
چگونگي دعوت شيطان در سنين مختلف! قسمت سوم
(قسمت سوم: جواني و سنين بالاتر)
به نام خدا
... براى [فريفتن] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست از پيش رو و از پشتسرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مىتازم و بيشترشان را شكرگزار نخواهى يافت.
(أعراف: 16- 17)
شايد زماني انسان در دام اسباببازيهايش باشد،زماني در اسارت دوستان و همرنگي با مد روز و ...، اما بالطبع در مقاطع و سنين بالاتر، با توجه به تغيير شرايط و نيازهاي انسان، جگونگي دعوت شيطان نيز متفاوت ميشود.به عبارتي شيطان در هر زمان از نيازهاي انسان، به عنوان وسيلهاي براي به اسارت در آوردنش استفاده ميكند.
از وسيلههاي شايع اسارت در بزرگسالي و ميان خانوادهها،اسارت از طريق همسر و فرزندان است. اگر خوب نگاه کنيم ميبينيم که بعضي از ما به جاي خدا در واقع فرزندمان را ميپرستيم!چرا كه همهي زندگي،وقت و انرژيمان را به پاي فرزند و يا همسرمان ميريزيم و به اصطلاح از آن سوي بام ميافتيم! عملاً بهجاي اين كه خانواده وسيلهاي براي رشد و تعالي و از خودگذشتگي و نزديكي ما به خداوند شود، چنان به آنها دلبسته و وابسته و ميشويم كه آنها خود به مانع و حايلي ميان ما و خداوند بدل ميشوند! ديگر به رضاي خداوند در مورد آنها راضي نيستيم،و گاه حتي به خاطر آنها حاضريم فرامين الهي را زير پا بگذاريم، دروغ بگوييم،و....و خلاصه كارهايمان عملاً نه به خاطر خدا،بلكه براي حفظ چيزهايي است که آنها را هرچند نه در حرف، اما در عمل شريک خدا کردهايم و ندانسته به خدايي گرفتهايم!
"بعضي از مردم خدا را همتاياني اختيار ميکنند و آنان را چنان دوست دارند که خدا را، ولي آنان که ايمان آورده اند خدا را بيشتر دوست ميدارند..." (بقره:156 )
در اين ميان،برخي نيز اسير تجملاتاند.آنها زيباييها را در خانههاي زيبا،ظروف کريستالي و برنز، عتيقهجات و...(آن هم بسته به مد روز!) ميبينند، و شيطان چنان اينها را در چشمانشان آراسته است که از جمال خداوند غافل ماندهاند.
اما اسارت انسانها به تجملات و همسر و فرزند نيز محدود نميشود.از ديگر دامهاي شيطان، براي اسارت انسانها ميتوان از معاشرتهاي متعدد و غير هدفمند با دوستان،وقتگذرانيهاي بيهوده،حرفهاي بياساس، غيبت و ... نام برد.
عدهاي نيز اسير کاراند، و برخي ديگر اسير دانستهها، پول، فنآوري روز و... و بالاخره عدهاي هم اسير غرايز جنسي.
اما در اين ميان هيچ يک از اسارتها به اندازهي "اسارت دانستهها"ناشناخته نيست.دانستهها اگر حقيقتاً به دانايي انسان بيفزايند، انسان را به جايي خواهند رساند كه بگويد:
تا بدانجا رسيد دانش من كه بدانم همي كه نادانم
اما اگر به عكس او را به جايي برساند كه خود را برتر و داناتر از همگان و بينياز از هر راهنمايي و هدايتي بداند، دانستگيهاي او بهجاي دانايي، تنهابه غرور و تكبر، و خودبزرگبيني و منيت او افزودهاند!
در حقيقت هم علت همهي اسارتهاي انسان، تحريک منيت و يا نفس شيطاني اوست.همسر من، فرزند من، پول من، خانهي من، دانش من و (...). همين منهاست که انسان را به غل و زنجير ميکشد و گرفتار ميسازد.
اميرالمؤمنين علي(ع) ميفرمايد:
"شما را به ترس از خدا سفارش ميکنم.خداوندي که شما را چندان هشدار داده که جايي براي بهانه جويي باقي نگذاشته،و با نمودن راه روشن خود، حجت بر همگان تمام کرده است و شما را از شيطان، دشمني که در دلهايتان پنهان شده و در گوشهايشان زمزمه ميکند، بيم داده.شيطان ياران خود را گمراه کند و هلاک نمايد و وعده دهد و آرزومند سازد و کارهاي گناه آلود را در چشمها بيارايد و گناهان بزرگ را بيمقدار و کمبها جلوه دهد، تا اندکاندک، دوستان خود را به دام کشد.و در بند خود به گروگان بربندد.آنگاه هر چه را به فريب آراسته، انکار کند و آنچه را بيمقدار و کم بها وانموده، بزرگ انگارد و از آنچه ايمني داده بر حذر دارد."(1)
1- نهج البلاغه، بخشي از خطبهي 82 امام علي(ع) معروف به خطبهي غراء.
آوا - شينا
... مطلب قبل (چگونگي دعوت شيطان در سنين مختلف! (قسمت دوم: نوجواني و جواني)
بازگشت
Share
|