
چگونه میتوانم ؟
یا رحمان
به جرم خوردن گندم؛
به واسطه وسوسه فرشتهی رانده شده ز درگاهات
از باغ عدن به زمین پست فرو افتادم.
" دور گشتم ز آغوش پر مهرت."
اما به لطفت
" تو" را نهفته در " قلبم " داشتم،
به داشتهام میبالیدم و
آرام گام بر زمین مینهادم و
فخر به کائنات میفروختم که:
" او " امین دانسته مرا و
من آنم که پذیرفتم امانتاش را. 1
حال چه شده است مرا؟!
این بار این وسوسه چرا اینچنین تلخ است؟!
به نامات قسم یاد کردم که: 2
وجودم را زهستی برکنم.
اما
دورتر میگردانم خود را،
به دورتر از دور ز" تو" !
از زمین پست به قعر آن،
به اعماق عذاب!
به آنجا که: نه نگاهام خواهی کرد و
نه حاضر به سخن گفتن با منی و
نه حاضر به شنیدن هستی و...3
آنجا که: " ودیعهات" را خواهی ستاند
" خودت" را ز من خواهی گرفت!
وای خدایم !
گر انجام دهم "سوگندم" را
" تو" را زدست خواهم داد؛
" تو" را میخواهم .
گر نادیده انگارم " قسمام " را
" بیحرمتی به نامات " را چگونه پاسخ گویم؟!
تنها " تو" میتوانی مدد رسانی مرا
بگو چه کنم؟!
" کفاره " چونین خطایی را
چگونه باید بپردازم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرآن کریم : احزاب / 72
" ما امانت[ الهی و بارتکلیف] را برآسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند ، و[ لی] انسان آن را برداشت؛ راستی او ستمگری نادان بود. "
قرآن کریم : نور / 53
" و با سوگندهای سخت خود به خدا سوگند یاد کردند ... بگو: سوگند مخورید. اطاعتی پسندیده [ بهتر است] که خدا به آنچه میکنید داناست."
قرآن کریم : آل عمران / 77
" کسانی که پیمان خدا را و سوگندهای خود را به بهای ناچیز میفروشند، آنان را در آخرت بهرهای نیست، و خدا در روز قیامت با آنان سخن نمیگوید، به ایشان نمینگرد، و پاکشان نمیگرداند، و عذابی دردناک خواهند داشت."
آیکا
بازگشت
Share
|