نور يافتگي ( قسمت اول)
نور یافتگی انسان و دریافت او از روح و بركت الهی را میتوان این طور تصور كرد.
در شب تاریك قیرگون، شبی كه چشم حتی نمیتواند دست صاحب خود را ببیند، انسان تا چه حد از نور آسمان و خورشید برخوردار است. و حال اگر این انسان را در چنین شب تاریكی، در چاه تاریك بگذاری، كوری و تاریكی و محرومیتش از نور، تاریكی تحت تاریكی میشود. زندگی چنین انسانی چگونه خواهد بود و روزگار تاریك او چگونه بر او خواهد گذشت. او حتی اگر همه چیز را هم داشته باشد انگار ندارد زیرا نبود نور، نبود كیفیت زندگی اوست. آنگاه هیچ لذتی، لذت نمیبخشد، و هیچ آرامشی، آرام نمیكند و هیچ اطمینانی، مطمئن نیست. هر چه دارد آمیخته به سایههاست. پس نه خودش، خودش است نه چیزهایی كه دارد خودشانند. میخواهد دست خود را بشوید دست خود را میبُرد. غذا میخورد اما چه بسا در حال خوردن سموم است. او كاملاً ممكن است داروها را اشتباه بخورد. همه لحظاتش آبستن از اشتباهات متعدد است و هر قدماش همراه با خطرات بسیار. زندگی برای او چنان است كه انگار نه نوری هست و نه خورشیدی و نه چیزهایی كه واقعاً باید دیده شوند. معلوم است كه زندگی چنین انسانی چه خواهد شد. اكنون و گذشته او هم معلوم است. او زندگی نمیكند بلكه در حال مرگ تدریجی و پوسیدگی و فرسودگی كامل است.
اگر او بخواهد بمیرد حتی اگر كار خاصی هم برای مردن انجام ندهد، تن دادن به همین وضعیت، برای تضمین مردن و هلاكتاش كافیست. ممكن است او از هم اكنون مرده باشد ولی بر فرض آنكه زنده است و میشنود كه چه میگویم، برای زنده ماندن، او باید از خانه چاه مانند خود بیرون بیاید و خود را به زیر آسمان برساند. حالا شب است. وقتی او از خانه بیرون میآید هنوز شب است. شبی تاریك؛ و اندكی روشنی. آن اندك روشنایی ناشی از نور ستارگان است. با اینحال، چنین شب تاریك پر ستارهایی بسیار روشنتر از فضای قیرگون درون آن خانهی چاه مانند است.
رفتن به زیر آسمان پر ستاره؛ این مانند اولین بركت است. اولین مرحله از روشن شدن و بهرهمندی از نور.
دومین مرحله بركت مانند آنست كه انسان در زیر نور مهتاب قرار دارد. ماه در آسمان پیداست و انسان نور خورشید را از طریق ماه مییابد. البته هر مرحله از روشن شدگی فرد حالات بسیاری دارد مثلاً كسی كه در زیر نور مهتاب است معلوم نیست كه ماه را چگونه تجربه كند. ماه كامل یا اولین شب ماه و هلال باریكی از آن را. آیا آسمان صاف است یا ابری و یا غبار آلود؟
اینطور است وضعیت كسانی كه ظاهراً در یك مرحله از هدایت و روشن شدگی قرار دارند آنها مانند هم نیستند و با یكدیگر متفاوتاند.
و بعد، برخورداری مستقیم فرد از نور خورشید است. آنگاهی كه انسان در روز روشن قرار میگیرد و خورشید از پشت ابرها یا بدون آنها بر انسان میتابد و نور را میبارد
در پنجمین مرحله بركت یابی و نوریافتگی، انسان آنقدر به خورشید خیره و نزدیك شده كه خود را در حضور خورشید و در درون او مییابد.
در ششمین دوره هدایت شدگی و نور بركت گرفتن، این انسان، آنقدر صاف و صیقلی و شفاف شده كه خورشید و بلكه همه آسمان و نور آسمان در او منعكس و پدیدار میشود. خورشید به درون او میآید و در او ساكن میشود.
و خوشبخت و رستگار كسی است كه هفتمین را مییابد. در این لحظه، او با خورشید یكی میشود. او در خورشید و برای خورشید و با خورشید میمیرد. اما نور، زنده میكند و نمیمیراند. او برای همیشه در خورشید زنده میشود و زنده میماند. این هفتمین است.
این خورشید روح خداست. حضور خداوند است. روح جهانهاست. خداوندیست كه در جهانها جریان یافته و جاری شده. آن ستارهها، روزنههایی در روح انساناند كه اگر تودههای دود و غبار اوهام، آنها را مسدود نكرده باشد میتوانند نور خورشید را به درون بیاورند.
و ماه قلب توست كه اگر در برابر خورشید گشوده شود، خورشید آسا خواهد شد و چون گوی نورانی در آسمان درون انسان خواهد درخشید. وقتی انسان به درون خورشید میرود این زمانیست كه انسان به تجربه كامل حضور الهی نائل شده. جهان را محضر خدا و خود را در حضور خدا مییابد. و آنگاه كه خورشید به درون انسان میآید هنگامی است كه روح الهی دیگر نمیبارد بلكه خود پائین میآید و در انسان میریزد و انسان را از خود پر میكند و در حضور الهی بالا میبرد.
(1)بخشی از تعالیم استاد ایلیا میم رام الله درباره نوریافتگی