آزمون‌های ایمان و وفاداری

 

اگر حقیقتی را پذیرفته­ای که در ظرفیت پذیرش دیگران نیست یا هست اما بر ضد دیگران است منتظر باش تا هزینه این ایمان را بپردازی. منتظر تهمت­ها و تمسخرها و اذیت­ها، منتظر طرد شدن­ها و توطئه­ها باش. وقتی تو بزرگ‌تر از ظرفیت نگاه دیگران باشی یا ظرفیت آنان از ظرف نگاه تو کمتر باشد این طبیعی است که آنها بدبینانه در تو تردید کرده و سعی نمایند تو را انکار کنند و زیر سؤال ببرند.

 

 هر ایمان آورنده به اندازه ظرفیت روح و گنجایش قلبش ایمان دارد. ایمان انسان به غیب، متناسب با توان شهودی او و قدرت روشن­بینی اوست. بنابر این ظرفیت ایمان دیگران را در نظر بگیر و چیزی را بیش از عمل آنها بر آنهـا تحمیل نکن.

 

وقتی تو کسی را تأیید می­کنی و او را می­پذیری معلوم می­شود که با او همانندی یا ذره­ای یا ذراتی یا زیاد. اندازه پذیرش تو، اندازه همانندی و هم سنخی تو را نشان می­دهد.

 

ایمان تو وقتی حقیقی است که بر اساس کشف و شهود و دریافت تو باشد نه حرف­ها و باورهای دیگـران و دانسته­های منطقی و نه حتی واقعیات ملموس.

وقتی دچار ایمان حقیقی شوی تو آن را می­پذیری حتی اگر همه دلایل بر علیه آن باشند. به آن ایمان داری حتی اگر آن، ظاهراً چیزی نباشد که تو در باره­اش دریافت کرده­ای. آن را پذیرفته­ای حتی اگر بر ضد دریافت­های تو باشد. حتی اگر آن خودش بگوید نیستم و نشان دهد که نه فقط آن چیزی نیست که تو در او کشف کرده­ای بلکه عکس آن چیزی است که به کشف تو در آمده. هر گاه چنین ایمانی در تو پدیدار شد همانی که او را پذیرفته­ای در تو پدیدار خواهد شد.

 

 

ایمان تو باید بارها در کوره برود تا ناخالصی­های خود را از دست بدهد و مانند فولاد محکم شود . هر چه تردیدها به او حمله کنند و هر چه او بر تردیدهای بیشتر غلبه کند بر قدرت و قوت­اش افزوده می­شود و توان پیوند زنندگی او فزونی مییابد. پس از تردیدها و ترس ها نترس. بگذار ایمانت آن قدر بزرگ باشد که­ ترس­ها و تردیدها و  وسوسه­ها، جرأت نزدیک شدن به آن را نداشته باشند و اگر هم به آن نزدیک شدند مانند حشراتی باشند که در اطراف­اش ظاهر شده­اند. آیا بودن یا نبودن حشرات می­تواند تأثیری در کوه داشته باشد؟ کوه چه اهمیتی می­تواند برای حشرات قائل شود.

 

بگذار ایمان تو چنان باشد که هر ترس و تردید و تهدیدی به هیزمی برای آتش آن مبدل شود و آتش ایمان­ات را بیش از پیش برافروزد. ایمان و ارتباطت را چنان کن که هر تحریکی آن را محکم­تر کند و هر تضعیفی آن را تشدید نماید. کاری کن که حتی فاصله­ها تو را نزدیک­تر کنند، یأس ها تو را امیدوارتر، ضربه ها تو را ضربه ناپذیر ، تزلزل ها تو را مستحکم و سختی­ها تو را نرم­تر سازند...

 

اگر تو بخواهی ایمان و وفاداری کسی را بیازمایی و ارتباط او را با خود محک بزنی چه کارهایی خواهی کرد و او را چگونه امتحان می­کنی؟ اگر بخواهی برای خود همسر و همراهی ابدی را انتخاب کنی او را چه طور می آزمایی و در چه آزمون­هایی قرار می­دهی، و خداوند این کار را در حد اعلا و کامل و استادانه انجام می­دهد.

 

آنچه نمی­دانید و آنچه ندیده و نیافته­اید مخصوصاً اگر مرتبط با عالم بالا و غیب و اسرار باشد، انکار نکنید و با رفتار خود محکوم نسازید و به آن توهین نکنید.

 

اگر در برابر منافق و نفاق و تفرقه کاری نکنی، کار تو نفاق است و تو منافقی. خاموشی در برابر نفاق حمایت از جریان نفاق و آلوده شدن به آن است. تو یا حامی حقی یا بر ضد حقی. حد وسطی بین حق و باطل نیست. به این دلیل است که محافظه کاری انسان غالباً او را به نفاق آلوده می­کند.

 

اگر حقانیت کسی را کشف کردی و به قلبت حقیقتی را دریافتی منتظر دلیل و ضد دلیل نمان . از حرف­های دیگران تأثیر نگیر چه در تأیید آن حقیقت و چه در رد آن. ایمان­ات را بر اساس پایه­های سست و فرو ریختنی بنا نکن . آن را بر اساس روح و قلبت استوار کن. بگذار متکی به کشف و دریافت باطنی­ات باشد، نه حرفها و باورها و هیجانات دیگران. اگر به حقیقتی ایمان داشتی ایمان­ات را تا پایان حفظ کن زیرا همین ایمان، تو را به آن حقیقت ملحق می­کند و آن حقیقت را در تو آشکار می­سازد.

 

از آزمون‌ها استقبال کن تا آزمون‌ها از تو فراری شوند. چنان آماده باش که آزمون­ها از تو بترسند و وسوسه‌ها جرأت رویارویی با تو را نداشته باشند. شمشیر ایمانت را چنان برنده کن که هر ترس و تردیدی با دیدن آن از میدان به در رود. آن قدر قوی باش که ضعف و ناتوانی از دیدن قوت و استحکامت ناتوان گردد.

 

اگر عده­ای بگویند خورشید هست و عده­ای بگویند نیست این در وضع خورشید چه اثری دارد؟ پیش از آن که این­ها باشند خورشید بـوده و پس از آن نیز خواهد بود اما عده­ای که خورشید را پذیرفتند از نور زندگی­بخش آن بهـره­مند می­شو ند و عده دیگر یا در تاریکی محکوم به مرگ­اند و یا در نادانی و دروغ خود مردار می­شوند. و حالا فرض کن که خورشید با آن همه نشانه­اش بگوید نیستم. این را چه کسی جز ابلهان ساده لوح باور می کند. خورشید هر چه بگوید راست گفته است مگر آن که بگوید نیستم که باید این طور شنید، هستم.

 

 

برگرفته از سخنان ايليا " ميم" رام الله

 

 

Share