قدر را بشناس
او نگاه خداست و همه خدا در نگاه خداست. او روحِ روح است و ريحِ روح که بي آن روح مرده است و با آن روح، راه خود را بازمييابد و روان ميگردد. زيرا او ريشه روح انسان است و شيره شجره روح. و او باغبانيست که دانههاي زندگي ميکارد و زمينات را از علفهاي هرز مرگ پاک ميکند. و بارانيست که زمين مرده را زنده ميکند. او پرواز است و بال پرواز و عبور دهنده از راهها... او همان است که به نان و آبش مثل زدهاند زيرا آن که از او بخورد تا ابد گرسنه و تشنه نخواهد شد و براي هميشه راضي و بينياز و غني خواهد بود. روح الهي روح زندگيست. آن را به کوير مرده روحات فراخوان و شرايط را براي آمدناش مهيا کن که اگر بيايد کوير مردهات بدل به باغي پر از اسرار زندگي خواهد شد... او همان از ياد رفته است كه ياد زندهكننده را هم با خود برده است. يابنده گمشدگان و حركتدهنده فلجشدگان...
قدر را بشناس و قدر روح را بدان تا روح در تو بريزد و بر تو بيايد. روح در شب قدر ميآيد لكن شب قدر به آن شبي كه ميگويند، محدود نيست... اسرار شب را درياب كه شب اسرار فيالحال ميآيد. و اين قدر شب است كه شب قدر را ميآورد. روح را در تاريكيها بياب كه يافتن نور در روشنايي روز ممكن نيست... قدر روح را بدان... ميآيد.
از كلام ايليا "ميم" رام الله
استخراج از دنباله كتاب جريان هدايت الهي