آلوده نفاق نشوید
آلوده نفاق نشوید و از نفاق بپرهیزید. منافق بر ضد احد واحد عمل میکند پس در خود پاره پاره میشود. منافق از کافر هم بدتر است. روح منافق از هم گسیخته و ضربهی نفاق بیش از هر کس دیگری و پیش از آن، اول بر خود او وارد شده...
منافق، ریاکار و دروغگوست. اما هر دروغگویی منافق نیست. دروغ منافق برای جدا کردن و تفرقه انداختن است. برای مرگ و تخریب است. از آنجا که درون او پاره پاره است او مشتاق است که در بیرون خود هر چیزی را پاره پاره و از هم جدا کند. عیبجوست اما برای اصلاح، عیبجویی نمیکند. او برای ویران کردن و نه ساختن، به عیبجویی مشغول است. انتقادش مخرب است. مدام در جستجوی عیبهاست. عیبها را، عیب دیگران را و نه عیب خود را، بزرگ جلوه میدهد و خوبیهای آنها را تا آنجا که میتواند نادیده میگیرد یا کوچکنمایی میکند و درباره خود، عکس این رفتار میکند. بر انتشار جریان نفاق اصرار میورزد و نمیتواند از تفرقه در بین دیگران دست بکشد. منافقان بر ضد صالحان اند. پس وجود آنها را تحمل نمیکنند و پیوسته در صدد حمله به صالحان اند. منافق برای حکومت کردن تفرقه نمیاندازد موضوع برایش حیاتیتر از حکومت کردن است. او برای زندگی کردن به تفرقه دست میزند و زندگی خود را عملاً وابسته به آن میداند...
کلام و عمل و اندیشههای منافق پر از تناقض است. خائن و خیانتپیشه است و مرگش در وفاداری. او حتی به خود هم خیانت میکند. اگر از فرصتی بتواند استفاده کند و سوءاستفاده، دومین را انتخاب میکند. همه چیز را آشفته میکند و در آشفتگی، نقشههای خود را پیش میبرد. همه چیز را تحریف میکند و چیزی تحریف نشده در زندگی او وجود ندارد. منافقان آنچنان مسیح (ع) را تحریف کردند که او را شیطان و فرزند شیطان و کافر نامیدند. به رسول خدا (ص) دروغ بستند که جادوگر و افسونگر و دروغگوست. علی (ع) را چنان بدنام کردند که تا سالها بعد از شهادتش، لعن او از مستحبات شمرده میشد و چنان تصویر وحشتناک و دروغی از اهل بیت (س) به مردم زمانشان نشان دادند که بسیاری از وحشت، دروغ را تصدیق کردند و راستی را تقبیح نمودند... منافق در امانت خیانت میکند و با راستی و درستی بیگانه است و آنرا از آنجا که خود از آن محروم است، در هیچ کس دیگری باور ندارد. امروز بله میگوید و فردا نه. خلاف وعده خود عمل میکند و مدام قول خود را میشکند. در پیش رویات تعریف تو را میکند و به دوستیها ادعا میکند و به محض آنکه در پشت سرت قرار گرفت، دست به خنجر میشود و تا آنجا که بتواند چهرهات را زشت و منفور میکند. منافق حیا ندارد و زمانی که تهاجم خود را علنی میسازد بیحیایی و بیشرمی او را خواهی دید. غیرت و شجاعت در او نیست و اگر هست تظاهری تو خالیست که با اولین تکان، خود را نشان میدهد. او موافق مخالف است. در بیرون موافق تو اما در درون مخالف تو است. کارش پرورش کینه و دشمنی و جدایی در دل خود و دیگران است. به هیچ کس رحم نمیکند حتی به عزیزان خود و به خود. او عزیزی ندارد زیرا محبت، روح او را لمس نکرده. با تو دوستی میکند و بر ضد دشمنات موضع میگیرد اما در همان زمان با دشمنات همقدم است.
نباید به ظاهر او اعتماد کرد. ممکن است در ظاهر اهل خدا یا اهل اخلاق و صلح و دوستی باشد. نشانههایش را ببینید. شاید منافق بظاهر فریبکار نباشد اما همه را برای امیال پست خود فریب میدهد. بظاهر حق را میپذیرد اما در باطن خود هرگز نپذیرفته است و اینرا در اولین فرصت ممکن آشکار میکند. ظاهر او باطناش را نقض میکند و در مقابل آن قرار دارد. همین شکاف عمیق است که او را از قوت باطن و نور یگانه درونی محروم ساخته است. شاید بسیاری از مردم خطا کنند اما خطای منافق دانسته است؛ او میداند و خطا میکند، میتواند خطا نکند و خطا میکند. میداند که تحریف میکند و تحریف میکند. پلیدی و تاریکی نفاق را درک میکند اما با اینحال در آن ساکن است و زندگی میکند...
از دنباله کتاب تعالیم حق