
كليد شادي ماندگار
بسم ا... الرحمن الرحيم
رفتن به پارك و سينما، مهماني و سفر، خريد لباسهاي رنگارنگ و اجناس جورواجور و... و... و...، همه و همه جزء روشهايي هستند كه ما براي شاد بودن و تجربهي شادي از آنها استفاده ميكنيم.
اصولاً ما آدمها براي شاد بودن ميكوشيم كه وضع زندگيمان را هر چه بيشتر با انتظارات و خواستههايمان منطبق كنيم؛ همان اجناسي را بخريم كه ميخواهيم، به جاهايي برويم كه دوست داريم و ...، چرا كه به نظر ميرسد رابطهاي كاملاً مستقيم ميان ميزان تحقق خواستهها و ميزان شاديمان برقرار است.
اما اگر نگاهمان را به اين موضوع كمي تغيير دهيم و دقت نظرمان را هم قدري بيشتر كنيم متوجه خواهيم شد كه قضيهي رابطهي خواستهها با شادي به همين سادگيها هم نيست. ميپرسيم چطور؟
احتمالاً براي بسياري از ما پيش آمده كه در حالي كه براي خودمان شاد و سرخوش بودهايم، ناگهان با ديدن يك لباس جديد، وسيله و يا مثلاً اتومبيل مدل جديدِ يكي از دوستان يا اقوام، و يا شنيدن خبرهايي از سفرهاي داخل و خارج و خوشگذارنيهاي آنها، و گاه با ديدن چنين چيزهايي پشت ويترين مغازهها و حتي در آگهيها، شاديمان رنگباخته و گاه جاي خود را به اندوه هم داده است! البته نه از روي حسادت، بلكه به همين سادگي كه چون چشمهايمان چيزي را ديده و يا شايد هم كه گوشهايمان چيزي را شنيدهاند، دلمان هم آن چيز را خواسته است. اين يعني ايجاد يك خواستهي جديد! و نكته هم دقيقاً در همين جاست!
چرا كه اگر در اين تجربه، چگونگي ارتباط خواستهها را با شادي بررسي كنيم، به روشني ميبينيم كه ايجاد يك خواسته مصادف است با نابودي شادي و ايجاد غم و اندوه!
از يك نگاه، شادي حالت طبيعي انسان است، حالتي است كه با طبيعت و ذات الهي او درآميخته است. لذا انسان اگر با طبيعت اصلي و ذات الهي خويش هماهنگ باشد شاد است، اما دوري از ذات الهي مصادف است با گرفتاري به زنجير خواستهها(1) و البته غم و اندوه.
يكي از انديشمندان شرق اين موضوع را چنين بيان ميكند كه:
"ما انسانها تصور ميكنيم كه تحقق خواستهها و آرزوهايمان باعث شاديمان ميشوند، اما آنچه در واقع رخ ميدهد اين است كه ايجاد يك خواسته روح ما را از وضع طبيعي و جايگاه حقيقي خود(2) خارج ميكند، و روح براي تحقق بخشيدن به آن خواسته به تب و تاب ميافتد. زماني كه با تحقق آن خواسته روح مجدداً به وضعيت و جايگاه طبيعي خود باز ميگردد، ما احساس شادي ميكنيم و علت شاديمان را به اشتباه، تحقق آن خواستهمان ميپنداريم، اما حقيقت آن است كه شادي ما نتيجهي بازگشت روح ما به وضع طبيعي خود و آرام گرفتن در جايگاه اصلي خويش است."(3)
و چنين ادامه ميدهد كه: "سعي در تحقق بخشيدن به يكايك خواستهها براي تجربهي شادي به اين ميماند كه شخصي در هوايي بسيار گرم دائماً از زير سايهي خنك درختي بزرگ بيرون رود و بعد از تحمل گرماي زياد دوباره به آن بازگردد، انسان عاقل كسي است كه زير آن سايهي مطبوع آرام بگيرد."(4)
با پي بردن به اين نكته كه ايجاد يك خواسته خود عامل ايجاد اندوه است، بيترديد ديگر راه رسيدن به شادي پايا را نه در تحقق بخشيدن به يكايك خواستههاي رنگارنگمان، كه در فرارَوي و بينيازي از آنها، نزديكي و شباهت به آن يگانهي بينياز و آرام گرفتن در حضور "او" خواهيم جست.
اما اگر با همهي اين اوصاف باز هم ميخواهيم به دنبال تحقق يك به يك تمام خواستههايمان برويم، بايد فراموش نكنيم كه خواستههاي آدمي بسياراند و بيپايان(5)، اما انرژي و زمان او محدود است و اندك. با رفتن از اين راه، چارهاي باقي نخواهد ماند جز خط كشيدن به دور شادي پايدار و بسنده كردن به شاديهاي بس كوتاه و نماندني، آن هم با تحمل مشقتهاي طولاني.
نيكا
1- "شيطان به آنان وعده مىدهد و ايشان را در آرزوها مىافكند و جز فريب به آنان وعده نمىدهد." (نساء:120)
2- بر اساس تعاليم حق، جايگاه و وضعيت حقيقي روح، همان محضر خداوند و تجربهي حضور اوست، كه سرچشمهي شادي و آرامش پاياست.
3- برداشتي از كتاب فرزانهي آروناكالا.
4- همان.
5- "اگر آدميزاد را درهاي پر از نخل باشد، درهاي ديگر، و باز هم بعدي را ميطلبد و درهاي ديگر، شكم او را جز خاك پر نميكند." (نهجالفصاحه حضرت رسول اكرم(ص)، ح 2345).
بازگشت
Share
|