بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

تنها بودن یا نبودن، مسأله این است!


 

مجرد بودن یا متأهل بودن، مسأله این نیست!

تنها بودن یا نبودن، مسأله این است!

تجربه نشان داده که مجرد بودن یا متأهل بودن ارتباط چندانی با احساس تنهایی آدم ها ندارد.

کم نیستند اشخاصی که ازدواج می کنند، تنها برای اینکه تنها نباشند. اما چه بسیارند متأهل های تنها ... ! و حتی متأهل های تنهاتر از مجردها!!  و حتی متأهل هایی که در تنهایی، کمتر  احساس تنهایی می کنند تا وقتی که در کنار همسرشان هستند!

بگذریم از دلایل بسیار ساده و پیچیدۀ روانشناختی در زمینۀ ضعف ارتباط و ادراک متقابل دو همسر و بسیاری دلایل دیگر مانند نداشتن فرصت با هم بودن در این زندگی های شلوغ و یا ندادن اولویت به با هم بودن در زندگی های امروز آن هم به دلایل گوناگون.

و حتی بگذریم از تکیه به انسانی دیگر که مانند خودمان پایش ابداً روی زمین محکم نیست، آن هم برای پایان دادن به مشکل تنهایی خصوصاً در ایام کهنسالی!

اینجا می خواهیم از همۀ این جوانب و حواشی ها بگذریم و مسألۀ تنهایی را این قدر نپیچانیم و نچرخانیم و مستقیم به سراغ اصل مطلب برویم.

در واقع تناقض و مشکل اصلی در اینجاست که احساس تنهایی احساسی درونی است و خود نشانگر خلائی در وجود ماست . اما اغلب ما سعی داریم به جای پر کردن آن خلأ درونی، فضای بیرونی زندگی خود را با قرار گرفتن در کنار انسانی دیگر پر کنیم. اما به این ترتیب مسأله را حل نکرده ایم بلکه تنها بر روی آن سرپوشی از فراموشی کشیده ایم. آن هم کاملاً سطحی، موقتی و گذرا. به همین خاطر بسیاری اوقات حتی این ترفندهای ما هم کارساز واقع نمی شوند و آن خلأ درونی که همچنان موجود است مدام خود را نشان می دهد، به گونه ای که شاید در میان جمع نیز احساس تنهایی کنیم.

از نگاه معنویون باید گفت علت اصلی احساس تنهایی گم کردن خود حقیقی مان (خودآیمان یا خدایمان) در درونمان است. وقتی ما خود را با قالب ها و هویت های ساختگی خود اشتباه می گیریم، دچار نگاه کثرت بین می شویم و وحدت نهفته در دل این کثرت و وجود روح الهی یگانه را در خود و دیگر مظاهر هستی و انسانها درک نمی کنیم.

به تعبیری هر یک از انسانها مانند چاه آبی هستند که در زمین حفر شده اند. با یک نگاه سطحی نگر، این چاه ها ار یکدیگر مجزا هستند. اما وقتی عمیق تر می شویم می بینیم چاه های نزدیک هم از یک جریان آب زیر زمینی تغذیه می کنند و وقتی کاملاً عمیق شویم می بینیم که همۀ چاه های دنیا از آب اقیانوس های به هم پیوسته تغذیه می شوند و همگی یک منشاء و هستی واحد دارند. هر چند ظاهرشان و ویژگی آبی که از هر یک از آنها استخراج می شود با دیگری تفاوت هایی دارد.

اصولاً هیچ دو چاهی نمی توانند با یکدیگر در ارتباط تنگاتنگ قرار گیرند و احساس نزدیک بودن و یگانگی داشته باشند مگر آن که در وجود خود آن قدر عمیق شده باشند که یکی بودن آبی که آنها را تغذیه می کند را درک کرده باشند. به این ترتیب دیگر خود را از یکدیگر جدا نمی بینند و مانند دو موجود جدا با هم رفتار نمی کنند. بلکه می دانند که آنها یک آب واحد اند در دو چاه.

انسان نیز بدون عمیق شدن در وجود خود و یافتن روح الهی واحدی که به تمامی هستی و دیگر انسانها حیات و هستی می بخشد، قادر نیستند رابطه ای عمیق و حقیقی با هیچ موجود و انسانی دیگر برقرار کند.

بر این اساس می توان گفت که برای خط بطلان کشیدن بر مسألۀ تنهایی، تنها یک راه بیشتر وجود ندارد و آن به خود آمدن، یا یافتن خدا (روح الهی یا هستی واحد) در درون خویش است. سایر تلاش ها، پر زحمت اند اما بسیار کم نتیجه!

طبیعی است برای یافتن آن هستی یگانه در وجود خویش، باید تمام قالب ها و هویت های متکثر و جداکننده را انکار و از آنها گذر کرد تا به خود حقیقی خود رسید.

در این صورت است که می توانیم بگوییم:

من تنها نیستم ، چون خدا با من است ...

نوشتۀ: نیکا

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com