خدا نمرده
چرا خدا را مرده پنداشتهايد؟ چرا گمان ميبريد که خداوند نبايد و نميتواند با مخلوق و بندهي خود ارتباطي داشته باشد؟ مگر خالق متعال عاشق مخلوق خود نيست؟ اين چگونه عشقي است که بگوييم بين عاشق و معشوق هيچ رابطهاي وجود ندارد؟ مگر اساسيترين و مهمترين نياز انسان، ارتباط با آفريدگار خود نيست پس اگر فکر کنيم که او به اين نياز مهمتر از آب و غذاي بندهي خود بياعتناست چگونه ميتوان تصور کرد که خداوند بخشنده و مهربان است؟ اصلا چرا نبايد خداوند با مخلوق خود رابطهاي داشته باشد؟ چرا نبايد مخلوق خود را هر لحظه هدايت کند، چرا نبايد با بندهي خود سخن بگويد؟ چرا گمان برده ايد که خداوند تنها با گروه بسيار بسيار اندکي از بندگان خود سخن گفته؟ آيا نعوذبالله او تبعيضي ميان بندگان خود قائل است؟ چرا فکر ميکنيم که پروردگار متعال زماني سخن گفته و زماني ديگر ساکت شده است و اکنون نيز در سکوت به سر ميبرد؟...
خداوند زنده و حاضر را بپرستيد. زنده، سخن ميگويد، محبت ميکند، فعال است، زندگي ميبخشد، تغيير ميدهد و دگرگون ميکند. زنده، ميبيند، ميشنود، ميخواهد و اراده ميکند، آيا خالق و معبود شما زنده است؟...
پروردگار تبارک و تعالي در هر لحظه با مخلوقات خود سخن ميگويد و از اين طريق آنان را پاک و هدايت ميکند، قدرت و زندگي ميبخشد و محبت و نوازش ميکند... خداوند با (به ظاهر) پستترين و برترين مخلوقات خويش يکسان سخن ميگويد...شنيدن اين کلام سرچشمهي شور و شادي و لذت و آرامش است. اين کلام نيرو دهنده و رهاننده است... در وحي بسته شده اما آيا در الهامات الهي نيز بسته شده است؟!
...آنان که خداوند را چنين زشت و خشن براي انسانها به تصوير کشيدهاند از عشق، تهي گشتهاند، و آن که از عشق خالي باشد، هستي را نميبيند و آنچه ميبيند گمانها و توهمات خودش است...
اگر چيزي نميشنويد و نميبينيد نا اينکه نيست و يا نبايد باشد. بلکه اين شماييد که نميبينيد و نميشنويد. اين نقص شماست نه خداوند... در زندگي به کجا گوش سپردهايد، متوجه که هستيد، در اشتياق چه به سر ميبريد، به کجا خيره شدهايد، همان صدا را ميشنويد و همان را ميبينيد که به سويش متوجه و مدام در حرکتيد.
استاد ايليا "ميم"رام الله