
تو خداي خوب و دوست داشتني مني
"حضور خداوند را در هرچه تجربه كنيم، آن چيز دوست داشتني و خواستني ميشود."
"ا. م. ر."
آن هنگام كه قطرههاي لطيف باران غبار از تن خستهي درختان ميشويند و طبيعت تشنه را سيراب ميكنند...
آن هنگام كه باد، برگهاي سبز درختان را در دستان مهربان خود به رقص ميآورد و آواي رقص آنان با موسيقي باد در هم ميآميزد ...
آن هنگام كه عطر دلانگيز محبوبههاي شب، آواز جيرجيركها و قورباغهها فضاي مهتابي يك شب تابستان را آكنده ميكنند...
آن هنگام كه امواج دريا به آرامي بر سينهي ماسهاي ساحل ميسايند و آن را با گوشماهيهاي سپيد زينت ميدهند...
آن هنگام كه از هر گوشه و كنار جوانهاي كوچك و سبز سر از خاك تيره بيرون ميآورد و چهچههي مرغان سرمست از دور و نزديك به گوش ميرسد...
... اين حضور توست كه جان را مينوازد و روح را پرواز ميدهد
...
تو لطيفي و باران تجلي ذرهاي از لطافت تو
تو عظيمي و دريا تجلي ذرهاي از عظمت تو
تو جميلي و گلها تجلي ذرهاي از جمال تو
...
اين مهر توست در مادر
و اين حمايت توست در پدر
...
اين روح پاك توست، اين اسماء مقدس توست و اين حضور نوراني توست كه پيوسته در هستي جاري و متجلي است
...
يا سلام...، يا نور و يا روح، يا حي و يا قيوم، يا هادي و يا شافي، يا سميع و يا بصير
...
تو رحماني، تو رحيمي، تو عزيزي، تو حكيمي، تو رئوفي، تو كريمي
...
اي مهربانترين من
اين تويي كه در هر مهرباني مهر ميورزي
اي خوبترين من و اي دوست داشتنيترين
اين تويي كه در هر چيزِ خوب و دوست داشتني تجربه ميشوي
...
هر که لمحهاي از حضورت دريابد، يا ذرهاي از وجودت بچشد، تا ابد تو را ميخواهد و تو را ميخواند
...
الهي... اي كه با مني... تو خداي خوب و دوست داشتني مني...
نيكا
بازگشت
Share
|