با یکی یگانه باشید

با الهام از آیه‌ی " وحده لا اله الا هو"

 

حالا را زیستن و در سکوت شنیدن و به یکی عشق ورزیدن تعلیم یکیست. در طریق یگانه، راه رونده از راه جدا نیست و مقصد همان مبداء است. انکار، پذیرش است. معشوق با عاشق یکیست و این هر دو جز عشق نیستند. حرف و اندیشه و عمل را یکپارچه ساختن، ساختن و تجسم بخشیدن به آنست. در طریق یکی، عمل کامل است و چون عمل از عمل‌کننده جدا نیست عمل کننده کامل می‌شود. او یکپارچه است و خود یگانه. تغییر شکل می‌دهد اما ماهیت او دگرگون نمی‌شود. نه من می‌گوید و تو نمی‌گوید، او می‌گوید و او را می‌دارد. از خود گذشته است اما برای از خود گذشتگی سعی ننموده زیرا به خود گرفتار نبوده است. او با همه‌ی هستی یکیست و  همه‌ی هستی را می‌فهمد. با دیگران چنان است که گویی خود در آنان است. آنان را از درون خودشان تجربه می‌کند. به راستی و درستی عمل می‌کند اما نه به شیوه‌ی ابلهان بلکه راستی و درستی را بنابر حقیقت واحد به معنا می‌رساند. همه‌ی بزرگان راستین از طریق یگانگی رفتند و همه جوشندگان به آن جوشیدند و پویندگان حق جملگی به آن پوییدند. یکی خودش است و هر که خودش است او یکیست. در یکی شکسکت راه ندارد زیرا شکست نتیجه‌ی برخورد دو چیز است. یکی خلاء است خالی از هر چیز و پر کننده هر چیز. همه‌ی قدرت‌ها در یک است و رازها از یک می‌جوشد و در سرِّ یکی فرو می‌رود. اولین و آخرین یک است در میانه هم یک است. همه اعداد از یک زاییده شده‌اند. و از یک بوجود آمده‌اند و از یک معنا می‌یابند. روح واحد است، نور واحد است و از این است که جاودانه است.

در تعالیم، پراکنده نشوید که از پرواز که در نتیجه‌ یکپارچگی است، محروم می‌شوید و پراکنده می‌شوید. زیرا آنکه سعی می‌کند همه چیز را به دست آورد خود را از دست می‌دهد و آنکه خود را از دست داده، دستی ندارد تا همه چیز را به آن بگیرد. اگر همه چیز برای تو باشد و تو دیگر نباشی این به جز بیهودگی نیست...

در طریق یکی تضاد کنار می‌رود و تناقض نقض می‌شود. جنگ‌ها تسلیم صلح  می‌شوند و چندها بر چند بودن خود بسان خیالی باطل می‌خندند. راه‌ها راه می‌شوند و اسرار سرّ می‌گردند. در آنجا همه رقص‌های روح به هم پیوسته و به رقص بزرگ روح که پایانی برای آن نیست، بدل می‌گردند.

آنجا همه‌ی اسماء روح جهان در بزرگ‌ترین نام او گردهم می‌آیند و همه‌ی هستی را در تسخیر خود می‌گیرند. کلامی که در آن راه گفته شود در لحظه‌ی گفتن تحقق یافته است زیرا فاصله‌ای در میان نیست، و دعایی که خوانده شود فی‌الحال اجابت می‌یابد زیرا درخواست کننده از پاسخ‌دهنده جدا نیست. آزادی همان‌ جاست زیرا اسارت در جاییست که و دیگری هستید و ریسمان و ریسمان بین شماست و محدوده‌ها نیز در کرانه‌های میدان است لکن در فرامیدان محدوده چه معنا دارد. در یگانگی گوش‌ها می‌بینند، و چشم‌ها می‌شنوند و سرها راه می‌روند. تو با همه‌ی وجودت ازوداج می‌کنی و همه‌ی وجودت در همسر تو که تمام هستی است گم و آنگاه پیدا می‌شود. همه‌ی جهان در ذره‌ای از تو آشکار می‌شود و ذره‌ای از تو همه‌ی جهان را در نگاه خود می‌دارد. یگانگی با یکی؛ این همه تعلیم بود و همه تعلیم است.

بر گرفته از کتاب تعالیم حق ( الاهیسم- جلد دوم) - اثر ایلیا "میم"

 

Share