بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

نگاهي به سخنان حكيمانه‌ي حضرت علي(ع) پيرامون آيين قضاوت و روش‌هاي اظهار نظر

 

گمان را ملاک قضاوت و عدالت قرار ندهيد.

***

بين حق و باطل چهار انگشت فاصله است و اين مسافت کوتاه را هميشه در قضاوت خود رعايت نمائيد.

***

منافقان را در هر راهي به خاک افتاده‌اي است و هر دلي را شفاعت‌گري، و براي هر اندوهي، اشکي! تعريف را وام مي‌دهند و بي‌درنگ مزدش را چشم دارند در مقام خواهش و اصرار مي‌ورزند، در انتقاد پرده در و افشاگرند و در داوري تندروي مي‌کنند.

***

اي مالک، سپس براي داوري بين مردم، افرادي را برگزين که نزد تو، برترينان‌اند آناني که امور گوناگون و پراکنده در تنگناشان نگذارد، برخورد خصمانه طرف‌هاي درگير به خشمشان نياورد، در لغزش خود پاي نفشارند، و پس از شناخت، بازگشت به حق را دشوار نيابند، خويشتن را ميداني ندهند تا با کوته نظري به ورطه آز فرو افتند، پيش از غور و بررسي کامل، به فهم سطحي بسنده نکنند، بيش از هر کسي در شبهه درنگ کنند و در گردآوردي دلايل پاي فشارند، کساني که از مراجعات طرف‌هاي درگير کمتر به ناشکيبي دچار آيند و براي هر چه روشن‌تر شدن جريان‌ها، بيش از همه بشکيبند و چون حکم روشن شد، از همه برنده‌تر باشند، کساني که ثنا خوانيها، به خودخواهي گرفتارشان نسازد و با چرب زباني شاهين ترازوشان به کژي نگرايد، و چنين کساني سخت کمياب اند.

***

هرکه نفس خود را حسابرسي کند نيکبخت شود.

***

حسابرسي پيش از کيفر است؛ پاداش پس از حسابرسي.

***

هر که ايمان به خدا و روز جزا دارد جاي تهمت‌آور نايستد.

***

سخني که از کسي در آيد بدان بد گمان مباش تا توجيه خوبي برايش دريابي.

***

پيوسته با حق باشد تا تو را در آن روزي که جز به حق داوري نمي‌شود در جايگاه پيروان حق جاي دهد.

***

امروز عمل است نه حسابرسي و فردا حسابرسي است نه عمل.

***

درهاي داوري (شرعيات و فتاوي)و روشنايي امر(مسائل عقلي و عقيدتي) نزد ما اهل بيت است.

***

کمتر رأي شتابکار درست آيد.

***

نفس‌هاي خود را باحسابرسي به بند کشيد و با مخالفت کردن با آن آزمايش را در اختيار گيريد.

***

آفت دادگري، ستمگر زورمند است.

***

حکمران داراي خواص و نزديکاني است که از روحيه انحصار طلبي و خودکامگي و درازدستي و بي‌انصافي در معامله (و رفتار با مردم) برخوردارند، پس با قطع اسباب و عوامل اين امور، ريشه اين گونه افراد را بر کن.

***

اميرالمؤمنين در کوفه خطبه مي‌خواند مردي از خوارج برخاست و گفت: داوري جز خدا را نشايد. اميرالمؤمنين خاموش ماند. خارجي ديگري برخاست و همين گفت و باز خارجي ديگري، تا آن که شمار زيادي از آنان برخاستند و همين سخن را تکرار کردند در اين هنگام علي(ع) فرمود: سخن حقي است که از آن اراده باطل مي‌شود. شما نزد ما از سه امتياز برخورداريد: از نماز خواندن شما در مساجد خداوند جلوگيري نمي‌کنيم تا زماني که دست در دست ما داريد سما را از غنيما محروم نمي‌سازيم و تا شما با ما جنگ نياغازيد ما جنگ با شما را آغاز نمي‌کنيم. گواهي مي‌دهم که پيامبر راستگو از قول روح الامين از جانب پروردگار جهانيان به من خبر داد که هيچ گروهي از شما کم يا زياد تا روز قيامت در برابر ما قيام نخواهد کرد مگر آن که خداوند مرگ و نابودي آن را به دست ما قرار داده است. برترين جهاد  جهاد با شماست و برترين مجاهدان کشندگان شمايند و برترين شهيدان کشته شدگان به دست شما. پس هر کار مي‌خواهيد بکنيد؛ زيرا در روز رستاخيز باطل گرايان زيانکارانند و هر خبري در جاي خود تحقق مي‌يابد بزودي خواهيد دانست.

***

آن که بصيرت و بينش را از دست دهد نظرش هم نادرست و بي‌ارزش است.

***

نبايد کار نواميس جان‌ها، غنايم احکام و پيشوايي مسلمانان را به دست کسي که در داوري رشوه ستاند تا حقوق مردم را پايمال کند و در رساندن حق به صاحبانش کوتاهي ورزد، سپرد.

***

آن‌چه را که قاضيان در قصاص (ريختن خون) يا قطع (دست سارق) اشتباه کنند، ديه‌اش با بيت المال مسلمانان است.

***

با آدم ترسو رايزني مکن که او تو را در تصميم و اراده ات سست مي‌گرداند و آن‌چه (به واقع) بزرگ نيست در نظر تو بزرگ نشان مي‌دهد.

***

به راستي خردمند کسي است که عقلش در راه هدايت و انديشه‌اش در اقرارش باشد. چنين کسي رأي او درست و کردارش پسنديده است.

***

نادان کسي است که خود را به آن‌چه نمي‌داند دانا شمارد و به رأي و نظر خود بسنده کند.

***

دو چيز است که ثوابشان قابل وزن کردن نيست: گذشت و دادگري.

***

بزرگ‌ترين ثواب، ثواب انصاف و دادگري.

***

حاکم و داور خداوند است.

***

گرامي‌ترين خوي‌ها بخشندگي است و آن خوي که سودش فراگيرتر است دادگري است.

***

اگر بندگان وقتي چيزي را نمي‌دانستند (از اظهار نظر) باز مي‌ايستادند کافر و گمراه نمي‌شدند.

***

هر که به رأي و انديشه خود کار کند پايمال کردن او بر دشمنانش آسان باشد.

***

اي بندگان خدا به ناداني‌هاي خود تکيه نکنيد و تسليم هوس‌هاي خويش نباشيد، چه اين‌که آن کس که به جهالت خود تکيه ورزد و اسير هواهايش گردد همچون کسي است که بر لب پرتگاه قرار گرفته [به‌زودي زمين زير پايش فرو مي‌ريزد و در دره هلاکت سقوط مي‌کند] بار هلاکت و فساد و گناه را به دوش مي‌کشدو از جائي به جاي ديگر مي‌برد و براي توجيه نظرات متناقضش مطالب بي‌ربط و نامتناسب را به هم پيوند مي‌دهد. زنهار  زنهار شکايت خويش را نزد کسي که نمي‌تواند آن را حل کند و قدرت ندارد با فکر خود گره از کارتان بگشايد مبريد.

***

ارجاع دادن اختلاف به خدا اين است که کتابش را حاکم قرار دهيم و ارجاع اختلافات به پيامبرش به اين است که به سنتش متمسک گرديم هر گاه به راستي کتاب خدا به داوري طلبيده شود ما سزاوارترين مردم به آن هستيم [و به حکم قرآن از همه شايسته‌تر براي خلافتيم] و اگر سنت پيامبر حکم گردد ما سزاوارترين و برترين آنها به سنت او هستيم [بنابراين در هر حال حق با اوست].

***

هر که به رأي خودش استبداد ورزد خود را به خطر و تباهي افکنده است.

***

هر کس به مردم عيبي را نسبت دهد که دارند، مردم به او عيبي را که ندارد نسبت دهند.

***

از خطبه‌هاي امام(ع) که در مورد عظمت خداوند ايراد فرموده است: فرمانش قضا و حکمت است و رضايش امان و رحمت با علم داوري مي‌کند و با حکم مي‌بخشايد.

***

هر که به رأي خود قناعت کند، تباه گردد.

***

خطاب به پسر عباس، نماينده حضرت در بصره: در برخورد روزمره و در مجالس رسمي، و نيز در مقام داوري، با مردم گشاده روي باش! و زنهار از خشم که نوعي سبک مغزي شيطاني است. اين نکته را بدان که هر آن‌چه به خدايت نزديک‌تر کند، از آتش دورت مي‌کند، و هر آن چه به آتش نزديکت کند، از خدايت دور مي‌کند.

***

زکات توانايي دادگستري است.

***

از سلاطين کسي که دادگري‌اش بيشتر است قدرت و سروري‌اش فزون‌تر است.

***

حسن مملکت داري دادگستري است.

***

عدل درباره زيردستان نشان خردمندي است.

***

دو چيز است که ثواب آن دو را نتوان سنجيد: يکي گذشت از گناه و ديگري عدل و داد.

***

داد مردم بهترين بخشش‌ها است.

***

عدل و داد از بخشش و سخا گرامي‌تر است، زيرا از بخشش و سخا عده‌ي معدودي بهره مند مي‌گردند ليکن از عدل همه جمعيت بهره مي‌برند.

***

عدل آنست که در حالي که توانايي داري به راه انصاف روي و پاي از دايره انصاف بيرون ننهي.

***

از کفارات گناهان بزرگ، دادرسي مظلوم و برداشتن اندوه از دل اندوهگين او است.

***

بخشايش و گذشت زينت قدرت و توانايي است.

***

مشورت کنيد و افکار خود را با هم بسنجسد تا از ميانه آنها راستي زاييده شود.

***

هرکس گفتارش راست باشد بزرگي‌اش افزوني يابد.

***

اختيار کن راستي را در سخت و کناره گير از دروغ که اين بهترين اخلاق و فاضل‌ترين آداب است.

***

هر که مخالفتِِ مشورت کرد سرگردان شد.

***

هر که را قدرت مجازات بيشتر است عفو از او پسنديده‌تر است.

***

با جماعتي که از خدا مي‌ترسند مشورت کن.

***

همانا دستور به مشورت داده شده زيرا کسي که از او مشورت مي‌کنند در آن عمل بي‌آلايش و پاک است و رأي مشورت کننده آلوده به ميل‌ها و اغراض است.

***

راستي و درستي پايه و بنياد دين است.

***

راستگو بر کاخ رستگاري و بزرگ منشي قرار گرفته و دروغگو لب پرتگاه خواري و ذلت.

***

مشورت کن در کارها با خردمندان تا ايمن گردي از ملامت و پشيماني.

***

بلند پايه‌ترين مردم در خرد و انديشه کسي است که خود را از مشورت بي‌نياز نداند.

***

بزرگوارترين مردم آن کسي است که حقيقت را بيان کند و طرفدار راستي و حقيقت باشد.

***

بيدادي که بر تو وارد مي‌شود در عفو آن مختار هستي، اما بيدادي که به ديگران وارد مي‌شود ابداً نمي‌توان آن را ببخشي و تا شرف آدميت در وجود تو باقي است بايد در رفع ظلم و تلافي مظلوم با تمام توانايي خود بکوشي.

***

رستگار کسي است که چنگالش به خون مظلوم و زبانش به مال و آبروي مردم آلوده نباشد.

***

آن کس که حقيقت را پشتيبان است و گويا، هر آينه به زبان خود باشد از آن سر بر نمي‌پيچد، مي‌گويد و به کار مي‌بندد، خدا را بهتر شناخته.

***

حق در عالم انديشه و خيال مانند آب زلال صاف و سهل است ولي واي بر آن روز که به مرحله عمل قدم گذارد چقدر دشوار و سخت ايفا مي‌شود.

***

هر که تو را در مشورت خود امين شمارد بر امانت او خيانت روا مدار، با دقت مشاورين را راهنما باش.

***

ستمکار همان ستمش او را تباه سازد.

***

راستي دارويي است که رستگار کند.

***

مشورت کننده از سقوط بيراهه افتادن محفوظ است و مستبد به رأي در بيراهه مي‌افتد.

***

ستمگرين مردم کسي است که ستم خود را عدل تصور کند.

***

با مردي مشورت کن که داراي تجربه باشد.

***

بد حال‌ترين مردم کسي است که به کسي اطمينان نکند از جهت سو ءظن مفرطي که دارد و کسي هم به او اعتماد ننمايد از خوي بد گماني او.

***

بپرهيز از ظلم و ستم زيرا ستمکار بوي بهشت را استشمام نمي‌کند.

***

دو چيز است که پايان ندارد يکي ستم و ديگري بدي.

***

خويي بدتر از ستم بر مردم نمي‌شناسم.

***

يا بخشنده‌ي مؤثر باش يا ميانه روي پيش گير ولي به اندازه، اما راه سوم در پيش مگير.

***

بهترين روش‌ها راه ميانه است، پيش پا افتاده‌ها به آن باز گردد و باز مانده خود را به آن برساند.

***

امير مؤمنان(ع) فرمود: امر برادرت را به وجه احسن بنه تا خلاف آن بر تو روشن شود، و يک کلمه برادرت را به گمان بد تفسير مکن تا توجيه خوبي برايش يابي.

***

به راستي که مرد بينا کسي است که بشنود و در آن تفکر کند، بنگرد و بينا شود و از عبرت‌ها پند آموزد.

***

از ظلم خداوند نترسيد، بلکه از ظلم خود بترسيد.

***

آن که انتقام مي‌کشد يک روز خوشحال است و آن که مي‌بخشد بک عمر.

***

بهترين کارها آن است که از روي ميانه روي باشد.

***

ميانه روي و اسراف نکردن و در وعده تخلف نکردن از شخصيت است.

***

عدالت ميانه روي است.

***

خبر گذشته و آينده و قوانين مورد نياز امروزتان، همه در قرآن است.

***

از نشانه‌هاي خردمندي عمل به شيوه عدالت است.

***

هرگز درگيري را تو فراخواننده مباش، اما اگر دشمن به نبردت فرا خواند، پاسخگويش باش، چرا که دعوت گر و آغازگر متجاوز باشد، و متجاوز ناگزير شکست پذيرد.

***

خطاب به شريح: بدان که مسلمانان نسبت به يکديگر عادل به شمار مي‌آيند، مگر کسي که به کيفر گناهي حد خورده و توبه نکرده باشد يا به شهادت دروغ دادن شهرت داشته باشد يا گمان بد درباره‌ي او برده شود (و مظنون باشد).

***

ستم بر تسليم شده بزرگ‌ترين گناه است.

***

بپرهيز از قهر جوانمرد، هنگامي که او را خوار کردي و خشم بردبار چون بر او سخت گرفتي و کينه‌ي دلير چون او را بيازاري.

***

مهرباني بزرگ‌تر از قانون است.

***

هنگام خشم بردبار و در ترس شکيبا و در راه کسب ميانه رو باش.

***

هر که در پيشگاه حق تسليم باشد و صاحب حق (خدا) را فرمان برد او از نيکوکاران است.

***

بهتان زدن به آدم بي‌گناه بزرگ‌تر از آسمان است.

***

دو چيز است که ثواب آن دو را نتوان سنجيد: يکي گذشت از گناه، ديگري عدل و داد.

***

عدالت درباره‌ي دوست و دشمن و ميانه روي در دارايي و فقر را درياب.

***

هر کس دروغ و ستمش بسيار باشد، خطا و خشمش بسيار گردد.

***

کسي که راستگوست دليلش قوي است.

***

عدالت، روح شهادت دادن است.

***

ميانه روي در کارها را درياب زيرا کسي که ازميانه روي برگردد، ستم کند و کسي که آن را فرا گيرد به عدالت رفتار کند.

***

لغزش جوانمردان را چشم بپوشيد، که چون با لغزشي فرود آيند با دستگيري ويژه‌اي از خدا، برخاستن را امکان يابند.

***

چه بسا خردمند سهل انگار، راه راست را به خطا رود و تلاشگر پر کوشش آن را بيابد.

***

کودکان مکتبي دست خط‌هاي خود را در مقابل اميرالمؤمنين نهادند، تا بهترين آنها را انتخاب کند، حضرت فرمود: هان! اين يک داوري است! و ظلم در اين باره، مانند ظلم در قضاوت است! به معلّم خود بگوييد که اگر براي تنبيه بيش از سه ضربه بزند، قصاص مي‌شود.

***

در ميانه روي نابود نباشد.

***

هر چه افزون بر ميانه روي باشد، زياده روي است.

***

دو چيزي که پاداش آن را نتوان سنجيد گذشت و عدالت است.

***

گمان، خطا کند و يقين، درست رود و خطا نکند.

***

عدل همان انصاف است و نيکي همان بخشش.

***

هر که هدفش حق باشد، آن را بيابد، گو اين‌که پر اشتباه باشد.

***

تو نخستين حاکمي بودي که خود بر مذموميت اخلاق و بدي کردارت حکم مي‌کردي. حقا بايد بگويم: دنيا مغرورت نساخته و اين تو هستي که به آن مغرور شده اي. در حالي که پندهاي فراواني در آن مي‌يابي و تو را به عدل و انصاف دعوت کرده است. دنيا به هشدارهايي که در مورد ريختن بلا به جانت و کاستن از نيرو و قدرتت به تو مي‌دهد راستگوتر و وفادارتر است از اينکه به تو دروغ گويد و يا مغرورت سازد. چه بسيار نصيحت کننده و پند دهنده‌اي است که نزد تو متهم است و چه بسيار راستگوياني در مورد دنيا که تو آنها را دروغگو مي‌شماري. اگر دنيا را از روي شهرهاي ويران شده و خانه‌هاي در هم فرو ريخته بشناسي، آن را يادآوري کننده‌اي دلسوز و واعظي گويا همچون دوستي مهربان که در رسيدن اندوه به تو بخل مي‌ورزد خواهي يافت.

***

علي(ع)درباره‌ي دو مرد که يکي از آنها شخصي را نگه داشته و ديگري او را کشته است چنين داوري فرمود: قاتل کشته مي‌شود و آن ديگري بازداشت مي‌گردد تا در تنگنا بميرد؛ هم‌چنان‌که با نگه‌داشتن مقتول موجب مرگ او در تنگنا شده است.

***

رحم کن تا به تو رحم شود.

***

هنگامي که اميرالمؤمنين(ع) شريح را به قضاوت گماشت، اين شرط را براي او قرار دار که حکم را اجرا نکند مگر قبلاً آن را به اطلاع حضرت برساند.

***

راستي اگر چه اندک باشد از ميان مي‌برد بسيار از نادرستي را، چنان‌که اندک از آتش مي‌سوزاند بسيار از آتش را.

***

رادمردان در مقابل ظلم و ستم خاموش ننشيند و سيرت نابکاران را هم با دست و هم زبان مخالفت کنند.

***

ستمکارترين شما کسي است که ستم را پايه گذاري کند و طومار عدل را در هم بپيچد.

***

دور شويد از دروغ تا دور نشويد از ايمان.

***

بر هوس خويش مسلّط باش و آن‌چه را که برايت حلال نيست از نفست دريغ دار؛ زيرا دريغ داشتن از نفس، وادار کردن او به پيمودن راه انصاف است در آن چه خوش دارد يا خوش ندارد.

***

هر که در مهمات با خردمندان مشاوره کند شريک عقل آنها مي‌شود.

***

اميرالمؤمنين(ع) درباره‌ي مردي که مرده و نسبت به همه مال خود يا بيشتر آن وصيت کرده بود اين گونه قضاوت فرمود: که وصيت، به معروف (يعني به آن‌چه در شرع آمده است) برگردانده شود. پس هر که به خود ستم کند و در وصيتش مرتکب خلاف و ظلم گردد آن وصيت به معروف برگردانده مي‌شود و ميراث وارثان به آنان واگذار مي‌گردد.

***

پيش از آن‌که عزم کاري کني مشورت و پيش از آن‌که قدم در کاري نهي بينديش.

***

رسول خدا(ص) مرا براي قضاوت به يمن فرستاد. عرض کردم: اي رسول خدا! مرا که هنوز جوانم و قضاوت نمي‌دانم مي‌فرستي؟ فرمود: خداوند به‌زودي دل تو را هدايت خواهد کرد و زبانت را استوار. هرگاه دو خصم در مقابل تو نشستند، از قضاوت کردن خودداري کن مگر آن‌گاه که همچنان که به سخنان اولي گوش کرده‌اي سخنان نفر دوم را نيز بشنوي؛ زيرا در اين صورت کار داوري براي تو روشن‌تر مي‌شود. امام(ع) فرمود: پس از اين رهنمود، من پيوسته درست قضاوت کردم يا (فرمود:) ديگر در هيچ قضاوتي (و صدور حکم درست) دچار شک نشدم.

***

امام علي(ع) در فرمان استانداري مصر به مالک اشتر، مي‌فرمايد: براي داوري ميان مردم، بهترين و برترين فردي را که به نظرت مي‌رسد از ميان رعيت انتخاب کن؛ کسي که کارها بر او تنگ نيايد (و از حل اختلافات در نماند) و (ستيزه گري) طرفين دعوا او را به لجاجت و پافشاري در رأي خويش واندارد، در لغزش فرو نرود و هر گاه حقيقت را شناخت (و به حکم نادرست خود پي برد) از بازگشت به حق استنکاف نکند و خويشتن را در پرتگاه طمع ننشاند و به فهم سطحي قضايا بسنده نکند و دنبال فهم عميق و دقيق آنها باشد. در موارد شبهه ناک بيش از همه درنگ و احتياط کند و بيش از همه دنبال حجت‌ها و دلايل باشد و از مراجعه‌ي دادخواهان کمتر به ستوه آيد و در کشف حقيقت دعاوي، از همه شکيباتر باشد و چون حقيقت روشن شد (در صدور حکم)، از هر کس ديگر بيشتر قاطعيت نشان دهد. کسي باشد که مدح و ستايش، او را فريفته و خودبين نسازد و تشويق و تحريک، او را به سويي متمايل نسازد و البته چنين کساني اندک شمارند. آن گاه، خودت به کار قضاوت او بسيار رسيدگي کن.

***

سه گروه‌اند که خداوند به آنها نظر نکند: نخستين مردم ستمکار، دوم کسي که ستمگري را کمک کند، سوم آن کس که به ستم و بيداد تن در دهد.

***

زيانکارترين شما ستمکارترين شما است.

***

کسي که بر اسب ستم سوار است مرکبش او را بروي زمن مي‌افکند.

 

 

 

برگرفته از كتاب: آيين قضاوت و روش‌هاي اظهار نظر

 

بازگشت

Share

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com