گذري بر سخنان حكمتآميز امام صادق(ع) دربارهي معرفت و محبت الهي و ترس از خدا
معرفت خداوند
اگر مردم ميدانستند كه شناخت خداوند چه ارزشي دارد، به زرق و برق دنيا و نعمتهاي آنكه خداوند دشمنان را از آنها بهرهمند ساخته است، چشم نميدوختند و دنياي آنان در نظرشان كمتر از خاك زير پايشان بود و از معرفت خدا متنعم ميشدند و چونان كسي از آن لذت ميبردندكه همواره در باغهاي بهشت با اولياء و دوستان خدا باشد. شناخت خدا مونس هر تنهايي است و يار هر بيكسي و روشنايي هر تاريكي و نيروي هر ناتواني و شفاي هر بيماري.
الكافي، ج8، ص247(ح347).
داناترين مردم به خدا، خرسندترين آنها به قضا و حكم خداوند است.
تنبيه الخواطر، ج2، ص185 و 184.
در پاسخ به اين سؤال كه خدايت را به چه شناختي؟ ـ:به درهم شكسته شدن تصميم و بر هم خوردن خواست و اراده. تصميم گرفتم و تصميم درهم شكست و اراده كردم و ارادهام بر هم خورد.
التوحيد، ص289(ح8).
* * * * * * *
محبت به خداوند
دل، حرم خداست، پس، جز خدا را در حرم خدا جاي مده.
جامع الاخبار، ص518(ح1468).
محبت خدا برتر از ترس از خدا است.
الكافي، ج8، ص129(ح98)
هر گاه مؤمن از دنيا كنار كشد بلند مرتبه گردد و شيريني محبت خدا را دريابد و نزد دنيا پرستان چون ديوانه نمايد، در صورتي كه شيريني محبت خدا با آنها در آميخته است و از اين رو، جز به او، دل مشغول نكردهاند.
الكافي، ج2، ص82(ح5) و ص 130(ح10).
خداوند متعال به موسي وحي فرمود: دروغ ميگويد آن كس كه گمان برد مرا دوست دارد، اما چون شب فرا رسد چشم از (عبادت) من فرو بندد. مگر نه اين است كه هر دلدادهاي دوست دارد با دلدار خود خلوت كند؟!
امالي الصدوق، ص292(ح1).
به خدا سوگند، كسي كه دنيا را دوست بدارد و محبت غير ما را به دل گيرد، خداوند را دوست ندارد.
الكافي، ص129(ح98).
* * * * * * *
ترس از خدا
پدرم ميفرمود: هيچ بندهي مؤمني نيست مگر آنكه در دلش دو نور است: نور ترس و نور اميد، كه اگر هر يك از آنها وزن شود بر ديگري فزوني نيابد.
الكافي، ج2، ص67(ح1).
ترسان، كسي است كه هراس، زبان گويايي برايش باقي نگذاشته باشد.
بحارالانوار، ج75، ص309(ح3) و ج70، ص392(ح61) و ج78، ص244(ح54).
هر كه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او بترساند و هر كه از خدا نترسد خداوند او را از همه چيز ترسان كند.
الكافي، ج2، ص68(ح3).
گريستن از ترس خدا
هر چيزي پيمانه و وزني دارد مگر اشك ها؛ زيرا قطرهاي اشك دريايي از آتش را فرو مينشاند. و هر گاه چشم در اشك خود غرق شود، گرد هيچ فقر و ذلّتي بر چهرهي آن ننشيند. و هر گاه اشكها سرازير شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام گرداند. و اگر گريندهاي در ميان امتي بگريد همهي آن امّت مشمول رحمت ميشوند.
بحارالانوار، ج93، ص331 (ح14) و ج70، ص 52(ح11) و ج 73، ص 354(ح60).
اگر گريهات نميآيد خود را به گريه بزن كه اگر از چشمانت به اندازهي سر مگسي اشك بيرون آمد زهي به سعادتت.
عده الداعي، ص 161.
منبع: گزيدهي ميزان الحكمه
* * * * * * *
كاوشگران نور
بازگشت
Share
|