
حالایم
یا الله
نگاه مکنید مرا
نمیبینید در خلوتام
بر هم نریزیدش
بگذارید در "حالا" غوطه خورم.
چه بودم و چه خواهم شد را رها کنم
غرق در" هو" شوم و محو در "حضور" گردم.
" حالایم" این اجازه را میدهیام
که در تو با تو باشم؟
گفتی هر زمان بکوبید درم
گشوده خواهید یافت آنرا.
کوبش نشاید مرا
به نرمی درت را مینوازم
دلنوازم.
چرا قبل از نواختن، درت گشوده میبینم؟!
...
سیر در نام" الله" به سان سفری در هستیست
که هر آنچه گذر کنی
هنوز به هیچ نرسیدهای.
ولی
" الله" به حالا میخواندم
" الله" به اینک مینشاندم
" الله" به این زمان میراندم.
آیا اين "حال آ " نيز
دعوتي به بیکرانگي حضور نیست؟
آیکا
بازگشت
Share
|