه دشمن پهلواني بود به نام جليات که طبق روايات، قد او به سه متر مي‌رسيد، و کل سپاه از او در وحشت بود. او به مدت چهل روز با کفرگويي به خداوند در ميدان جنگ رجزخواني مي‌كرد و حريف مي‌طلبيد، اما كسي ياراي مبارزه با او را نداشت.

 

داود(ع) در آن زمان بسيار جوان بود، لذا نزد پدر پيرش مانده بود و چوپاني مي‌كرد. روزي پدر، او را روانه‌ي سپاه کرد تا براي برادرانش در سپاه آذوقه ببرد و جوياي احوال آنان شود. هنگامي كه داود(ع) به آن‌جا رسيد جليات مشغول رجزخواني و كفرگويي به نام خداوند بود. داود با شنيدن سخنان او به خشم آمد و گفت: آيا كسي نيست كه صداي او را خاموش كند و اين كفرگو را از پاي در آورد؟ سپس نزد فرمانده‌ي سپاه يعني پادشاه وقت رفت و اجازه گرفت که براي کشتن جليات به ميدان برود... وقتي جليات داود جوان را ديد که براي مقابله‌ با وي آمده است، انديشيد که او را به‌ تمسخر گرفته‌اند و با عصبانيت شروع به كفرگويي كرد. داود(ع) كه تحمل بي‌حرمتي به نام خدا را نداشت، سنگي را در فلاخن خود گذاشت و با نام خداوند به طرف جليات پرتاب كرد. سنگ درست به وسط پيشاني جليات اصابت كرد و او را از پا در آورد و نقش بر زمين کرد. و اين آغاز پادشاهي داود(ع) بود."

 

البته ورود به حلقه‌ي دوستان خداوند، مختص افراد خاصي نيست، بلكه براي همه ممکن است. زيرا او به همان اندازه که بزرگ است بزرگوار نيز هست و راه دوستي با خود را بر همگان گشوده، اما اختياري را که خود به انسان داده نيز از وي سلب نمي‌کند. هر که بخواهد مي‌تواند راه دوستي با او را برگزيند، و نشانه‌ي اين انتخاب و نخستين گام آن، سعي در بزرگ‌داشتن و حفظ حرمت نام اوست.

 

بيان تمام مصاديقِ بزرگ‌ داشتنِ نام خداوند در اين‌جا ممكن نيست، اما هر كه به‌راستي خداوند را به دوستي برگزيند و او را چون عزيزي دوست بدارد، خودبه‌خود به ابتدايي‌ترين وظيفه‌ي دوستي عمل مي‌کند، پس در هر لحظه و در هرجا نسبت به حفظ حرمت نام دوست بزرگ و هميشه حاضر خود غيرتمند است؛ نام او را هم‌چون راز بزرگ زندگي خود محفوظ مي‌دارد، كارها را جز با آن آغاز نمي‌كند، آن را جز به ضرورت، و به غير از كار خودِ او و براي آشكاري عظمت نام او به ميان نمي‌آورد و بر زبان نمي‌راند. در بيان و آشكاري نيكي و زيبايي، و عظمت و شكوه آن، با انديشه، كلام و عمل خود مي‌كوشد، اعجاز نام او را جز به او نسبت نمي‌دهد، و نه تنها در برابر بي‌حرمتي به نام او خاموش نمي‌ماند، بلكه حفظ حرمت نام او را، به عنوان نخستين گام دوستي با او، به سايرين نيز مي‌آموزد.(1)

 

...

اما چه خوب است كه ما نام يگانه دوست حقيقي و بي‌نهايت بزرگوارمان را نه به چشمداشتِ برخورداري از بركات اين دوستي، بلكه به عنوان گامي كوچك براي سپاس از او، به عشق او، و براي خودِ او ، بزرگ بداريم.

 

 

1- بر اساس تعاليم الهي، كتب مقدس و سخن بزرگان، برخي از مهم‌ترين مصاديق بزرگ‌داشتن نام خداوند عبارتند از: آغاز كارها با نام او، تسبيح نام او و بيان خوبي‌ها، زيبايي‌ها و عظمت و اعجاز آن (از جمله شگفتي‌هاي آفرينش و ...) ، به ميان نياوردن و به زبان نراندن نام او در هر جا و  هر كار، و به‌خصوص پرهيز از پيش‌برد كارهاي شخصي خود با نام خداوند که به شدت نهي گرديده است، پرهيز از قسم به نام خدا، غيرت داشتن نسبت به آن و خاموش نبودن در برابر بي‌حرمتي به آن به متناسب‌ترين و مؤثرترين شکل ممکن، و توجه دادن ديگران به حفظ حرمت آن.

 

منبع: نشريه‌ي علم موفقيت، شماره‌ي 16

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com