
چگونگي دعوت شيطان در سنين مختلف!
(قسمت اول: كودكي و دوران آموزش)
به نام خدا
"شيطان به آنان وعده مىدهد و ايشان را در آرزوها مىافكند و جز فريب به آنان وعده نمىدهد"
(نساء120)
زماني که صحبت از شيطان و دعوتش به ميان ميآيد اکثر ما تصور ميکنيم که دعوت شيطان به قدري روشن است که حتي کودکان هم ميتوانند به راحتي آن را تشخيص دهند.اما لازم است بدانيم كه ماهيت شيطان "تاريکي"است و همين امر باعث ميشود او خود را به گونهاي پنهان سازد که چندان قابل تشخيص نباشد...شناخت کافي و آشنايي با شيوههاي دعوت شيطان و حربههاي او در سنين مختلف ميتواند به هنگام هجوم تاريکيها (حضور شيطان)، ما را ياري دهد تا به خداوند پناه جوييم و از شر او در امان مانيم.
چگونگي دعوت شيطان در کودکي و دوران آموزش (تحصيلي)
شيطان چگونه و از چه راهي ممکن است يک کودک خردسال را که پيوسته در کنار ماست گمراه سازد و به سوي خود بكشاند؟ و چگونه ميتوان انتظار داشت کودكمان در برابر شيطان مقاوت کند در حاليکه قدرت شناخت خوب را از بد ندارد؟! به راستي چه کمکي از دست ما ساخته است؟
پاسخ اين است كه مهمترين كمك در اين مقطع سني كودك ميتواند اين باشد كه مراقب باشيم تا خود يا ساير نزديكان كودك خردسالمان مجرايي براي دعوت شيطان نگرديم!
براي روشنتر شدن موضوع ميتوان از مثالي ساده بهره جست؛ همان طور که ميدانيم اسباب بازي بايد وسيلهاي باشد براي رشد و تکامل کودک و در خدمت او (وسيله اي براي رشد ذهني، رواني و...او).در حاليكه امروزه ميبينيم بسياري از اسباب بازيها تنها جنبهي تزئيني دارند. يعني نه تنها کمکي به رشد کودک نميکنند بلکه روح تجملگرايي را نيز در او افزايش ميدهند.بعضي از آنها موجب کسالت و بيتحرکي وي ميشوند و برخي ديگر روحيهي خشونت را در او پرورش ميدهند.به علاوه خريد بيحد و اندازهي اسباب بازي نيز (حتي اسباب بازيهاي مفيد)به بچه عدم قناعت و قدرناشناسي را ميآموزد و بذر اسرافکاري را که از تعاليم شيطان است از همان کودکي در وجود وي ميكارد.بنابراين و تنها با همين مثال ساده به راحتي ميتوان دريافت که شيطان چگونه ميتواند از ناآگاهي ما استفاده كند و با تحريک احساسات و عواطفمان، ما را ناخواسته و ندانسته بر عليه عزيزترين کسانمان به خدمت گيرد، و از طريق ما بذرهاي اسرافکاري، تجملگرايي، خودبزرگبيني و خودخواهي، خشونت و...،در جمع منيت را از همان ابتداي کودکي در وي بکارد و به انتظاربنشنيد تا در سنين بالاتر مقاصد خود را از طريق آنها عملي سازد.
و اما زماني که فرزندمان بزرگتر ميشود و پا به عرصهي درس و مدرسه ميگذارد و يا شايد هم حتي قدري زودتر از آن شيطان به نوعي ديگر دست به عمل ميشود و دعوتش را آغاز ميکند تا از آن طريق وي را به انحراف بکشاند.نخستين كار در اين راستا به منحرف كردن هدف اصلي آموزش است،البته باز هم از طريق ما!
ما با همهي وجود تلاش ميکنيم تا فرزندانمان نمرات خوبي بياورند،شاگر اول شوند،در زمنيههاي هنري فعاليت کنند،موسيقي بياموزند اما براي چه؟ اگر با خود روراست باشيم و به خود دروغ نگوييم بايد اقرار كنيم که براي دکتر شدن، مهندس شدن،نقاش شدن و...يا بهتر بگوييم براي پولدار شدن،و كسب شخصيت، و...اما بهراستي آيا چنين هدفي متعالي و رو به بالاست؟
بايد آگاه و هشيار بود كه شگرد شيطان ايجاد اسارت به هر شکل ممکن است.انساني که به گردنش غل و زنجير باشد،هرگز نميتواند صعود کند و به درگاه الهي راه يابد.اما با كمال تأسف اين انسان، خود با تبعيت از شيطان اجازه ميدهد که به اسارت او درآيد و با نا آگاهي افسارش را به دست او که منشاء تمام رنجها و بيماريهاست،بسپارد و بردهي او گردد.
و شيطان نيز پيوسته سرابهايي را به عنوان هدف در انسان القاء ميکند و با ايجاد تشنگي کاذب براي رسيدن به آنها، وي را به اين سو و آن سو ميکشاند.بنابراين طبيعي است که اگر آگاه و هشيار نباشيم، چنين تصور کنيم که با رسيدن به آن اهداف،همهي مشکلاتمان حل خواهد شد و فرزندانمان نيز با رسيدن به آنها خوشبخت خواهند شد،اما آنگاه که با تلاش بسيار به يکي از آنها رسيديم متوجه شويم که تنها سرابي بيش نبوده است و باز سرابي ديگر را هدف قرار دهيم و به سوي آن بدويم.اما بايد دانست كه در حقيقت هيچ يک از آنها ما را به آرامش نخواهند رساند و فرصتهايمان همچنان رو به پايانخواهد رفت.و بدينگونه شيطان يک عمر،ما را سرگشته و سرخورده خواهد ساخت و از تنها هدف واقعي، که در بر گيرندهي ساير اهداف زندگي است،ازسرچشمهي تمام خوبيها،زيباييها،قدرت،سرور و آرامش...،
از خدا و نزديكي به او باز خواهد داشت.
آوا - شينا
بازگشت
Share
|