
رقصنده جان
يا منّان
" تو" از راه رسیدی 1
یا من به راهت آمدم ؟!
وای که چه این و چه آن
" تو" به رقص آوردی جان .
با من بگو ز چه رو
اینگونه در لفافه پیچیدهای خود را 2 ؟!
میدانی که چه هستی و چهها میکنی !
به هر سویی کشانی جان را .
از دست ندهیدش
بنگریدش
چه رمز آلوده
حریر سیاه راز
به گردش پیچیده
این حریر چگونه قماشی است که تاب " تو" را دارد؟!
رشتههای در دستانش را میبینید؟
بند بند وجودم است که این چنین تابش میدهد .
با مستانه گام برداشتنت
گسترده زمین که تاب گامهایت را ندارد
چگونه میتوانم غباری درخاک پایت نشوم؟!
حتی جرات پلک بر هم زدنی را هم ندارم
وقتی که در" تو" می نگرم!
طمع، تمامیم را در بر میگیرد
ولع رهایم نمیکند ، و ...
چطور میتوانم فرصت دیدن رویت را از دیدگانم بگیرم ؟!
آن چیست در موج نگاهت
آتش است ،
طوفان است ؟!
کوبنده موجی است
که برهم میزندم .
تمنّایت میکنم
درهم بکوبانم . !
ز دستانت چه بگویم؟!
که وقتی عظم به حرکت دادنشان داری
جان و تنم را به سوی رقصنده دستانت میکشانی
پس دست بچرخان و سماعم را " تو" راهبر شو .
از دروازه عشق چه بگویم، وقتی که لب زهم میگشایی ؟!3
به کجا میکشانیم
ای منتهای خواستن؟!
میخواهمت
میخوانمت
" مرا به خود بخوان " 4
- قرآن كريم، المومنون / 691
" یا پیامبر خود را [ درست ] نشناخته اند و [ لذا ] به انکار او پرداخته اند ؟ "
2- قرآن كزيم،اى جامه به خويشتن فرو پيچيده (مزمل1)
3- -قرآن كريم، ابراهیم / 4
" ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم ، تا [ حقایق را ] برای آنان بیان کند . پس خدا هر که را بخواهد بی راه می گذارد و هر که را بخواهد هدایت می کند ، و اوست ارجمند حکیم . "
4 - قرآن كريم،کهف / 44
" در آنجا [ آشکار شد که ] یاری به خدای حقّ تعلق دارد . اوست بهترین پاداش و [ اوست ] بهترین فرجام . "
آيكا
بازگشت
Share
|