با الهام از آيهي روح
"روح خود را به هر يك از بندگانم كه بخواهم مي دهم
تا لا اله الا الله را اعلام دارند و بگويند از من بترسيد". (نحل:2)
� خداوند مي فرمايد به هر يك از بندگانم كه بخواهم روح خود را مي دهم. او نميگويد روحام را تنها به پرهيزگاران و با تقوايان مي دهم. نميگويد روح ام را تنها به انسانهاي بزرگ ميدهم. پس آيا روح خداوند اختصاص به انسانهاي بسيار با تقوا ندارد؟ و طبق آخرين وعدهی خداوند، روح خدا ممكن است به هر كسي داده شود؟ اما روح خدا به هر كسي داده شود او از صالحان خواهد بود. (1)
� او شرايطي را براي دريافت روح الهي تعيين نميكند مگر آنكه يك شرط و آن اين است كه بندهی خدا باشد پس دريافت روح الهي به يك اصل وابسته است بندگي و اين يعني تسليم بودن. خداوند روح خود را به كسي ميدهد كه خود را به خداوند تسليم كرده است. كسي كه بندهی خداست حتي اگر بندهی بيگناه خدا نباشد؟ كسي كه بندهی خداست نه بندهی اين و آن. نه بندهی مردم و نه دنيا و اوهام. او روح خود را به هر يك از بندگاناش كه بخواهد ميدهد حتي اگر اين بنده بندهاي بي گناه نباشد؟ حتي اگر بندهاي ضعيف و دردمند باشد. بنده تسليم ارباب خويش است و بندهی خدا تسليم خداست. حتي اگر در تسليم خود چندان موفق نباشد. بنده ميخواهد و سعي ميكند مطابق خواست خدا زندگي كند و موافق انتظاري كه خدا از او دارد رفتار كند اما معلوم نيست كه تا چه اندازه موفق است. اينها مهم نيست كه آن بنده چگونه است و چه ويژگيهايي دارد. همين كه تسليم خداست كافي است حتي اگر در تسليم خود توفيق نيافته باشد. مهم اينست كه خداوند او را انتخاب كرده باشد زيرا ميفرمايد هر كه را كه بخواهم. بنابراين حتي قضاوتهاي انسان هم دربارهی خودش در برابر نظري كه خداوند متعال دربارهی او دارد، ناچيز و بيمقدار است. وقتي خدا بخواهد كه روح خود را به بندهاي بدهد كه هيچ كس دربارهی او چنين حدسي نميزند حتي خود آن شخص، چه كسي ميتواند جلوي خداوند را بگيرد و مانع از انجام ارادهی او شود. اگر خدا بخواهد كه روح خود را به يك انسان غير مسيحي[1] يا غير مذهبي بدهد چه كسي ميتواند مانع اين كار شود؟ مسيحيان ميگويند كه روحالقدس فقط به ايمانداران مسيحي تعلق دارد مگر روح القدس مطابق فرمول و اسم و رسم عمل ميكند. آيا انبياء ديگر، پيشوايان دين، بزرگان اديان ديگر مانند بودا و بوداها، حكما و مقدسين بزرگ شرق ، لائوتزو، كريشنا و بسياري ديگر از روح القدس بيبهره بودند؟
برخي از مذهبيان اديان ديگر هم ميگويند فقط ما ممكن است از آن روح برخوردار شويم پس اين همه هنرمندان و نوابغ و حكماي بزرگ كه هر يك از سويي و به اندازهاي از روحالهي بهرهمند شدهاند را چگونه ميتوانيد توجيه كنيد. (2)
� ولي به ياد داشته باشيد كه ادعاي هر كس را كه مدعي برخورداري از روح الهيست نپذيريد. درست است كه خداوند روح خود را به سادگي به انسان ميدهد اما در عمل، اين اتفاقي نادر است و از ميان هزاران هزار، شايد تنها شامل حال يك نفر شود آن هم در اندازهاي محدود. هر كسي كه گفت من از روحالهي برخوردارم ادعايش را قبول نكنيد زيرا برخورداري از روح خدا نشانههاي بسياري دارد... در اينجا خداوند تجسم بخشي لا اله الا الله را بهعنوان نشانهی آن ذكر ميكند. اين يعني وجود چنين فردي تجسمي از يگانگي است. تعليم او دربارهی يگانگي است. راه او يگانگي است و يكي و يگانگي و يكتايي در همهی وجوه زندگي او آشكار است. او داراي هفت نشانهی قدرت يگانگي است. هفت قدرت و نور و شعوري كه عصارهی نور و قدرت همهی عالم است. او مبلغ كسي نيست مبلغ چيزي نيست مگر مبلغ خدا؛ مبلغ يگانگي و مبلغ يگانه خداوند زندهی عالم. همه چيز او براي يكي و دربارهی يكي و در ارتباط با يكيست. حضورش تجسم يكيست و خودش يكپارچه است. همة زندگي او ترجمه و تفسير لا اله الا الله است. همهی حركات او يك معنا داشته و دارد: انكار همهی خدايان دروغين و اعلام حقانيت يك خداي حقيقي. پس اگر مدعي داشتن روح خدا بود ببينيد آيا او تجسم بخش يگانگي است. آيا او يگانه است. آيا نشانههاي هفتگانهی يگانگي را، تابشهاي هفت طيف نور را داراست؟ آيا وجود او بيانگر عظمت و جلال خداست زيرا خداوند در ادامه ميفرمايد "تا بگويد پس از خدا بترسيد" آيا آنكه مدعي است توانسته است با آشكار ساختن بزرگي خداوند، ترس از او را، ترس از دوري او را، ترس از گناه كردن را و ترس از محروميت الهي را سرايت دهد... (3)
برگرفته از کتاب تعالیم حق (الاهیسم- جلد دوم)- اثر ایلیا "میم"