
دعاهاي سرخپوستان
... پيروان اديان مختلف وقتي ميبينند كه مردمان ملل ديگر از اديان و فرهنگهاي گوناگون، با خدا حرف ميزنند، به خدا توكل ميكنند، دعا ميكنند و به طور كلي با خدا ارتباط دارند، اغلب متعجب ميشوند. انگار خدا و معنويات الهي، اختصاص به دين يا گروه خاصي دارد. وقتي هم كه اين تعجب حالتي افراطي و انحصارگرانه به خود ميگيرد، حتي ممكن است به لعن و انكار ديگران تبديل شود ... اما شايد واقعيت چيز ديگري باشد، چطور ممكن است خداوند، مخلوق محبوب خود را از همان ابتدا تنها و سرگردان رها كند؟ خداوند فرموده است كه براي هر ملتي رسولي فرستاده است و آييني را مقرر كرده است بنابراين با توجه به محبت لايزالي كه خداوند به همۀ ابناء بشر دارد و نيز وعده خداوند كه در كلام او آمده است، ما بايد به اين نگرش پايان دهيم كه بعضيها قوم خاص خداوند هستند و بقيه مردم قوم هر كسي هستند الا خدا. واقعيت اين است كه هر انساني و بلكه هر موجودي خدا دارد و با اينكه راههايي آشكار و آييني براي نزديك شدن به خدا وجود دارد اما در درون هر انساني، قلب هر انساني، راهي است فردي و اختصاصي براي نزديك شدن به خداوند. همه خدا را ميخوانند حتي جانوران و گياهان و سنگها؛ اما هر كسي به زبان خودش. همۀ انسانها هم در جستجوي خدا هستند و خدا را ميخوانند حتي اگر خودشان به اين موضوع آگاهي نداشته باشند. قبايل وحشي آفريقايي، ساكنان جنگلهاي تاريك آمازون، اسكيموهاي ساكن در يخهاي قطب شمال و همۀ مردماني كه ظاهراً نه كتاب شريعت داشتهاند و نه ظاهراً پيامبري، همه و همه با خدا ارتباط خاص خود را دارند و به نوعي عبادت ميكنند. سرخپوستان قارۀ آمريكا كه از نظر مهاجمان مردماني بيفرهنگ و بيتمدن ناميده شده و كاملاً بيگانه با خدا و دين معرفي شدهاند هم با خداي خود در ارتباط بوده و هستند، كتاب دعاهاي سرخپوستان گواهي است بر اين مدعا. هيچ ضرورتي وجود ندارد كه همه مثل هم خدا را بپرستند اگر چنين ضرورتي وجود ميداشت قبل از همه خود خداوند آن را ايجاد ميكرد. در آن صورت ديگر خبري از اديان و فرهنگهاي مختلف و تنوع فكري و فيزيكي نبود؛ ولي همين تنوع و گوناگوني راهها و روشها هم اگر به صورتي افراطي مورد توجه قرار گيرد، به سمي مهلك تبديل ميشود. و آن سم مهلك اين است كه «يكي»، همان اصل واحد، خداوند يكتا، فراموش شود و به اين ترتيب انسان دچار چندخدايي و چندمركزي گردد. اگر از تله تعصب و خودبيني فرهنگي گذر كرديم و معتقد شديم كه راههاي رسيدن به حقيقت فراوان هستند نبايد در تلۀ بعدي گرفتار شويم. تلهاي كه ميگويد حالا كه راهها بسيارند پس مقصدها هم بسيارند. نقطۀ تعادل حياتي ميان اين دو تعصب اينجاست كه «حقيقت يكيست اما راههاي رسيدن به حقيقت بيشمارند». بنابراين نبايد از اصل «يكي»، از شعار لاالهالاهو، از اينكه يكي هست و همه چيز از اوست، غفلت كنيم ...
دعاهاي سرخپوستان، مجموعهاي است از دعاهايي كه براساس شيوۀ زندگي سرخپوستان و ارتباطشان با طبيعت جمعآوري شده و بر پايۀ شناخت آنها از خداوند و ارتباطشان با آن يگانه هست هستي شكل گرفته است. در ادامه بخشي از دعاهاي مربوط به كتاب دعاهاي سرخپوستان را ميآوريم:
اي روح بزرگ، خداوندا، اي خالق تمامي هستي
به قلب، ذهن و جسم من خوش آمدي
خردي به من عطا فرما تا صداي درونم را ارج نهم
و قدرتي، تا در حاليكه آواي مقدس خويش را سر دادهام،
استوار باقي بمانم
مرا به راهي كه براي من مقرر شده است هدايت فرما
و به من شجاعتي ده
تا آنچه برايم دستيافتني است را پي گيرم
براي تلاشهايم و تعاليم آن سپاسگزارم
آنچه مرا به اينجا كه اكنون هستم،
رسانيده است را از ياد نبردهام
قلب مرا بر كمالِ شفابخش طبيعت بگشا
ما همه با هم همبستهايم،
و اين موجب آرامش من ميگردد
اي روح بزرگ، خداوندا، اي خالق تمامي هستي
روح مرا پاك گردان و جان مرا شستشو ده
اينجا هميشه جاي توست
برگرفته از نشريهي علم موفقيت، شمارهي 11و 12
بازگشت
Share
|