فرستنده : بنده خدا
سلام. دوست عزیز بنده یک حرف هایی داشتم و خیلی دوست دارم که از نظراتم ناراحت نشوید. و این صحبت ها را توی سایت مطرح کنید که شاید دیگران نظراتی داشته باشند.
آیا شما وکیل خدا هستید؟
من به خدا ایمان دارم ولی پاسخ هایی که به عزیزان میدهید معقولانه نیست !!! توی این همه درخواست یک نفر بود بگه خدایا شکر من از خدا خواستم و او هم اجابت کرد همه دم از بی جواب ماندن دعاهایشان میزنند.
اما ما بنده های بیچاره و ناتوان در برابر قدرت حق چه کاری از دستمان بر می آید جز اینکه هزار و یک دلیل بیاوریم که مستجاب نشدن دعا ، دلیلش خود ما هستیم.
درسته حق داریم ، تمام امیدمان به خداست ، اگه از او ناامید شویم به کی رجوع کنیم که حتی مرگ هم هیچی رو درست نمیکنه. پس اگه از آسمان شهاب سنگی تو سر من بخوره باز باید بگیم ، خدایا منو ببخش ، من کور بودم ، اشتباه از من بود ، خدایا توبه می کنم از اینکه شهاب سنگ رو کوبیدی تو سرم.
شما میگی که تسلیم خدا باشیم . مگر غیر این راه دیگری هست؟؟؟
آیا جز راه خدا راه دیگری هست که مقصد داشته باشد ؟؟؟
پس همه ی ما باید سمت خدا باشیم پس نمیتوانیم از شهاب سنگی که داره بر ما فرود میاد فرار کنیم ، چون تسلیم هستیم.
بحث بسیار طولانیه و به شاخه های متعددی وصل میشه اما همینو بگم که خدایا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته...پریشان و زبان بسته به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی خداوندا
خدایا!
اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری...و کمی آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی..
و اعصابت برای تکه نانی در این سو و آن سو در روان باشد.
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی خداوندا
خدایا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال ما خبر گردی
پشیمان میشوی ز قصه خلقت
از این بودن از این بدعت
خدایا !
کفر نمیگویم
پریشانم
چه میخواهی تو از جانم
مرا بی آنکه خود خواهم
اسیر زندگی کردی
خداوندا !
تو مسئولی...
تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه سخت است
چه رنجی میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.
پاسخ کاوشگران نور : با سلام، پیش از هر چیز توجه شما را به این نکته جلب می کنیم که سایت سفیرخود را وکیل خدا معرفی نکرده است. همان طور که در هدف سایت هم عنوان شده است، سفیر آسمان تلاش می کند که گامی در جهت بر قراری دوباره ارتباط قطع شده میان بندگان خدا با "او" بردارد. چرا که همۀ مشکلات انسان از همین ناشی می شود بنده ای که به گدایی سرگردان در کوچه پس کوچه های تاریک شبیه است در واقع به سان شاهزاده ای است که ارتباطش با شاه عالم هستی قطع شده و از او به دور افتاده است. علت تمام مشکلات این بنده گدا مانند، همین دور افتادگی اوست.
و اما چند نکته در رابطه با دیگر بخش های گفته های شما:
-طبیعی است عزیزانی که مطلبی را در اینجا و یا جایی دیگر مطرح کرده و می کنند اشخاصی هستند که در این رابطه سؤال ها و گره هایی در ارتباطشان با خدا دارند. که البته اکثر انسان ها چنین اند. طبیعتاً انسان های مقرب و آنانی که در ارتباط با خداوند زندگی می کنند، اگر هم مشکل و مسأله ای دارند خود قادر به دعا و برقراری ارتباط با خداوند هستند و نیازی نیست برای باز شدن گره های ارتباطشان مدد بجویند و مسائلشان را در اینجا مطرح کنند.
-درست است که انسان در نهایت چاره ای جز تسلیم در برابر قوانین حاکم بر هستی که توسط خداوند وضع شده ندارد، اما انسانی که به اختیار خود تسلیم فرامین الهی است و به سوی خداوند باز می گردد، به سان شاهزاده ای است که به دربار شاه بازمی گردد. در حالی که انسانی که به اختیار خود را تسلیم اوامر الهی نمی کند به اجبار تسلیم عواقب نافرمانی خود یعنی رنج و سرگردانی و فقر می شود. خداوند امر می کند که خود را به آتش هلاکت نیفکنید. کسی که خود را تسلیم امر خدا می کند با آن که خود را داخل آتش میاندازد هر دو در نهایت تسلیم هستند اما نتیجه عمل اولی راحتی و ساخته شدن است و دومی رنج و سوختن.
-و اما سایر مطالب و توصیفات شما از خدا، در واقع ریشه در "نگاه" شما دارد. نمی توان کسی را مجبور کرد که نگاه خود را عوض کند. اما سایت سفیر آسمان دوستانه به شما یادآور می شود که لازمۀ تجربۀ خوبی، مهربانی و بخشندگی خداوند در زندگی تان، تغییر نگاهی است که به خداوند دارید. بر اساس اصل نگاه خلاق همه چیز بر ما آن طور ظاهر می شود که ما به آن می نگریم. "ای برادر تو همه اندیشه ای ..." بیانگر همین اصل است.
انسان دارای اختیار است و اختیار انتخاب نگاه خود را نیز دارد. بر اساس همین اختیار هیچ کسی نمی تواند نگاه ما را به چیزی تغییر دهد مگر آن که خودمان چنین اجازه ای به او بدهیم. اما این به آن معنا نیست که انسان از عواقب انتخاب خود مصون است. نگاهی که ما بر می گزینیم همه چیز را به همان گونه در زندگی مان شکل می دهد. اگر شما عینک جوشکاری جلوی چشمان خود بگیرید و از پشت آن به جهان نگاه کنید همه جا تاریک است. انتخاب با شماست. می توانید عینک جوشکاری را کنار بگذارید آن وقت خواهید دید که جهان روشن و زیباست.
به همین ترتیب اگر نگاه بدبینانۀ خود به خداوند – خدایی بی احساس که حتی قادر به درک احساسات بندگانش هم نیست- را تغییر دهید، بی تردید خوبی و مهربانی خداوند را خواهید دید و تجربه خواهید کرد.
خداوند متعال می فرماید: «من با گمان بنده ام همراهم که به من دارد، اگر به من خوش گمانی کند نیکی می بیند و اگر بدگمانی کند بد می بیند.» -رسول اکرم(ص)- نهج الفصاحه
یعنی : خداوند برای هر یک از ما همانی است که ما درباره اش می اندیشیم، پس درباره اش به نیکی بیندیشیم ...
توصیف هر یک از ما از خدا و دریافتی که از "او" داریم ریشه در نگاهمان به خداوند دارد. اختیارهر یک از ما تنها به دست خود ماست و انتخاب نیز با خودمان. می توانیم نگاه خود را تغییر دهیم ...
|
فرستنده : Trudy
I feel so much haipper now I understand all this. Thanks!
پاسخ کاوشگران نور : این حقیقتاً باعث خوشحالی گردانندگان سایت سفیر آسمان است. ما نیز متقابلاً از شما تشکر می کنیم.
|
فرستنده : سامان
به نام خدای بخشنده و مهربان
با سلام
یک سوالی ازتون داشتم .
به نظر شما معنی تسلیم چیه؟
آیا معنی تسلیم این هست که برای رسیدن به خواسته ای دعا نکنیم.
این همه سفارش شده که دعا کنیم پس تکلیف تسلیم بودن در برابر امر خدا چی میشه ؟
بزرگانی بودن که بیمار بودن و وقتی برای دیگران دعا می کردن دعاهاشون اجابت میشده ولی برای بهبودی خودشون دعا نکردن و تسلیم بودن .
آیا باید هر امر ناگواری که به ما میرسه پذیرا باشیم و برای بهبود آن دعا نکنیم؟
موفق و سلامت باشید .
در پناه نور و رحمت و برکت خدا باشید .
پاسخ کاوشگران نور : براي تحقق تسليم، لازم است كه از سر محبت و عشق به خداوند (نه از سر ناچاري و اجبار) در اختيار "او" باشيم؛ دربست در خدمت "او"، ابزاري در دست "او" براي اجراي طرحهايش، و مجراي تحقق ارادهاش. طبيعي است براي رسيدن به چنين تسليمي لازم است عميقاً پي ببريم كه بر خلاف خود ما كه بر وجود و سرنوشتمان احاطهاي نداريم، خداوند تمام و كمال بر همه چيز زندگيمان آگاه است و احاطه دارد و او بر ما بينهايت بخشنده و مهربان است. لذا اگر خود را به او بسپاريم و از او كمك و هدايت بطلبيم بيترديد خوبترينها برايمان پيش خواهد آمد، حتي اگر خوب بودن آنچه واقع ميشود، خارج از تشخيص ما باشد...
اصولاً تسليم بودن با دعا كردن تناقضي ندارد، چون خود خداوند انسان را به دعا كردن توصيه ميكند، آن جا كه ميفرمايد: "ادعوني استجب لكم". خداوند به حضرت موسي(ع) ميفرمايد كه حتي نمك سفره و علف گوسفندانت را هم از من بخواه. اما لازم است به تعاليمي كه در اين توصيهها نهفته است نيز توجه داشته باشيم. از جمله اين تعاليم اين كه: "درياب كه پاسخگوي تمام نيازهاي كوچك و بزرگ تو كسي و چيزي نيست جز خداوند عالم، پس همهي نيازهايت را از او بطلب نه از غير او". به اين ترتيب لازم است سعي كنيم اين آگاهي را در خود بپرورانيم كه حقيقتاً همه چيز از اوست و جز به خواست و ارادهي او چيزي واقع نميشود. در مورد دعا كردن اغلب ما دچار اشتباهي ميشويم و آن اين كه تمايلات و خوشايندهاي خود را با نيازهاي واقعي و حقيقيمان اشتباه ميگيريم، به اين ترتيب تصور ميكنيم كه هر آنچه دلمان ميخواهد نياز ماست و حق ماست كه براي رسيدن به آن دعا كنيم. اما واقعيت اين است كه هر آنچه مطلوب ماست نياز ما نيست و خداوند نيز خود را ملزم نكرده كه به هوسهاي بندگانش پاسخ دهد.
لذا در دعا و خواستن از خداوند بايد دقت كنيم كه آيا آنچه ميخواهيم واقعاً نياز ماست؟ بر فرض ممكن است شخصي فكر كند كه براي رفع مايحتاج زندگياش بايد دعا كند كه خداوند برايش از جايي پولي بفرستد، اما چه بسا نياز واقعيتر او اين باشد كه كار مناسب و هماهنگتري پيدا كند و باز هم به همين ترتيب ...؛ آري، بزرگان در هماهنگي با خواست و ارادهي پروردگار زندگي ميكردند. ما نيز بايد سعي كنيم در تبعيت از ايشان، زندگي خود را با خواست و ارادهي خداوند هماهنگ كنيم، و راه اين هماهنگي توكل است. اين موضوع در در دعا كردن نيز صادق است. اصولاً از بهترين حالتهاي دعا، دعايي است كه آميخته با توكل باشد. يعني نياز و مشكل خود را به خداوند بگوييم و از او ياري بطلبيم و بخواهيم آن طور كه خود ميداند، در آن رابطه ما را ياري دهد.
|
فرستنده : محبوبه حسن زاده
با سلام از اينكه با سايت شما آشنا شدم خيلي خوشحالم من دچار يه سردگمي خيلي بزرگي شدم و فكر مي كنم اگه كسي تو زندگيش مشكلاتش خيلي زياد بشه حق داره خودشو بكشه يا اينكه از خدا طلب مرگ كنه ولي .... ميشه منو راهنمايي كنيد
پاسخ کاوشگران نور :
بر خلاف تصور، خودكشي و يا حتي طلب مرگ براي رهايي از مشكلات، ابداً نميتواند راه حل و حلال مشكلات انسان باشد، چرا كه ريشهي مشكلاتِ انسان در وجود خود اوست. تا زماني كه ريشهي رويانندهي مشكلات در درون ما خشكانده نشود، هر كجا كه باشيم باز هم مشكلات خواهند روييد و در قالبي جديد بر ما هجوم خواهند آورد.
بدون ريشهكن كردن مشكلات در اين جهان، ممكن است انسان با خودكشي و يا طلب مرگ، ظاهراً از مشكلات اين عرصه رهايي يابد، اما از آنجا كه حقيقت وجود انسان روح است، و مرگ تنها درآوردن لباس جسماني از تن روح محسوب ميشود، لذا بعد از مرگ، روح انسان همچنان به حيات رنجبار خود در جهاني ديگر ادامه خواهد داد.
زندگي ميداني براي رشد روحي ماست و وظيفهي ما در مواجهه با مشكلات، ريشه يابي و حل آنهاست و نه فرار از آنها. خودكشي عملاً به معناي واگذاردن ميدان و فرار كردن است و چنين كاري ميتواند به اعتبار روح ما نزد خداوند لطمه بزند، بهعلاوه انسان از خودكشي منع شده است، و سركشي در برابر فرامين الهي تنزل دهندهي موقعيت و جايگاه روح انسان است.
به جاي خودكشي يا طلب مرگ، راه حل عاقلانه آن است كه ريشهي مشكلات را در درون خود بيابيم. بر اساس گفتار بزرگان اصليترين عامل زياد شدن مشكلات در زندگي، خروج ما از حضور الهي و ميدان توجه اوست. البته مقصر هم خود ماييم كه عملاً خداوند را از زندگيهاي خود خارج كردهايم، آنقدر فضاي زندگيمان را با توجه به غير پر كردهايم كه ديگر جايي براي حضور او باقي نمانده است. بسياري از ما در زندگيهايمان براي هر چيز تلاش ميكنيم جز براي جلب رضايت و توجه خداوند. اگر با خودمان روراست باشيم ميبينيم كه حتي اكثر اعمال بهظاهر خداگرانهمان را هم طوري انجام ميدهيم كه توجه و تأييد ديگران را به سوي خود جلب كنيم. مثلاً اگر جايي بخششي ميكنيم آن را همه جا جار ميزنيم طوري كه هر كسي ما را ميشناسد بفهمد كه ما چقدر آدم بخشندهاي هستيم و امثال اينها.
راه خشكاندن ريشهي مشكلات در زندگي آن است كه توجه و نگاه خداوند را بهسوي خودمان جلب كنيم و يكي از راههاي آن باز كردن فضايي شايسته در زندگي براي "او"ست. يكي از راههاي باز كردن اين فضا نيز قرباني كردن نفس و منيت خودمان، به نيّت جلب رضايت و توجه خداست، يعني بهجاي اينكه فكر و ذكر و سعيمان اين باشد كه رضايت غير (خود و ديگران) را جلب كنيم، نيت و اعمالمان را به سوي جلب توجه خداوند جهت دهيم. به او نشان دهيم كه رضايت و توجه او براي ما مهمتر از هر چيزي است و حاضر نيستيم رضايت غير را در كنار و همسطح رضايت او از خودمان قرار دهيم. با چنين اقدامي ميتوانيم بهجاي طلبِ مرگ، از خداوند بخواهيم كه لطف و توجه خود را بر ما و زندگيمان جاري كند. اگر حقيقتاً، هم در قصد و نيات و هم در روشها، زندگيمان را به سوي جلب توجه و نگاه خداوند جهت دهيم، بيترديد شاهد بركات حاصل از توجه او در زندگيمان خواهيم بود.
|
فرستنده : جمشید ارمان
آیا کس نماز سنت را نمیخواند کافر گفته میشود
پاسخ کاوشگران نور : سایت سفیر آسمان به سوالات دوستان در زمینه "ارتباط الهی" پاسخ می دهد و در موقیعت پاسخگویی به سوالاتی نیست که با مذاهب و ادیان و شرع در ارتباط باشند.
|
فرستنده : جمشید ارمان
مهدی ع از کدام کشور ظهور میکند
پاسخ کاوشگران نور : سایت سفیر آسمان به سوالات دوستان در زمینه "ارتباط الهی" پاسخ می دهد و در موقیعت پاسخگویی به سوالاتی نیست که با مذاهب و ادیان و شرع در ارتباط باشند.
|
فرستنده : جمشید ارمان
عیس ع در کدام لسان حرف میزدند
پاسخ کاوشگران نور : سایت سفیر آسمان به سوالات دوستان در زمینه "ارتباط الهی" پاسخ می دهد و در موقعیت پاسخگویی به سوالاتی نیست که با مذاهب و ادیان و شرع در ارتباط باشند.
|
فرستنده : sabaderakhshani
چرا جواب سئوال منو نمی دهید؟
پاسخ کاوشگران نور : متاسفانه سوال دیگری غیر از همین سوال از جانب شما دریافت نشده است.
|
فرستنده : مهشيد شكوهي
با سلام. من نميدانم چرا خدا اصلا توجهي به من نميكند با وجود دعاهاي زيادي كه كردهام. بخاطر همين كم كم اعتقادم را دارم از دست ميدهم. البته خيلي اين حس بديه اما وقتي ميبينم كساني كه هيچ اعتقادي به مسائل مذهبي ندارند خيلي زندگي شادتر و بهتري از من دارند كم كم شك ميكنم به اين مسئله كه خدا فقط خداي آدماي ... يك مشكل عمدهاي كه دارم اينه كه نميدانم چرا به قول معروف دست به طلا ميزنم خاكستر ميشود . حالا اگه شما ذكري يا راهي هست كه مرا از اين بدبياريها نجات دهد كمكم كنيد البته خودم خيلي دعاها و نمازها را امتحان كردهام اما نتيجهاي نگرفتهام . با تشكر
پاسخ کاوشگران نور : با سلام، در سوال شما نکات متعدد و قابل تأملی وجود دارند:
اصولاً مقایسه زندگی خود با دیگران کار درستی نیست و نتایج استدلالی درستی به بار نمی آورد. این واقعیت را از زوایای بسیاری می توان بیان کرد از جمله:
-درون انسان ها و رابطه ای که با خدا دارند بر ما پوشیده است. چه بسا کسی که از نگاه ما شخصی مذهبی نیست، در درون رابطه ای خوب و نزدیک با خدا داشته باشد و بالعکس. پس بهتر است در باره رابطۀ دیگران با خدا ندانسته قضاوتی نکنیم.
-غالباً بسیاری از واقعیات زندگی دیگران، هر چقدر هم به آنها نزدیک باشیم، بر ما پوشیده است. روزی یکی از دوستان ماجرای آموزنده ای را تعریف کرد که بازگو کردنش در اینجا مفید به نظر می آید. او خانمی را می شناخت که همسر بسیار متمولی داشت و خانه ای که به بهشت شبیه بود. تا مدت ها تصورآن دوست این بود که آن خانم از یک زندگی بهشتی برخوردار است، اما روزی گویا صبر آن خانم لبریز می شود و دریچۀ دلش را برای آن دوست می گشاید و اعتراف می کند که این خانه به ظاهر بهشت برای او یک جهنم است و همیشه حسرت زندگی آن دوست را می خورد. فراموش نکنیم که زندگی خیلی اشخاص از دور دل می برد و از نزدیک زهره.
-توجه داشته باشید که: خداوند دنيا را پاداش مؤمن و كيفر كافر قرار نداده است –امام صادق(ع)
پس نگذارید سختی ها شما را از خدا ناامید کنند، در این صورت بازندۀ میدان خواهید بود.
مطالعۀ داستان آهنگر شمشیر سازرا نیز در آدرس زیر به شما توصیه می کنیم:
http://safireaseman.com/Fa/ViewStory.php?id=33
این داستان وجهی از حکمت سختی های زندگی یک انسان خداجو را به زیبایی تبیین می کند.
- شما از کجا می دانید که آنهایی که از نظر شما زندگی بسیار بهتری دارند، در آیندۀ نزدیک یا دور دچار مسائلی نشوند و به خاطر عدم اتکاء به حمایت الهی، به رنج روحی بسیار بزرگ تری در زندگی شان دچار نشوند؟
علاوه بر موارد فوق بسیاری ابعاد دیگر نیز در پس این مقایسه های ناقص ما انسانها نهفته است.
و اما در رابطه با مسائل خودتان: به یاد داشته باشید که گفته اند "ای برادر تو همه اندیشه ای..." چه بسا مسائل شما انعکاس تداوم این اندیشه منفی دربارۀ خودتان باشد، این اندیشه که: دست به طلا می زنم خاکستر می شود. این اندیشه مسموم را هر چه سریع تر کنار بگذارید. البته اثرات افکار منفی گذشته شما درباره خودتان به ناگاه محو نخواهد شد. اما تغییر دادن این طرز تفکر و کنار گذاشتن هر چه سریعتر این اندیشۀ مسموم برای شما امری حیاتی است.
- توجه داشته باشید که برخی افکار ما بی شباهت به یک بچه مدرسه ای نیست که لب به شکایت بگشاید و بگوید که بچه هایی که درس نمی خوانند خیلی شادتر از او هستند. ولی آیا اگر در دراز مدت نگاه کنیم موفق تر هم هستند. بستگی به نگاه ما به مسائلمان دارد. اصولاً مسائل این قابلیت را دارند که روح انسان را بزرگ کنند و رشد دهند. همان طور که مسائل ریاضی ذهن بچه مدرسه ای را.
-در ارتباط با دعا در سوالات دیگر دوستان در همین بخش نکات زیادی عنوان شده پیشنهاد می کنیم کمی وقت بگذارید و این نکات را مطالعه کنید. در صورت تمایل می توانید به پرسش و پاسخ ها و مقالات موجود در بخش مباحث تحقیقاتی همین سایت نیز در آدرس زیر رجوع کنید:
http://safireaseman.com/Fa/researchLinks.php?catid=6&pageName=p2
ضمن این که دیدن فیلم های سخنرانی دعا و توکل قسمت اول و دوم ، (با آدرس های زیر)
http://ostad-iliya.org/Movie/MoviePlayer.aspx?clp=214
http://ostad-iliya.org/Movie/MoviePlayer.aspx?clp=215
را نیز موکداً به شما توصیه می کنیم.
|
فرستنده : مهشيد شكوهي
با سلام. من مبلغي پول به كسي بدون هيچ سند و مدركي دادم و قرار شد هر ماه مبلغي را به عنوان سودي كه از آن پول ميبرد به من برگرداند اما الان مدت 12 سال يا شايد هم بيشتر است كه نه سودي به من داده و نه پولم را به من برگردانده با توجه به اينكه 12 سال پيش ارزش پولي كه به او دادهام اكنون با توجه به تورم و ... بي ارزش شده به من ذكري بگوييد كه بخوانم تا به دلش بيفتد و پولم را با سود آن تمام و كمال بيايد به من بدهد.
پاسخ کاوشگران نور : خداوند براي هر چيز راهي و قاعدهاي تعيين كرده است. اصولاً راه صحيح و درست آن است كه چنين قراردادهايي از همان ابتدا طبق ضوابط با سند و مدرك بسته شوند. از پيامبر خدا(ص) نقل است كه با توكل زانوي اشتر ببند. اما متأسفانه بسياري از ما بدون بستن زانوي شتر انتظار داريم خداوند مستقيماً و از راههاي غير متعارف براي حل مشكلات خودساختهي ما دست به عمل شود.
پيشنهاد ما اين است كه پيش از هر چيز، موضوع را به آن شخص يادآوري كنيد، ممكن است او نيز به سادگي قضيه را فراموش كرده باشد. سعي كنيد نشانههايي مثل زمان و مكان و هر خاطرهاي كه ممكن است به يادآوري موضوع كمك كند را به يادآوريتان ضميمه كنيد. ميتوانيد ترجيحاً قضيه را رودر رو و مستقيم و اگر نميتوانيد ابتدا بهصورت مكتوب مثلاً از طريق ارسال نامهي سفارشي مطرح كنيد. به هر حال در مرحلهي اول يقين حاصل كنيد كه آن شخص از موضوع مطلع است. حال اگر موضوع از سوي آن شخص انكار شد، از شاهدان و كساني كه در جريان موضوع بودهاند كمك بگيريد و نهايتاً از طرق قانوني وارد عمل شويد. از همان ابتداي امر، توكل را هم فراموش نكنيد. ضمن اين كه ميتوانيد طي دعايي آميخته به توكل، از خداوند بخواهيد كه اگر صلاح ميداند آن مقدار پولي كه در محضر خداوند حق شماست، به شما بازگردانده شود. بعضي اوقات شايد لازم باشد كه ما انسانها براي آموختن درسي از چيزي محروم شويم. لذا در كنار اين اقدامات حتماً به درسهايي كه ميتواند در اين رخداد براي شما وجود داشته باشد نيز دقيق شويد و سعي كنيد آنها را چنان عميق بياموزيد كه خطاهاي قبلي را تحت هيچ شرايطي (مثل رودربايستي و بعضي محضورات و ...) مجدداً تكرار نكنيد.
|
فرستنده : طلوع شريفي
من میخوام در باره ای دعا و فواعد دعاـ شرایط دعاـو وقت دعا یک زره معلومات به دست بیاورم . ممنوم میشم . التماس دعا
پاسخ کاوشگران نور :
"مبحث دعا" حيطهاي بسيار وسيع و گسترده را در بر ميگيرد، و سؤال شما نيز ابعاد متفاوتي از اين مبحث را شامل ميشود، لذا شرح تمام آنچه كه خواستهايد در چند سطر مقدور نيست. در صورت تمايل ميتوانيد در قسمت مباحث تحقيقاتي همين سايت -در بخش ضرورت ارتباط با خداوند و راههاي آن- به مبحث "دعا" مراجعه فرماييد.
اما به عنوان مقدمهاي جهت ورورد به پاسخ شما ميتوان گفت كه دعا يكي از طبيعيترين و در دسترسترين امكانات و روشهاي ارتباط با خداوند براي همگان است. دعا راهي است براي دعوت و فراخواني حضور "او" به فضاي زندگي خويش، دعا وسيلهاي است براي طلب از خداوند و برخورداري از بركات زمين و آسمان.
دعا آنطور كه عموم ما تصور ميكنيم محدود به به زبان آوردن عباراتي كه در كتب دعا مكتوب شدهاند نيست، اين تنها قالب و ظاهر بيروني دعاست، اما آنچه به دعا روح و جان ميبخشد و آن را حقيقي و در نتيجه اثرگذار ميكند، برقراري ارتباطي زنده و دروني با خداوند مقتدر و پاسخگوست؛ خداوندي كه همهي قدرتهاي آسمانها و زمين از آن اوست و جز او هيچ صاحب قدرتي وجود ندارد كه اين خود از شرايط دعاست.
از ديگر شرايط دعا اين است كه در آن، همهي چشم اميدمان به خدا باشد و در پيشبرد كارمان به قدرتي جز او قائل نباشيم، بلكه همهي قدرتها را تحت سيطرهي قدرت "او" بدانيم.
علاوه بر اينها، ايمان ما ركن تعيين كننده در اجابت دعاي ماست؛ ايمان به قدرت خداوند و به پاسخگويي او.
اجابت دعاي ما به اندازهي گنجايش ظرف ايمان ماست. به هنگام دعا لازم است ايمان داشته باشيم كه خداوند پاسخ ما را ميدهد و در اين شك نكنيم. البته اين به آن معنا نيست كه پاسخ او حتماً به آن شكلي به ما ميرسد كه ما توقع و انتظارش را داريم. بلكه خداوند بهترين و بهحقترين پاسخها را بر اساس حكمت و شعور بيكران خود، و نيز متناسب با شرايط و البته بضاعت ما به ما ميدهد.
به اين ترتيب نشانههاي دعاي زنده و حقيقي حداقل آن است كه:
1- با حضور قلب و با تمام وجود باشد، نه اين كه حين دعا كلماتي از دهان ما خارج شوند اما عملاً توجه ما به جاهاي ديگر و به اين و آن باشد.
2- اگر حقيقتاً در حضور خداي قادر و مقتدر دعا ميخوانيم نميتوانيم به اجابت دعايمان ترديد داشته باشيم. هنگامي كه دعا ميكنيم اما شك داريم كه آيا دعايمان اجابت ميشود يا نه، نشانهي آن است كه پاي ايمان ما ميلنگد!
3- خداوند را براي پاسخگويي به درخواستمان كافي ببينيم، و چشم اميدمان جز به او نباشد.
گفتني است كه يكي از علل عمدهي پاسخ نگرفتن بسياري از ما از دعاهايمان بيتوجهي به اركان و شرايط دعاي حقيقي، و تنها انجام و بهجا آوردن ظاهر دعاست.
و اما در بارهي زمان دعا: بر اساس متون و روايات نقل شده، از زمانهاي مناسب براي دعا ميتوان به هنگامهي غروب، بينالطلوعين، هنگام وزش باد، بارش باران و ... اشاره كرد، چرا كه عموماً در اين زمانها، به دليل ويژگيهاي خاصي كه دارند، ايجاد حس و حال دعا سهلتر و سريعتر رخ ميدهد.
اما از آنجايي كه حضور قلب، نرمي دل، تواضع و حس نياز به خداوند، حالاتي هستند كه فضاي دروني مناسب براي دعا كردن را به دست ميدهند، هر زمان كه چنين حالاتي برايمان رخ داد، در هر جا و هر ساعت از روز كه باشد فرصتي مغتنم براي دعا و زماني مناسب براي آن محسوب ميشود.
|
فرستنده : parham
salam
pas chera javabe soale mano nemidid?man dashtam behetoon etemad mikardam be chizaie ke too in wesite hast be harfatoon man dashtam angize peida mikardam pas chera javabe soale mano nemidid akhe?
پاسخ کاوشگران نور : سلام، پرسش شما را دريافت كرديم. پيش از هر چيز حقيقتاً باعث خوشحالي ماست كه مطالب اين سايت براي شما موجب ايجاد تغييراتي كه به آنها اشاره كردهايد، شده است.
و اما در ارتباط با مشكل به قول خودتان بزرگي كه داريد، به نكات متعددي اشاره كردهايد كه همگي قابل تأملاند.
در كنار آن خصوصيات بسيار مثبت و جالب توجه، بيش از هر چيز تمايل شما به توبه و عدم تكرار خطا حاكي از آن است كه در اعماق قلبتان ميخواهيد بندهي حقيقي خداوند و تسليم امر او باشيد، و اين خود نشان از غلبهي نور در وجود شما دارد، و غلبهي نور در وجود انسان بهخصوص در اين عصر غلبهي تاريكي، نعمتي بس بزرگ و وصفناپذير است و شايستهي قدرشناسي، به علاوه حاكي از باز بودن درهاي بازگشت به سوي خداوند بر روي شماست.
اگر به مبحث تحقيقي توبه در قسمت مباحث تحقيقاتي همين سايت مراجعه كنيد شگفتزده خواهيد شد كه با خدايي اين اندازه بخشنده و مهربان سر و كار داريد كه ميفرمايد: "بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد از رحمتخدا نوميد مشويد در حقيقتخدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است" (زمر53) اگر حقيقتاً مهرباني بيحد خدا را دريابيد هرگز نااميدي از بخشش او را به وجودتان راه نخواهيد داد و فكر نخواهيد كرد براي چنين خطاهايي جايتان تا ابد در جهنم خواهد بود. در احاديث از بزرگان ميخوانيم كه نااميدي از رحمت خداوند خود بزرگترين گناهان است و در كلام خداوند هست كه "از رحمتخدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمتخدا نوميد نمىشود" (يوسف87)، در واقع نااميدي از رحمت الهي از ابزارهاي مكر و فريبكاري شيطان است.
خداوند از بندگان خود انتظار بيگناه بودن را ندارد و حتي انتظار ندارد كه به يكباره بتوانيم از همهي گناهان خود پاك شويم، بلكه او از ما ميخواهد كه با پي بردن به خطاهايمان سعي كنيم در راستاي كاهش آنها گام برداريم.
به قول معروف گفتهاند سنگ بزرگ علامت نزدن است، شما هم از خود انتظار نداشته باشيد كه حتماً به يكباره بر مشكلتان فائق شويد، اما ميتوانيد سعي كنيد با اقداماتي آن را در روند رو به كاهش قرار دهيد.
به عنوان اولين اقدام ميتوانيد حداقل به دست خودتان، خود را در معرض عواملي كه به مشكلتان دامن ميزنند (فيلمهايي كه به آنها اشاره كردهايد و ...) قرار ندهيد. حتي الامكان خودتان را در معرض ديدن آنها را قرار ندهيد و سعي كنيد هر چه سريعتر آن را به صفر برسانيد. به منظور تسهيل اين كار حتماً بهجاي آنها ميدانها و فضاهاي جديد و تعالي بخشي را در زندگيتان باز كنيد. دقت كنيد آنچه به عنوان جايگزين انتخاب ميكنيد لازم است در كنارِ داشتن وجهي مثبت و تعاليبخش، حتماً با روحيات شما و علايقتان سازگاري داشته باشد ،طوري كه نسبت به آنها نوعي كشش دروني احساس كنيد. به عبارتي لازم است برايتان جذابيت كافي را داشته باشند. اگر اهل موسيقي هستيد ميتوانيد از موسيقيهاي مدرن يا سنتي مواردي را انتخاب كنيد كه سازندگانشان با نيات تعاليبخش و الهي آنها را ساختهاند (مانند آثار كيتارو در ميان موسيقيهاي مدرن)
در ضمن ميتوانيد دفترچهي كوچكي تهيه كنيد و با هر بار موفقيت با غلبه بر مشكلتان به خود امتياز مثبتي بدهيد و به اين ترتيب براي غلبه بر مشكلتان كسب انرژي كنيد و طي زمان شاهد كمرنگ شدن آن در زندگيتان باشيد.
اما از همهي اينها مؤثرتر و كارسازتر ميتواند اين باشد كه روزانه چندين بار و چه بهتر كه بارها و بارها خوبي، مهرباني و بخشندگي خداوند را به خاطر آوريد و عشق بيحد او را به خودتان باور كنيد (ميتوانيد اين واقعيت را به صورت پيامي براي خودتان روي كاغذ زيبايي بنويسيد و آن را در جايي قرار دهيد كه در معرض نگاهتان باشد) و فراموش نكنيد كه "او" هر لحظه آغوشش برايتان باز است و مشتاقانه چشمانتظار بازگشت شما به سوي خويش.
توصيهي بزرگان اين است كه همهي انسانها نزد خداوند به ضعفهاي خود اعتراف كنند و براي غلبه بر آنها از او ياري بخواهند. شما هم ميتوانيد اين توصيه را بهكارگيريد و چه خوب كه زيباترين دقايق و فضاهاي روزتان را به رازگويي با "او" اختصاص دهيد.
هر چه بيشتر با او باشيد و او را به ياد آوريد و عشق بيكران او را به خود دريابيد كمتر دلتان ميآيد به دست خودتان بين خود و او فاصله بيندازيد.
|
فرستنده : صبا درخشانی
من خیلی از مرگ وجدای از کسانی که دوستشون دارم می ترسم میخوام بدونم تو اون دنیا ما دوباره همدیگرو می بینیم؟
پاسخ کاوشگران نور :
ترس از مرگ از بزرگترين مشكلات نوع بشر است و پاسخهايي مانند: مرگ كه ترس ندارد، تنها حالتي شعاري دارند كه عملاً نميتوانند مشكل ما را حل كنند.
در واقع براي حل اين مشكل بايد ببينيم ريشهي آن در كجاست؟
محققين و صاحبنظران از زواياي گوناگوني به اين مشكل بشر نگريستهاند كه در اينجا مجال پرداختن به بسياري از آنها نيست، اما در يك نگاه ميتوان اصليترين علل را از نظر گذراند.
يكي از عوامل بنيادين ترس از مرگ ريشه در جسمپنداري انسان دارد. بسياري از ما هر چند به زبان هم اين را نگوييم اما در واقع خودمان و عزيزانمان را با بدنهايمان يكي ميدانيم و طبيعي است كه با چنين پنداري، از مرگ خود و آنها وحشت داشته باشيم. از ميان برداشتن اين عامل نياز به تغيير نگاه و تغيير آگاهي ما دارد. و به قول بزرگي نيازمند اين است كه به راستي دريابيم كه: "ما روحيم، نه جسم و نه ذهن" و اين تغيير آگاهي و نگاه نيازمند مراقبهي هر روزه بر اين واقعيت است كه ما هستياي هستيم و جسم ما بسان لباس زميني ماست. همانطور كه يك فضانورد براي زندگي در فضا نيازمند استفاده از لباس فضا نوردي است و بدون آن امكان زيستن در فضا را ندارد، ما نيز به مدد جسم خود در زمين زندگي ميكنيم، با ديگران در ارتباطيم و ...، اما همانطور كه يك فضا نورد لباس خود نيست، ما هم جسممان نيستيم.
يكي ديگر از عوامل بنيادين ترس از مرگ نيز آن است كه ما تقريباً تمام سرمايهي عمرمان را صرف پرداختن به امور همين دنيا ميكنيم و براي زندگي آيندهي خود بعد از اين دنيا عملاً كاري نميكنيم و سؤالاتي مانند از كجا آمدهام آمدنم بهر چه بود را در طول زندگي خود جدي نميگيريم.
بسياري نيز ريشهي ترس از مرگ را ناشناختگي آن ميدانند. كه البته در اين رابطه مقالات و كتبي كه در ارتباط با تجارب نزديك به مرگ (تجارب كساني كه مرگ را تجربه كردهاند و به عللي دوباره به زندگي بازگشتهاند) ميتواند كمك مؤثري باشد، چرا كه بسياري از آنها مرگ را بر خلاف تصور معمول ما تجربهاي دوست داشتني در حضور نوري آرامشبخش توصيف ميكنند. (از جمله كتاب زندگي پس از مرگ و ...)
و اما در ارتباط با قسمت دوم پرسش شما، دربارهي ديدار دوبارهي عزيزان بعد از مرگ، به ياد داشته باشيم كه همهي اديان الهي و مذاهب قائل به جاودانگي روح و زندگي بعد از مرگ ميباشند. در كنار مذاهب، بسياري از محققين نيز به اين امر مهم پرداختهاند و نتيجهي تحقيقات خود را در كتبي مفصلاً به چاپ رساندهاند. كتبي مانند خاطرات روح و سفر روح از اين زمرهاند. گذشته از صحت يا عدم صحت تمام موارد مندرج در آنها، واقعيتي واحد در تمام آنها به چشم ميخورد، و آن تداوم حيات و جداييناپذيري ارواح همخانواده از يكديگر است.
يكي از بزرگان شرق سخني در ارتباط با مرگ و جدايي از عزيزان دارد كه بيان آن نيز در اينجا ميتواند آگاهيبخش باشد:
"مرگ به ما ميآموزد كه به جسم اطمينان نكنيم بلكه به خداوند توكل كنيم. بنابراين مرگ دوست ماست. نبايد بيجهت از درگذشت عزيزانمان اندوهگين شويم. اين خودخواهي است كه بخواهيم آنها براي خوشي و راحتي ما هميشه نزديكمان بمانند. بلكه بايد شاد باشيم كه آنها براي پيشروي در راستاي رهايي روح، به محيطي جديدتر و بهتر در جهانهاي سماوي فراخوانده شدهاند.
اكثر مردم به سبب اندوه جدايي تا مدتي بعد از مرگ عزيزانشان گريه ميكنند و سپس آنها را از ياد ميبرند. اما ادراك انسان خردمند، به جست و جوي عزيزان از دست رفته در قلب ابديت ميپردازد، و آنچه را كه در زندگي فاني از دست ميدهد، مجدداً در لايتناهي بازمييابد."
در صورت تمايل ميتوانيد مقالهي "پشت صحنه" را نيز در همين سايت در بخش مقالات مطالعه كنيد.
|
فرستنده : سارا صميمي
اگر خدا مهربان است پس چرا بندگانش را اين همه رنج ميدهد؟!
پاسخ کاوشگران نور : اگر شخصي ضمن مسافرت با اتومبيل خود، نه قواعد راهنمايي و رانندگي را رعايت كند، نه به تابلوها و علائم راهنما توجه كند، نه اعتنايي به اخطار مأموران و ديگر اتومبيلها بكند، و نه ...، چه كسي مسئول حادثهاي است كه بر او خواهد رفت؟
در واقع عامل رنجهاي ما نيز كسي نيست جز خود ما. اين ماييم كه با بيتوجهي به قوانين زندگي كه در كتب آسماني مكتوب و در دسترساند، با ناديده گرفتن علائم راهنما كه توسط انبياء و اولياء الهي برايمان در جادهي زندگي نصب شدهاند، و با بياعتنايي به هشدارهايي كه از سوي انسانهاي هوشيارتر در باب طرز زندگي، اعمال، گفتار، انديشهها، و قصدهاي ما، به ما ميرسد، مسير و مقصدي را به ناكجا آباد در پيش گرفتهايم و به سرعت به سويش ميتازيم، و شايد به خيال خود نيز براي يك زندگي خوب و موفق در تلاشيم! غافل از اينكه اين خيال ما نيست كه واقعيت زندگي و سرنوشت ما را رقم ميزند.
خداوند همهي ابزار لازم براي پيمودن سفر زندگي، و به سلامت و دست پر به مقصد رسيدن را در اختيارمان گذاشته است؛ از عقل و فكر گرفته تا قلب و شهود، وجدان و فطرت، راهنما و شريعت، نقشهي راه و كتاب و علائم راهنما...، بهگونهاي كه نه كوچكترين خلائي باقي است و نه جاي بهانهاي.
حال اگر ما به قدري در بهكارگيري از عقل و فكر خود كوتاهي كردهايم كه ديگر حتي روش كار با آنها را به درستي نميدانيم، اگر بهجاي آينده نگري و برنامهريزي بلند مدت (در مقياسي متناسب با روح باقي، و نه محدود به جسم ميرايمان) براي زندگي خود، چنان زندگي ميكنيم كه گويي همهي دنيا و زندگي، منحصر به ميدان ديد ماست، اگر تصميمگيريهاي ما حتي در همين ميدان محدود زندگي (از جمله انتخاب همسر، ازدواج، معاشرتها، شغل و كسب و كار و...) نيز ريشه در حرفها و حديثهاي اين و آن دارد! و نه در كلام الهي و احاديث قدسي، اگر در قلبمان آنقدر چيزهاي جورواجور جاي دادهايم كه ديگر جايي براي خدا نمانده است، اگر شهودمان را بهقدري ناديده گرفتهايم كه ديگر وجودش برايمان به افسانهها پيوسته است، اگر نه بر پايهي فطرت الهي خود زندگي ميكنيم و نه بر اساس روح جاويدانمان، اگر نه نداي وجدانمان را ميشنويم، نه كتاب خدا را ميبينيم و نه نقشهي راه و علائم راهنما را! ديگر چه انتظاري ميتوانيم از زندگي داشته باشيم جز رنج؟
راه زندگي راستين، نزديكي به خداست، هدف آن وصل به او، و نتيجهاش نيز بر خورداري از او و شادي و آرامشِ حاصل از بودن در حضور او...، پس آن كه به راستي در راه راست و مسير نزديكي به خداست، فارغ از هر گونه ناملايمات بيروني و سختيهاي ظاهري، در درون رنجي نخواهد كشيد.
از آن سو بهسر بردن در دوري، و حركت در جهت دور شدگي، دلسپردن به مرداب بهجاي شنا به سوي دريا، دودستي به جايگاه موقتي خود و محتويات آن چسبيدن، و مرغ باغ ملكوت را ساكن هميشگي قفس جسم پنداشتن، عامل رنج است و رنج كشيدن.
"...خدا بر آن نبود كه بر ايشان ستم كند ليكن خودشان بر خود ستم مىكردند" (روم: 9)
|
فرستنده : سورنا صميمي
چگونه ميتوانيم فكر كنيم كه خداوند بندگانش را دوست دارد در حاليكه كمكشان نميكند امور زندگيشان آنطور كه آنها دوست دارند پيش برود و بيشتر لذتهاي دنيا را برايشان حرام كرده؟
پاسخ کاوشگران نور : پيش از همه بايد بدانيم اگر امور زندگيمان خوب پيش نرود عمدتاً بهخاطر آن است كه ما امكاناتي كه خداوند براي گذران امور در اختيارمان قرار داده (از جمله تفكر و تعقل) را بهكار نميگيريم. بسياري از ما حتي نميدانيم تفكر چيست و با روشهاي گوناگون تفكر كردن نيز آشنايي نداريم، چه رسد به بهكارگيري آن در امور زندگيمان!
اما بر فرض اينكه گاه دست او نيز در اين ميان در كار باشد، انداختن نگاهي به چند سناريو ميتواند چرايي اين برخورد را برايمان روشن كند:
- رئيس كاردان، نيكانديش و جوان شركتي بزرگ و موفق را تصور كنيم كه دختري براي گرفتن وامي نزد او ميرود، او عليرغم محبت و خيرخواهياش در هر بار مراجعهي دختر، پرداخت وام را به آينده موكول ميكند، تا جايي كه ديدارهاي مكرر آن دو، محبت رئيس جوان را نيز در دل دختر مياندازد و با ازدواج آن دو، دختر براي هميشه از گرفتن هر وامي بينياز ميشود. آيا اين از نامهرباني آن رئيس است؟
- مادري را تصور كنيم كه كودكش در شبِ سختترين امتحانش ميخواهد برود بيرون و بازي كند، و او به فرزندش اجازهي چنين كاري را نميدهد چون ميداند كه درس خواندن در اين موقعيت، براي موفقيت او در امتحان فردا كاملاً ضروري است. آيا اين از نامهرباني مادر است؟
- پدري را تصور كنيم كه مانع ميشود تا پسرش لذت بهرهمندي از يك زندگي شاد و سالم را به لذت كاذب، گذرا و مرگبار اعتياد ببازد. آيا اين از نامهرباني آن پدر است؟
- معلمي را تصور كنيم كه تمام تلاشش ياد دادن "ماهيگيري" به شاگردش است، به همين علت لذت كاذب و بازدارندهي هديه گرفتن ماهي را به او نميچشاند. آيا اين نشاندهندهي نامهرباني معلم است؟
- ...
هر چند ذات باريتعالي فراتر از تمامي اين قياسهاست، اما بسياري اوقات رفتار او نسبت به بندگانش بيشباهت به اين سناريوها نيست.
او بسياري اوقات خواستههاي ما را به آساني محقق نميكند و به نيازهايمان به سرعت پاسخ نميدهد، چرا كه قصد دارد به ما كمك كند تا با تحكيم ارتباط خود با او آنها را به گونهاي اساسي و هميشگي رفع كنيم.
او چون ما را دوست دارد نميخواهد اجازه دهد كه با برآورده شدن يك خواستهي گذرا و كودكانهي ما، آينده و زندگيمان خراب شود.
او بيش از آن به ما علاقه دارد كه بخواهد با پناه بردن به لذتهاي تخدير كنندهي زندگي، امكان تجربهي شادي و لذت حقيقي زندگي را از خود سلب كنيم.
و بالاخره او به حدي ما را دوست دارد كه نميخواهد مدام با چشيدن لذتهاي كوچك و مقطعي، از چشيدن لذت رشد و شكوفايي خود بازبمانيم.
|
فرستنده : كامران فرخي
چرا اينهمه بي عدالتي و نابرابري در جهان هست، پس عدل خدا كجاست؟!!
پاسخ کاوشگران نور : ابتدا بايد ببينيم كه آيا همهي آنچه ما بيعدالتي ميدانيم حقيقتاً بيعدالتي است؟
بسياري اوقات ما عدل را به معناي برابري تصور ميكنيم در حالي كه گاه برابري بر خلاف عدل است. همانطور كه در گفتار شهيد مطهري آمده است:
"گاه كلمهي عدل به معناي تساوي يا به تعبير دقيقتر تشابه بهكار ميرود. يعني ميان افراد يك مجموعه هيچگونه تفاوتي را قائل نشويم و به اصطلاح به همه كس و همه چيز به يك چشم نظر كنيم. اين معنا از عدل، گاهي سر از ظلم در ميآورد، چرا كه لازمهي عدالت رعايت تساوي در زمينهي استحقاقهاي مساوي است."(1)
در اين مورد، يك مثال ساده ميتواند بسيار روشنگر باشد؛ مثلاً اينكه هم يك تبهكار را در زندان بيندازيم و هم يك بيگناه را! واضح است كه تساوي در اغلب اوقات، كاملاً بر خلاف عدل است.
چنانچه گفته شد، برابري زماني لازمهي عدالت است كه استحقاقها مساوي باشند. به بياني ميتوان گفت كه لازمهي عدالت آن است كه هر كس به آنچه استحقاقش را دارد، دست يابد.
با اين وصف، يكي از مسائل ما اين است كه غالباً ميپنداريم اگر حق و حقوق اشخاص، درست در همان زماني كه ما انتظار داريم پرداخت نشد، در حق آنها ظلم و بيعدالتي شده است. گويي فراموش كردهايم كه خداوند گاه حقوق و دستمزدهاي ما را نگاه ميدارد تا هم بر ارزشش دهها برابر افزوده شود و هم آن را در زماني كه به آن محتاجتريم به ما برساند؛ چه در اين جهان باشد و چه ... .
اما بسياري از اوقات نيز حقوق ما و ديگران، به طور كامل پرداخت شده است، و اين ماييم كه متوجه دريافت آن نشدهايم. زيرا آن را بدي در حق خود (يا ديگران) دانستهايم، در حالي كه آن جز خوبي نبوده است. چنانچه خداوند ميفرمايد آدمي بسياري چيزهاي خوب را بد ميپندارد و بسياري چيزهاي بد را خوب!(2) چرا كه از تأثيري كه بودن يا نبودن هر چيز بر آينده، زندگي، و بهخصوص بر سرنوشت روح ما بر جاي ميگذارد بيخبريم.
گاه در قبال كار خوبي كه انسان انجام ميدهد، پايش ميشكند! و اين شكسته شدن پا، در واقع مانع از وقوع بلايي بسيار بزرگتر است كه در كمين وي بوده.
و از همهي اينها هم كه بگذريم، مهمترين مسأله در اين خصوص اين است كه تقريباً همهي ما اصولاً در تشخيص استحقاق خود و ديگران در اشتباهيم! زيرا غالباً تنها بر اساس ظواهر قضاوت ميكنيم! و از درون (افكار و انديشهها، قصدها و نيات، و هر آنچه در ذهن و روان و روح انسانها ميگذرد، و همچنين آنچه در گذشته بر آنان و توسط آنان گذشته و...) غافليم. البته ناگفته نماند كه مشاهدهي قسمت عمدهي آنچه در درون آدميان ميگذرد، اصلاً و اصولاً براي ما نه مقدور است و نه مقدر. به اين ترتيب ما فقط ظاهر را ميبينيم و نيز شباهتهاي بيروني را. غافل از اينكه "ماهپيشوني" به راستي با خلوص نيت خوبي ميكند و "آن ديگري" به طمع ظاهر شدن ماه بر روي پيشانياش!
خلاصه آنكه ما با علم و آگاهي ناچيز خود، كه تنها منحصر به محدودهاي بسيار كوچك از كل زندگي است، آن هم فقط در سطح ظاهر آن، به قضاوت دربارهي عدلِ آن هستي بيكراني ميپردازيم! كه هيچيك از اين محدوديتهاي بشري ما در او راهي ندارد.
هر چند در اين ميان نميتوان منكر شد كه بعضي از آدميزادها به بعضي ديگر ظلم وستم ميكنند، اما در پيشگاه عدل الهي همهي ظلمها جبران ميشود، به هيچكس ستم نميشَود و هر كسي جزاي عمل خود را دريافت ميكنند
و ختم كلام از كلام الله آنكه: "خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمىكند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مىكنند" (يونس:44)
1- عبدالله نصري، حاصل عمر: سيري در انديشههاي استاد مطهري، دو جلد، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران،1383، ج 2، ص 110.
2- اشاره به مضمون آيهي 216 از سورهي بقره
|
فرستنده : طلوع شریفی
من میخوام در باره ای دعا و فواعد دعاـ شرایط دعاـو وقت دعا یک زره معلومات به دست بیاورم . ممنوم میشم .
التماس دعا
پاسخ کاوشگران نور :
"مبحث دعا" حيطهاي بسيار وسيع و گسترده را در بر ميگيرد، و سؤال شما نيز ابعاد متفاوتي از اين مبحث را شامل ميشود، لذا شرح تمام آنچه كه خواستهايد در چند سطر مقدور نيست. در صورت تمايل ميتوانيد در قسمت مباحث تحقيقاتي همين سايت -در بخش ضرورت ارتباط با خداوند و راههاي آن- به مبحث "دعا" مراجعه فرماييد.
اما به عنوان مقدمهاي جهت ورورد به پاسخ شما ميتوان گفت كه دعا يكي از طبيعيترين و در دسترسترين امكانات و روشهاي ارتباط با خداوند براي همگان است. دعا راهي است براي دعوت و فراخواني حضور "او" به فضاي زندگي خويش، دعا وسيلهاي است براي طلب از خداوند و برخورداري از بركات زمين و آسمان.
دعا آنطور كه عموم ما تصور ميكنيم محدود به به زبان آوردن عباراتي كه در كتب دعا مكتوب شدهاند نيست، اين تنها قالب و ظاهر بيروني دعاست، اما آنچه به دعا روح و جان ميبخشد و آن را حقيقي و در نتيجه اثرگذار ميكند، برقراري ارتباطي زنده و دروني با خداوند مقتدر و پاسخگوست؛ خداوندي كه همهي قدرتهاي آسمانها و زمين از آن اوست و جز او هيچ صاحب قدرتي وجود ندارد كه اين خود از شرايط دعاست.
از ديگر شرايط دعا اين است كه در آن، همهي چشم اميدمان به خدا باشد و در پيشبرد كارمان به قدرتي جز او قائل نباشيم، بلكه همهي قدرتها را تحت سيطرهي قدرت "او" بدانيم.
علاوه بر اينها، ايمان ما ركن تعيين كننده در اجابت دعاي ماست؛ ايمان به قدرت خداوند و به پاسخگويي او.
اجابت دعاي ما به اندازهي گنجايش ظرف ايمان ماست. به هنگام دعا لازم است ايمان داشته باشيم كه خداوند پاسخ ما را ميدهد و در اين شك نكنيم. البته اين به آن معنا نيست كه پاسخ او حتماً به آن شكلي به ما ميرسد كه ما توقع و انتظارش را داريم. بلكه خداوند بهترين و بهحقترين پاسخها را بر اساس حكمت و شعور بيكران خود، و نيز متناسب با شرايط و البته بضاعت ما به ما ميدهد.
به اين ترتيب نشانههاي دعاي زنده و حقيقي حداقل آن است كه:
1- با حضور قلب و با تمام وجود باشد، نه اين كه حين دعا كلماتي از دهان ما خارج شوند اما عملاً توجه ما به جاهاي ديگر و به اين و آن باشد.
2- اگر حقيقتاً در حضور خداي قادر و مقتدر دعا ميخوانيم نميتوانيم به اجابت دعايمان ترديد داشته باشيم. هنگامي كه دعا ميكنيم اما شك داريم كه آيا دعايمان اجابت ميشود يا نه، نشانهي آن است كه پاي ايمان ما ميلنگد!
3- خداوند را براي پاسخگويي به درخواستمان كافي ببينيم، و چشم اميدمان جز به او نباشد.
گفتني است كه يكي از علل عمدهي پاسخ نگرفتن بسياري از ما از دعاهايمان بيتوجهي به اركان و شرايط دعاي حقيقي، و تنها انجام و بهجا آوردن ظاهر دعاست.
و اما در بارهي زمان دعا: بر اساس متون و روايات نقل شده، از زمانهاي مناسب براي دعا ميتوان به هنگامهي غروب، بينالطلوعين، هنگام وزش باد، بارش باران و ... اشاره كرد، چرا كه عموماً در اين زمانها، به دليل ويژگيهاي خاصي كه دارند، ايجاد حس و حال دعا سهلتر و سريعتر رخ ميدهد.
اما از آنجايي كه حضور قلب، نرمي دل، تواضع و حس نياز به خداوند، حالاتي هستند كه فضاي دروني مناسب براي دعا كردن را به دست ميدهند، هر زمان كه چنين حالاتي برايمان رخ داد، در هر جا و هر ساعت از روز كه باشد فرصتي مغتنم براي دعا و زماني مناسب براي آن محسوب ميشود.
|
فرستنده : سيما رستگاري
بعضيها ميگويند براي اينكه بتوانيم خدا را بشناسيم بايد كتابهاي زيادي را بخوانيم،
اما چنين كاري براي من خيلي دشوار است! با اين ترتيب تكليف كسي مثل من چيست؟
پاسخ کاوشگران نور :
لازم است توجه داشته باشيم كه خداوند هرگز چيزي را از انسان نميخواهد كه قبلاً ابزارش را در اختيار او قرار نداده و يا او توانائي انجامش را نداشته باشد. لذا ابزار شناخت و معرفت به طور فطري در وجود انسان نهاده شده است، درست همانگونه كه يك دانه ميداند چگونه جوانه بزند، رشد كند و از خاك بيرون بيايد، و يا يك ماهي مي داند چگونه به سوي دريا شنا كند. به اين ترتيب شناخت خداوند امكاني نيست كه تنها در انحصار افراد بهخصوصي قرار داشته باشد، بلكه امري دروني و باطني است و هر شخصي بايد از درون خود آن را دريابد. اما از آنجايي كه انسان بسياري مواقع گرفتار آفتهاي راه ميشود، و راه را با چاه اشتباه ميگيرد، نبايد از كتب آسماني و گفتههاي بزرگان معرفت كه راهنماهاي جامع اين راهاند، غفلت كند.
اما از سويي ديگر، نبايد انباشتن اطلاعات را با كسب شناخت و معرفت الهي اشتباه گرفت. كه در اين صورت كسب اطلاعات خود به مانعي براي حصول معرفت بدل ميشوند.
اصولاً معرفت باطني با دانش واژهاي يكي نيست. چنانچه اغلب پيامبران، افرادي عادي و ظاهراً بيسواد بودهاند. اما قادر بودند با پاسخ بهپيچيدهترين سؤالات، بزرگترين دانشمندان زمان خود را شگفتزده كنند.
|
فرستنده : رحماني
اولياء الله و بزرگان در رابطه با رسيدن انسانها به معرفت الهي چه نقشي دارند كه تا اين اندازه روي پذيرش و اطاعت از آنان تاكيد شده است؟
پاسخ کاوشگران نور : زمان و انرژي محدود ما انسانها به اندازهاي نيست كه با سعي و خطا بخواهيم طي طريق معرفت كنيم. پس نياز به راهنما برايمان بسيار حياتي است. در اين ميان بزرگان و اولياء ا... راهآشنايان و راهبران راه معرفتاند، با پذيرش هر چه كاملتر، ايمان و توسل به (روحِ) آنان ميتوان از خم و چم اين راه پرمخاطره گذر كرد، به علاوه ايشان الگوهاي كامل طي طريقاند، لذا شناخت هرچه كاملتر آنان؛ گفتهها، منشها و تفكراتشان، بر ما فرض است.
اما علاوه بر اينها ايشان مقربان و واصلان درگاه الهياند، لذا بسيار شبيه به خداوند و يا آيينههاي تجلي اويند. انسانهاي كامل، جلوهاي از خداونداند و صفات الهي را متجلي ميسازند. از طريق آنان است كه انسان ميتواند به شكوه و زيبائي خداوند پي برد، و او را به كمال و جلال و مهر و جمال بشناسد. تنها چنين شناختي است كه ميتواند به عشق الهي و فنا شدن انسان در اين عشق و وصل به خداوند بينجامد و اينگونه به شناخت كامل و بيواسطهي او منجر شود.
|
فرستنده : سيما
دو نفر كه با نيتهايي متفاوت كار مشابهي را انجام ميدهند تا چه اندازه با هم تفاوت دارند؟
پاسخ کاوشگران نور : ميتوان گفت به اندازهي تفاوت نياتشان.
به طور كلي نيت در اسلام و ساير مذاهب از اهميت ويژهاي برخوردار است. در اين زمينه مثال زير بسيار روشنگر است.
"پيامبر اكرم راجع به كساني كه از مكه به مدينه هجرت كردند فرمود: "كساني كه هجرت كردهاند هجرتشان دو گونه است. يكي به سوي خدا و رسول هجرت كرده است، يعني هدفاش از هجرت، خدا و رسول است، پس از خانهاش به همان سو نيز حركت ميكند ولي كسي كه به طمع بهشت حركت كرده و فكر ميكند فردا صاحب مال و ثروت بيشتري ميشود، از ما نيست، زيرا از خانهاش با قصد اندوختن ثروت حركت كرده است". (برداشتي از كتاب مسئلهي شناخت،استاد مرتضي مطهري)
|
فرستنده : فاطمه
چگونه ميتوانيم كيفيت عباداتمان را بالا ببريم؟
پاسخ کاوشگران نور : عبادت يكي از قالبهاي ارتباط با خدا است و بزرگان دين معتقداند كه اساس و پايهي تمامي عبادات، معرفت است.
در واقع ارتباط با خدا با شناخت او، رابطهاي مستقيم و تنگاتنگ دارد. ميتوانيم آنها را مانند دو نيرو در نظر بگيريم كه هر يك باعث تقويت ديگري ميشود. اين دو ميتوانند دست در دست هم مثل گردباد عمل كنند و انسان را بالا و بالاتر ببرند.
براي ملموستر شدن موضوع ميتوانيم رابطهي ارتباط و شناخت را در رابطهمان با يك انسان ديگر در نظر آوريم. هر چه ارتباط ما با كسي بيشتر، نزديكتر و به دور از تشريفات و تعارفات و به اصطلاح خودمانيتر باشد، بيشتر او را ميشناسيم و هر چه بيشتر او را بشناسيم ميتوانيم ارتباطي بهتر و صميمانهتر و نزديكتر با او برقرار كنيم.
اما پيش از همه براي اينكه بتوانيم شناختي حقيقي و درست از ديگري پيدا كنيم لازم است پيشذهنيتهاي خود را دربارهي او از ذهنمان پاك كنيم. زيرا اگر تصور اشتباهي از ديگري در ذهن داشته باشيم (كه ممكن است در اثر شنيدههايمان از ديگران و... باشد) تمام حركات و گفتهها و كارهاي او را در همان راستا تعبير خواهيم كرد. مثلاً اگر تصور كنيم كه شخصي دروغگوست، حرفهاي راست او را هم دروغ خواهيم پنداشت. و در نتيجه نخواهيم توانست واقعيت وجودي او را بشناسيم.
در ارتباط با خداوند هم چنين امري صادق است؛ اولين گام در ارتباط با خدا كنار گذاشتن همهي برداشتها و ذهنيتهايي است كه به اشتباه آنها را پذيرفتهايم. در اين رابطه به طور كلي ميتوان گفت كه هر انديشهاي كه خداوند را نازيبا، نامهربان، ناعادل، بيتوجه به بندگان، وجودي هولناك و غير دوستداشتني، و اصولاً آميخته به نقص و مغاير با اسماءالحسني معرفي كند، تصور و برداشتي اشتباه است.
در واقع آنچه كه به عبادات ما روح و جان و كيفيت ميبخشد، حضور يكپارچه و عاشقانهي ما در آن عبادت است. اما تا زماني كه ذهن ما از برداشتهاي اشتباه دربارهي خداوند لبريز باشد نميتوانيم او را دوست بداريم و ارتباطي عاشقانه را با او تجربه كنيم. پس نخستين گام كيفيت بخشي به عبادات را ميتوان كنار گذاشتن ذهنيات و تصورات اشتباه و نازيبا از خداوند دانست.
|
فرستنده : سارا -شهبازی
چطور میتوان تسلیم واقعی بود؟
عهد ی خداوند با انسان که در قرآن آمده چه است؟
متشکرم از سایت زیبا و پر از اطلاعاتتان.
موفق در پناه خداوند باشید.
پاسخ کاوشگران نور :
با تشكر متقابل از شما و پرسش خوب و درخور توجهتان.
در متن "كليد تسليم الهي" در بخش كليدهاي سايت سفير آسمان، به گامهاي عملياي كه ميتوانيم براي تسليم بودن برداريم اشاره شده است. اما در اينجا به طور خلاصه ميتوان گفت:
تسليم بودن واسپاري كامل نظر و اراده و تمامي وجود خود به خداوند است، و هنگامي محقق ميشود كه انسان نه تنها در تمامي شرايط به مشيّت الهي راضي باشد، بلكه در لحظه لحظهي زندگي خود بر اساس نظر خداوند و اوامر او بگويد و برود، و عمل كند و بينديشد، و زندگي كند. البته لازمهي تحقق چنين تسليمي قرار گرفتن در هدايت لحظهاي است. اما حداقل كاري كه به عنوان گامي عملي براي تحقق تسليم ميتوان انجام داد آن است كه از تسليم شدن به نفس پرهيز كرد و همواره اوامر الهي را مبناي اعمال خود قرار داد. انسان در هر لحظه يا تسليم نفس خويش است يا تسليم خداوند، حالت سومي وجود ندارد. اگر نظر خداوند را نميدانيم، اما با سعي در پرورش هوشياري در خود ميتوانيم از فريبهاي نفس خود آگاه شويم و حداقل تسليم آن نباشيم؛ بر اساس احساسات منفي، ناراحتي و خشم و انتقامجويي سخن نگوييم و پاسخي ندهيم. خوب جلوه كردن در نگاه ديگران و جلب توجه و تأييد آنها را مبناي رفتار، گفتن و پوشيدن، اعمال و تصميمات، و نحوهي زندگي خود قرار ندهيم. (اگر كمي دقت كنيم درخواهيم يافت كه در پس بسياري از اعمال ما، نه رضاي خدا كه در واقع رضاي مردم و جلب نظر آنهاست)
از اشارات قرآن مجيد به عهد تسليم (بندگي) ميتوان موارد ذيل را عنوان كرد:
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريهي آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم (أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ) گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم (أعراف:172) (كه با عنوان عهد الست از آن ياد ميشود)
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (يس:61- 60)
|
فرستنده : علي ميرجل
چگونه ميتوان پذيرفت بشر داراي اختيار است در حاليكه ادعا كنيم كه از قبل پيش گويي شده كه مثلا يزيد امام حسين را خواهد گشت . اگر يزيد اين احتيار را داشت پس احتمال اينكه پيش گويي غلط از آب در آيد هم بايد باشد و نميتوان با اطمينان خبر از آينده داد . من معتقدم دايره جبر خيلي وسيعتر از دايره اختيار است لطفا در اين مورد توضيح دهيد . با تشكر
پاسخ کاوشگران نور : طبيعي است پرداختن به حل مسألهي جبر و اختيار كه از مسائل بسيار قديمي بشر بوده در فضايي محدود ممكن و عملي نيست. علاقمندان به اين مبحث در صورت تمايل ميتوانند به كتب مطرح در اين زمينه كه از صاحبنظران موجود است مراجعه فرمايند.
و اما در خصوص اين سؤال خاص، ميتوان به چند نكته توجه كرد:
1- از سؤال چنين استنباط ميشود كه اصولاً پيشبينيپذير بودن وقايع، در نگاه ما نشاني است بر عدم وجود اختيار و حاكي از جبر. حال آنكه با كمي تأمل ميتوان دريافت كه هميشه و لزوماً چنين استنباطي صحيح نيست. يك مثال ساده ميتواند به درك اين مطلب كمك كند. اگر شخصي معمولي (مثلاً خود ما) شناخت قابل قبولي از اعضاي خانواده، دوستان و اطرافيان خود داشته باشد، ميتواند پيشبيني كند كه هر يك از آنها در صورت قرارگيري در شرايطي مشخص چه عكسالعملي را از خود بروز ميدهند. طبيعي است هر چه شناخت شخص از اطرافيانش بيشتر و كاملتر باشد، پيشبيني او به واقعيت نزديكتر خواهد بود. و روشن است كه اين پيشبيني پذير بودن رفتار اطرافيان، دليل بر عدم اختيار آنان نيست، بلكه نشانگر بالا بودن سطح شناخت فرد از اطرافيان خويش است. حال عجيب نيست كه بزرگان بتوانند با آن بينش و شناخت گسترده، عميق و جامعي كه از مردم، شرايط و اوضاع در اختيار داشتند، و با قدرت تفكر و تحليل، بسياري از وقايع آينده را بهگونهاي باورنكردني پيشبيني كنند، حتي به مدد علوم عيني و ظاهري. حال آنكه آنان به اذن خداوند در مواردي به علوم غيبي و باطني نيز دسترس داشتهاند.
2- ميدانيم كه چنين پيشبينيهايي در مواردي كاملاً محدود و در ارتباط با بعضي اشخاص بخصوص از طريق بزرگان انجام شده است (اگر كل آدمياني كه تا بهحال در زمين زيستهاند، را در نظر آوريم به اين محدوديت واقفتر ميشويم) و چه بسا عموميت دادن اين موارد خاص (كه بنا به حكمتي انجام شدهاند) براي همگان، و آنگاه استنتاج حاكميت جبري وسيع بر همگان، به دور از واقعيت باشد.
3- فراموش نكنيم كه بودهاند پيشبينيهايي كه درست از آب درنيامدهاند. ازجمله پيشبيني حضرت عيسي(ع) در مورد مرگ دختري كه تصميم ناگهاني او به تغيير روش زندگياش، ترك گناه و دعا و استغفار او به درگاه خدا موجب تغيير تقديري شد كه نشانههاي رخداد قريبالوقوع آن بر پيامبر اولوالعزم خدا آشكار شده بود. اين خود ميتواند نشاني از اختيار ترديدناپذير انسان باشد.
4- و بالاخره اين كه هر عقل سليمي حكم ميدهد كه بازخواست از كسي كه مختار نبوده، امري به دور از عقل و عدل است. اما از آنجايي كه مورد بازخواست قرارگرفتن آدمي و جزا و پاداش گرفتن او به تناسب اعمالش در قيامت امري حتمي است (و در كلام خدا بارها به واقعيت آن اشاره شده است) لذا فرض عدم وجود اختيار از سوي انسان و يا بسيار محدود بودن دايرهي آن، فرضي پذيرفتني نيست و لازم است در بارهي سؤالاتي از اين سنخ، با حوصله و ژرفانديشي پيرامون مسأله به تحقيق و تفحص پرداخت.
|
فرستنده : asal
میشه در مورد شرایط توبه توضیح بدین؟
پاسخ کاوشگران نور : به اختصار ميتوان گفت كه: پشيماني از گذشته، (قصد به) عدم بازگشت به طريق گذشته و بهكارگيري حداكثر تلاش در جبران همه جانبهي گذشته (هم در رابطه با خود و هم ديگران). كه اينها گامهاي تكميل كنندهي استغفار و طلب بخشش از خداونداند.
ضمن اينكه از نگاهي ميتوان گفت لازمهي بازگشتي همه جانبه به خداوند، ارتقاء بينش ما نسبت به زندگي، خودمان، و نقش تعيين كنندهي اعمالمان در سرنوشتمان است.
در صورت تمايل و براي كسب اطلاعات جامعتري در اين زمينه ميتوانيد در قسمت مباحث تحقيقاتي سايت سفير آسمان، به مبحث توبه و بازگشت به خداوند، و بهخصوص به قسمت چند پرسش و پاسخ دربارهي توبه، مراجعه نماييد. همچنين ميتوانيد از شيريني و نويدبخشي بخش احاديث مربوط به اين مبحث (توبه و بازگشت به خداوند) نيز بهرهمند گرديد.
|
فرستنده : نگین قارنی 13 ساله
در قیامت چه میشود؟
پاسخ کاوشگران نور : در كتابهاي آسماني گفته شده است كه در قيامت همه كارنامهي اعمالشان را دريافت ميكنند و به اعمال همه رسيدگي ميشود و بعد هم هر كسي نتيجهي كارهاي خودش را دريافت ميكند.
اما براي اينكه بتوانيد تصور روشنتري از قيامت داشته باشيد، ميتوانيد روز دريافت كارنامه در آخر سال را به ياد بياوريد؛ كسي كه در سال گذشته شاگرد خوبي بوده، درسهايش را خوانده و به توصيههاي پدر و مادر و معلمانش توجه كرده، وقتش را تلف نكرده و حاضر شده است از خوشگذارني چشم بپوشد و به وظيفهي دانشآموزياش عمل كند، از آن كلاس به موفقيت عبور ميكند، در كارنامهاش نمرات خوب و درخشاني را دريافت ميكند، و با سرافرازي جايزهي شاگرد ممتازياش را ميگيرد و تابستان را به شادي ميگذراند، اما كسي كه در طول سال گذشته شاگرد تنبل و بازيگوشي بوده و حرف ناشنوي كرده است، در كلاس قبلياش در جا ميزند، سرافكنده و مورد شماتت همگان است، در تابستان هم اجازهي خوشگذارني ندارد.
البته ميتوان گفت كه در قيامت فرصت جبران تجديديها ديگر گذشته است، شاديها و اندوههاي آدمها در روز قيامت خيلي خيلي ... بيش از شادي و اندوه شاگرد مدرسهها در روز دريافت كارنامه است، به علاوه در كارنامهاي كه در روز قيامت دريافت ميكنيم، يكيك كارها و حرفها و فكرهاي تمام عمر و كل زندگي ما نوشته شدهاند و كوچكترين چيزي از قلم نميافتد.
اما مهمتر از اينها اين است كه براي آنكه بتوانيم در آن روز شاد باشيم لازم است الان وظايف خود را در اين دنيا به خوبي انجام دهيم، بندهي خوب و حرفشنويي باشيم، به توصيههاي خداي خوبمان توجه كنيم، خودخواهيهايمان را كنار بگذاريم، فقط به فكر خودمان نباشيم، به فكر ديگران هم باشيم، ديگران را اذيت نكنيم و آزار ندهيم، مهرباني كنيم و ديگران را ببخشيم، پرتوقع نباشيم و تشكر كردن از خداوند را فراموش نكنيم.
|
فرستنده : مريم
چرا من با وجودي كه از عمق وجودم خدا رو صدا ميزنم جوابم رو نميده ؟ چرا من كه با داشتن بچه زندگيم بهتر ميشه بهم نميده 3 سال شده ///؟؟؟؟؟؟ اگه جوابم رو ميداد خودش بهتر منو ميشناسه نور ايمانم صد چندان ميشه نه اينكه هر بار كه نشه ايمانم هم ضعيف تر
يكي بگه چرا ؟ حكمتش چيه يعني؟
پاسخ کاوشگران نور : شايد پذيرش اين مطلب براي ما چندان آسان نباشد كه داشتن بعضي از چيزهايي كه دوست داريم و ميخواهيم، به نفعمان نيست! زيرا ما معمولاً طبق رؤيايي كه از خواستههايمان در ذهن داريم دربارهي آنها خيالپردازي ميكنيم و بر همان اساس در ذهنمان تصوراتي را ميپرورانيم، و لذا فكر ميكنيم كه در عالم واقعيت نيز همه چيز منطبق با تصورات ذهني ما پيش خواهد رفت. اما اگر با ذهني باز و بدون تعصب نگاه كنيم ميتوانيم مصداقهايي از خواستههايي كه بعدها بلاي جان شدهاند را در زندگي ديگران و حتي شايد در زندگي خودمان بيابيم، پيوندهاي عاشقانهاي كه در بدترين شرايط به جدايي انجاميدهاند، فرزندان دلبندي كه دچار حوادثي دلخراش شدهاند و يا به بدترين انحرافها كشيده شدهاند، سفرهايي رؤيايي كه ديگر بازگشتي نداشتهاند و ... و ... و... .
آيا بودهاند پدر و مادري كه نخواسته باشند فرزندي سالم، صالح و شايسته، داشته باشند؟ پس اينهمه آدم معتاد و بيمار و بزهكار در جهان چه ميكنند؟!
و اشتباه ما در اينجاست كه ميانديشيم اين اتفاقات مربوط به زندگي ديگران است، چون قصور و كوتاهي كردهاند ولي ما كه مثل آنها نيستيم. اما فراموش نكنيم اينها دقيقاً همان افكاري است كه آنها هم در ذهن داشتهاند!!!
واقعيت آن است كه ما نه از خودمان شناخت كافي داريم، نه از همسر و نه حتي از فرزندي كه خودمان ميپروارنيم و نه از ديگر شرايط اطرافمان. مگر ما از آيندهي خودمان، از وضعيت و شرايط زندگي فردا و پسفردا در زمين مطلع هستيم؟
در يك كلام آن كه: نميتوانيم بگوييم كه بچه داشتن قطعاً اوضاع زندگي ما را بهتر ميكند، تنها ميتوان گفت كه ما چنين تصوري از بچه داشتن در ذهن داريم و در نتيجه بچه داشتن را دوست داريم.
اما گذشته از اينها، بچهدار نشدن شما در 3 سال گذشته لزوماً به معناي اين نيست كه شما ابداً بچهدار نخواهيد شد يا نبايد بشويد. شايد به دليلي تا كنون شرايط چنين بوده، و شايد در آيندهاي نزديك به شكلي ديگر باشد.(در زندگي بسياري از بزرگان و نيز پيامبران الهي شاهد نمونههاي جالبتوجهي از اين دست موارد هستيم).
اما آنچه بيش از همهي اينها شايان توجه است آن است كه بدانيم:
- خداوند به گونهاي همه جانبه بر تمامي شرايط و امور آگاه است (حال آنكه ما فاقد چنين آگاهياي هستيم) و چيزي كه بهراستي خواست او باشد، بيترديد به صلاح و خير ماست. پس بهتر است به رضاي او راضي باشيم. همين رضايت و سپاسگزاري ميتواند زندگي ما را از اين رو به آن رو كند.
- اگر با اصرار خيلي زياد چيزي را از خداوند بخواهيم ممكن است نهايتاً آن را دريافت كنيم، اما بعيد نيست دير يا زود متوجه شويم كه مرتكب يكي از بزرگترين اشتباهات زندگيمان شدهايم! خوبتر آن است كه دعايمان را به توكل نزديك و با توكل آميخته كنيم.
- فراموش نكنيم كه اگر هم از خداوند طلب فرزند ميكنيم، حداقل فرزندي نيك، شايسته و صالح از او بخواهيم.
- از نگاهي هر پيشامد يا رخداد زندگي ما براي آموختن درسي توسط ماست، پس تعليم هر رخداد زندگيمان را بيابيم و بگيريم تا از آن به خوبي گذر كنيم.
- و بالاخره اينكه آزمونهاي الهي در زندگي هر كسي متناسب با شرايط او، به گونهاي آشكار ميشوند، گذر موفق از آزمونهاي الهي، اصليترين و بالاترين موفقيتهاي ما در زندگي هستند.
توضيح تكميلي: پاسخ يكي ديگر از سؤالات مطرح شده در همين قسمت (آیا باید خدا را زیاد بخوانیم تا پاسخی از او بگیریم؟ من كه هر چه خدا را میخوانم از جواب خبری نیست.) نيز ممكن است براي شما جالب توجه و راهگشا واقع شود.
|
فرستنده : امیر
آیا باید خدا را زیاد بخونیم تا پاسخی از او بگیریم. من که هر چی خدا رو می خونم از جواب خبری از اون نیست. منتظر جوابتون هستم.
پاسخ کاوشگران نور : اين سؤال، نه تنها سؤال شما كه سؤال اشخاص بسياري است. در ارتباط با پاسخ آن نخست از يكي از پرسش و پاسخهاي موجود در كتاب تعاليم بهره ميگيريم:
"س- چقدر بايد خدا را بخوانيم تا پاسخمان بدهد؟
ج- بعضي اين طور فكر ميكنند كه "خدا بايد خيلي خوانده شود تا بالاخره كمي پاسخ دهد". البته وقتي انسان بر اين انديشه پافشاري ميكند خداوند هم آن را عملي خواهد ساخت.
واقعيت اين است كه حتي پيش از آنكه خدا را بخوانيد پاسخ ميدهد. در همان لحظه كه ميخوانيد پاسخ ميدهد. بلافاصله بعد از آنكه ميخوانيد پاسخ ميدهد. بعد از روزها و شبها خواندن پاسخ ميدهد. و بعد از سالها خواندن پاسخ ميدهد. همهي اينها واقعيت دارند. او هميشه پاسخ داده و اين شما هستيد كه بايد پاسخش را دريابيد. يكي حتي قبل از سؤال كردن جواب را در مييابد و ديگري بلافاصله و آن يكي با تأخير، اين به شما بستگي دارد كه "كي" جواب او را تشخيص دهيد و متوجه شويد."
از آنجايي كه اين قول خداوند است كه دعاي هر دعا كنندهاي را اجابت ميكند...
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم (بقرة186)
با اين وصف پاسخ اين سؤال را بايد در 2 سؤال زير جست:
1- آيا حقيقتاً و به واقع خدا را خواندهايم؟
2- آيا پاسخ او را هشيارانه جستهايم؟
جستجو پيرامون اين 2 سؤال ميتواند راهگشاي بسياري از ما در ارتباط با خداوند و خواندن او باشد.
بايد بدانيم كه حقيقت خواندن خداوند و دعا كردن چيزي است و آنچه اغلب ما از آن در ذهن داريم و انجام ميدهيم چيزي ديگر. به علاوه بسياري از ما دربارهي پاسخ گرفتن از خداوند نيز تصوراتي در ذهن داريم، مثلاً پاسخ خداوند را در غالب تجارب باطني، ديدن نور، رؤياهاي خاص و امثال اينها جستجو ميكنيم، در حالي كه پاسخهاي خداوند ممكن است در قالبهايي بسيار متفاوت با تصورات ما تجربه شوند، مثلاً به شكل يك احساس متعالي، يك انديشهي خلاق و راهگشا، يك جريان آگاهي و ...، اميدواريم مقالات مربوط به دعا (در بخش مباحث تحقيقي سايت سفير آسمان) به ويژه 3 مقالهي مكالمهي حقيقي يا خيالي؟، فقط و فقط از خودِ خودش، و او بهترين چيزها را در بهترين زمانها ميرساند، و نيز مجموعه كليدهاي اول تا پنجم خواندن نام خداوند، در بخش كليدها بتوانند در يافتن پاسخ اين سؤال، براي عزيزان راهگشا باشند.
|
فرستنده : سید مجید میرطالبی
سلام و خسته نباشید کمکم کنید لطفا من اعتماد بنفسم رو از دست دادم فکر میکنم هیچ کاری نمیتونم بکنم تعطیل شدم تعطیل
پاسخ کاوشگران نور : به طور متعارف بحث اعتماد به نفس مبحثي است مربوط به حوزهي روانشناسي و ميتوانيد با طرح جزئيات بيشتر در ارتباط با شرايط خودتان، از مشورت متخصصان اين حوزه استفاده كنيد. اما چند نكته را ميتوان به طور كلي در رابطه با اين موضوع عنوان كرد كه اميدواريم برايتان مؤثر و مفيد باشند:
1- سعي كنيد حركات و تحولات مثبت خود را ببينيد. براي اين كار ميتوانيد در ميان كارهاي زندگي، هدفهاي مياني و سهلالوصولتري را براي خودتان معلوم كنيد.
2- خودتان را با خودتان مقايسه كنيد و نه با ديگران. هر شخصي داراي شرايط و امكانات و نيز محدوديتهاي ويژهي خود و نيز تواناييها و استعدادهاي منحصر به فردي است كه لازم است براي موفقيت در مسير زندگي خود آنها را كشف و مورد توجه قرار دهد. و اصولاً مقايسهي خود با ديگري (با شرايط و استعدادهاي متفاوت) گاه ممكن است موجب ايجاد نااميدي كاذب و توقف در انسان شود. (در صورت تمايل به مقالهي "فرسنگها دور از خود و خدا" در بخش مقالات سايت سفير آسمان مراجعه فرماييد)
3- شكستهاي پي در پي هميشه گوياي ناتواني ما نيستند، بلكه گاه نشانهي آن هستند كه لازم است در مورد يا مواردي در زندگيمان تجديد نظر كنيم و يا تغييراتي در آنها ايجاد كنيم، اگر تمام تلاش خود را به كار ميگيريم و در كاري موفق نميشويم، بد نيست در مورد آن بازنگري كنيم. شايد مبناي انتخاب آن كار توسط ما صحيح نبوده، شايد اصلاً آن انتخاب انتخاب مناسبي نبوده، شايد الان زمان مناسبي براي انجام آن نيست، شايد به دليلي كه اكنون برايمان معلوم نيست اين انتخاب در آينده به ضررمان تمام ميشود، و بسياري شايدهاي ديگر.
4- اما مهمتر از همهي اينها خوب است توجه كنيم كه به قولي اصولاً "نفس" جايگاه مناسبي براي اعتماد و تكيه نيست، بلكه آن جايگاه مناسب اعتماد به غير نفس و به "او" است. (در صورت تمايل به مقالهي "اعتماد به نفس"، در بخش مقالات سايت سفير آسمان مراجعه فرماييد)
|
فرستنده : ermiya
می خواستم ببینم چطور میتوانم انرژی درمانی را یاد بگیرم و به خلق خدا کمک کنم. ممنون می شم اگر ذکری یا .... هست به بنده بگوید
پاسخ کاوشگران نور : پرداختن به حوزههايي همچون انرژيدرماني در حيطهي كار و تخصص سايت سفير آسمان نيست. اما از آنجايي كه قصد شما بسيار عالي و "كمك به خلق خدا " است، اشاره به نكتهاي را مناسب ديديم:
با كمي انديشه ميتوان دريافت كه مهمترين و مؤثرترين كمكي كه ميتوان به خلق خدا كرد، كمك به آشتي آنها با خدا، برقراري ارتباط حقيقي و نه صرفاً كليشهاي و ظاهري آنها با خدا و تحكيم اين ارتباط است. "كسي كه خدا را با خود دارد، همه چيز دارد و آن كه او را ندارد هيچ ندارد." داشتن ارتباطي نزديك با خداوند نه تنها ميتواند شفاي جسمي را (هماهنگ با تقدير الهي) به دنبال داشته باشد، بلكه مهمتر از آن ميتواند منجر به شفاي روحي و پاك شدن روح انسان از كدورتها و كسالتهايي كه غالباً حاصل خطاها و گناهان اويند، شود. بيترديد اين شفايي بس عميقتر و پاياتر است.
|
فرستنده : فاطمه نصیری
در مورد عهد دنبال مطالب جذاب و تازه هستم؟
پاسخ کاوشگران نور :
همانطور كه احتمالاً خودتان نيز ميدانيد مضمون محوري و اصلي عهد با خداوند، پرستش و بندگي خداوند و به عبارتي تسليم الهي و خدمتگزاري به خداوند است كه در قرآن مجيد نيز به آن اشاره شده است:
و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريهي آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين غافل بوديم (أعراف172)
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست (يس60) و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (يس61)
لذا آنچه بيش از هر چيز ميتواند در ارتباط با عهد براي ما مؤثر باشد، محكم شدن در اين عهد (با تفكر پيرامون آن، يافتن مصداقهاي آن، پي بردن به اهميت آن و حفظ آن در تمامي شرايط) است، و اين خود ميتواند منجر به دريافتهايي نو در ارتباط با آن شود.
|