|
چرا به سمت من نميآیید؟
خداوند بلند مرتبه فرمايد:
"به سرافرازی و شکوه و ارجمندی و بلندی مقامم در عرش سوگند، هر کس که به غیر من اميد بندد،اميدش را با یأس قطع خواهم کرد و در بین مردم بر او جامهي خواری و ذلت خواهـم پـوشانـد و او را از نـزد خـود رانـده و از وصلم دور ميگردانم. آيا در سختیها اميدی به غیر من دارید؟ و با اين که سختیها در دست من است، برطرف کردنش را در دیگری ميجویید؟ و با اين که کلید همهي درها، در نزد من است و درب هـمهي خانـهها بسته است، دری غـیر مـن را ميکوبید؟ در صورتی که درب خانهي من بر آنها کـه مرا ميخوانند باز است.
کیست که در گرفتاریهایش به من اميد بسته و من اميدش را قطع کرده باشم ؟ و کیست که در کارهای بزرگش به من اميدوار گشته و من اميدش را از خود بریده باشم ؟ و من آرزوها (و کاستیها) ی بندگانم را در نزد خویش محفوظ نگاه ميدارم (تا کسی از ضعفها و کاستیهایشان آگاه نشود): اما آنها از نگاهداری (و رازداری) من خشنود نیستند و آسمانهایم را ازکسانی که از تسبیح (و ذکر) من خسته نميشوند پر کردهام و به آنها دستور دادهام که درهای ميان من و بندگانم را نبندند؛ پس آيا به سخنان من اعتماد ندارند؟ آيا نميدانند کسی را که من رنجی از رنجهایم را بر او وارد کنم، هیچ کس به غیر از من نميتواند آن را برطرف کند؛ مگر بعد از آن که به او اجازه دهم ؟ پس چرا از من روی گردانند؟ من با بزرگواری خود، آنچه را که از من نخواستهاند به آنها ميدهم، سپس آن را از ايشان ميگیرم و آنان برگشتش را از من نميخواهند (بلکه) از غیر مـن ميخواهند.ايا فکر نميکنند (وقتی)که قبل از خواستن به آنان ميبخشم، پس اگر بخواهند به آنها (حتماً) خواهم داد؟ مگر من بخیلم که بندهام مرا بخیل ميداند؟ مگر هر بزرگواری و بخششی از من نیست ؟ مگر هر گذشت و رحمتی به دست من نیست ؟ مگر من جایگاه (اجابت) آرزوها نیستم پس چه کسی جز من ميتواند آرزوها را ناکام سازد؟ آيا آنها که به غیر از من اميد دارند، نميترسند؟ چنانچه همهي اهـل آسمـانها و زمينم به من اميد بندند و بـه هر یک از آنها اميدی به اندازي اميدواری همگیشان اعطا کنم، (باز) به قدر یک عضو مورچهاي از سلطنت من کاسته نشود؛ چگونه کاسته شود از سلطنتی که من برپادارندهي آن هستم؟ پس بدا به حال آنها که از رحمت من نااميدند و بدا به حال آنها که نافرمانیم کنند و از من پروا نکنند".
بازگشت
Share
|