هزار جا هستیم و آنجایی که باید نیستیم!  برای زندگی در لحظه، باید باور داشته باشی کسی هست که حواسش به توست. نگرانی از آینده را بسپاری به دستهای توانای خدایی که میشود به او توکل کرد، و لحظه را درست زندگی کنی؛ طوری که شایستۀ لحظۀ بیبازگشتی از عمرت باشد که هیچ وقت دوباره تکرار نمیشود... ادامه مطلب |
اگر اشیا به سخن می آمدند  جالب می شد اگر هر شب با ابزار و وسایل زندگی مان خلوت می کردیم و از ایشان بدون رودربایستی می پرسیدیم که آیا حقشان را رعایت کرده ایم؟ آیا از دست ما راضی هستند؟ بد نیست همین الان نگاهی به اطرافمان بیندازیم. ادامه مطلب |
مشت نکوبید، مشت بگشایید  تبسم و لبخند یک نشانۀ حیاتی برای زندگی است. لحظه ای از جای برخیزید، روبروی آینه قرار گیرید و خودتان را ببینید... به آینه مشت نکوبید، مشت را از ابروهایتان باز کنید. بخندید، بخندید ... زندگی همین لحظه های کوچک شیرین است... ادامه مطلب |
از چیزهای بی معنا تا معنای چیزها اون قدیم قدیما ... زمستونا که هوا خیلی سرد می شده، مردم بساطشونو جمع می کردن و می رفتن توی زیر زمین خونه ها که گرم تر بود. برفهایی می اومد به قد آدمها، طوری که کوچه ها بسته می شدن و کسی نمی تونست به قوم و خویشای خودش سر بزنه. بهار که می شد، کلی خاک و گرد و غبار توی خونه های مردم نشسته بود ... ادامه مطلب |
در این هوای بهاری، آیا هوای درونمان هم بهاری است؟ هر سال هنگام بهار، با رؤیای "عید شدن" حکایت این روزها را مکرر می کنیم. اما امسال... بیایید امسال عید را به درونمان بیاوریم...
بیایید دستی به سر و روی خانه درونمان بکشیم و آن را حسابی بتکانیم؛ هر آنچه زشت است و از زیبایی درونی مان می کاهد، همه و همه را دور بریزیم
... ادامه مطلب |
تنها بودن یا نبودن، مسأله این است! مجرد بودن یا متأهل بودن، مسأله این نیست!
تنها بودن یا نبودن، مسأله این است!
تجربه نشان داده که مجرد بودن یا متأهل بودن ارتباط چندانی با احساس تنهایی آدم ها ندارد.
کم نیستند اشخاصی که ازدواج می کنند، تنها برای اینکه تنها نباشند. اما چه بسیارند متأهل های تنها ... ! و حتی متأهل های تنهاتر از مجردها!! و حتی متأهل هایی که در تنهایی، کمتر احساس تنهایی می کنند تا وقتی که در کنار همسرشان هستند!
ادامه مطلب |
نااميديها و ناكاميها؛ سكويي براي جهش حالات منفی زندگی مانند ناامیدیها و ناکامیها میتوانند سودمند باشند و مانند سكويي براي جهش عمل كنند. زیرا آنها انسان را وامیدارند تا نسبت به اندیشههاي خود بازنگری کند و بهتر و شفافتر ببیند که باید به خدا رو کند ادامه مطلب |
شریعت علی را دریابیم اگر تو ای خدای من، که بهدرستی هیچ خدایی جز تو نیست، در این آمدن و قدرشناسی، حضوری آشکارا بنمایی، کیست که دل از این دنیایی که ظهور تو در آن باشد، بکند؟ و کیست آن که دنیایی را که تو نور خود را از آن برگرفته باشی و پشت بدان نموده باشی، خواستار ماندن و طالب تصاحبش باشد؟ ادامه مطلب |
کعبهی من، خودِ من است از کسی شنیدم که میگفت :"کعبه را گفتم تو از خاکی...منم خاک. چرا باید به دور تو بگردم؟ ندا آمد که تو با پای آمدی بگرد، برو و با دل بیا تا من بگردم."
ادامه مطلب |
اعتیاد، تابویی که باید از آن دور ماند آیا شما هم مانند بسیاری از مردم تا صحبت از اعتیاد میشود، خودتان را عاری از هرگونه اعتیاد میدانید؟ و هر کسی که به مادهی خاصّی معتاد شده باشد را با کمی تخفیف، مستحقّ مرگ و نابودی میدانید؟!! راستی باورتان از اعتیاد و یک فرد معتاد چیست؟ آیا تا بهحال ردّ پای آن را در خودتان دنبال کردهاید؟!!! ادامه مطلب |
مجرای روحی، مجری الهی این جریان "روح بخش" و "هست کننده"ی اوست که در جهت محقق ساختن قصد او، به جریان افتاد و دست به خلقت تمام عوالم و عالمیانش زد. جریانی که او، خود را نيز درونش پیچید و قایم ماند، و طبقات خلقت رؤیاییاش را در این نزول، متعالی ساخت و منظرش را به کاملترین کمالات و زیباترین صفات خود، صورت بخشید ادامه مطلب |
من چنین ام که مگو، تو چنانی که مپرس امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت میکردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگیات افتاد، از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که ادامه مطلب |
برای دستیابی به آرامش چه باید کرد؟ اینجا رو نگاه کن. ببین چقدر شلوغه ! آخه این همه جمعیت، چه جوری اینجا جا شدن؟ شاید هم باید رفت و دید که چه جوری اینجا جاشون کردن! از ترافیکش نگو که بیداد می کنه و هر کی زیاد توش بمونه، ترافیک هم زیاد توش می مونه. یعنی اینکه از شدت آلودگی و تنوع منابع آلوده کننده ی آن، فردی که در آن ساکن بشه مریض و بیمار میشه ادامه مطلب |
بازنگری به رفتار و کردارمان با سئوال سازی روی سخن به آنانی ست که در جستجوی حقیقت اند :
"یکی از نشانه های خرد ورزی، پرسیدن و یا توانائی پرسشگری است. و پرسیدن نیز خود نشانه ای از نادانی و جهالت است که بسان بیماری کشنده ای، بشریّت را فرا گرفته است و در چنین وضعیت مرگباری، بیمارانی که خود نیازمند سلامتی و بهبودی می باشند، مدّعی طبابت و شفا دهی شده اند. ادامه مطلب |
یک زندگی حقیقی در ... یک واژه، یک وجه از حقیقت؛ که در کلام به تصویر کشیده می شه. هر روز شاید از ذهن و دهن ما ده ها و یا صد ها واژه در حال گذشتن و یا خارج شدنه که بسیاری از اونا هم تحقق نمی یابن. چرا؟ ادامه مطلب |
عاشق زندگی آیا عشق در زندگی شما جایی دارد؟ جایگاه آن را چقدر ارزش می نهید؟ و برای وجود همیشگی و انگیزه ساز آن در زندگی خود، چه بهایی پرداخته اید؟ و یا همچنان حاضر به پرداخت آنید؟ ادامه مطلب |
می توان مشکل داشت و از آن غمگین شد ؛ انتخاب هر یک از این دو گزینه و یا بطور کل اینچنین گزینه هایی، علاوه بر مواردی چون قدرت انتخاب گری و آزاد اندیشی، نشان از تنوع در نگرش، تفکر و اندیشه ی انسانی دارد. که دستاورد هرکس نیز بنابر کردار و پندارهایش رقم می خورد و وی را نسبت به هرآنچه که ماحصل اوست، مسئول می دارد. ادامه مطلب |
پوشاننده و مکمّل (1)؛ شاید تا کنون بارها و بارها و در اَشکال و صُوَر گوناگون و متنوع، داستان ها و روایت های بسیاری در مورد "چیستی" انسان و یا "کیستی" او و همچنین دلیل خلقت وی در قالب "مرد" و "زن" مطرح گردیده است ادامه مطلب |
|
دو گانگی های درون زندگی ما آیا تاکنون به تکراری بودن بسیاری از وقایع در زندگی روزمرّه ی خود نگاه انداخته اید؟ نگاهی که از روی بینش ما باشد و به دیدن ختم گردد. دیدنی همه جانبه و کامل. ادامه مطلب |