
آرام جان
یا رب
الهی یا الهی
به شوق" تو"
" دل" در درونم شکایت میکند
ای آرام جانم.
قلبم قصد شکافتن سینه را دارد
ای روح و روانم.
روحم ابراز تنگی جا میکند
ای جا و مکانم.
ای جانان جانم
مگر نمیگویی نامت آرام جان است؟
پس چرا با خواندن نامت
درونم وای بر من
وای بر ما میسراید؟
آری جانم آرام میگیرد .
اما وجودم را ترسی عظیم در بر میگیرد.
خدایم
میترسم که دور از" تو" بمانم
آیا به" تو" نزدیکم؟
نزدیک خود گردان مرا.
خالقم
میترسم که نظر از من بگیری
آیا به من نگاه میکنی؟
چشم از من برنگیر.
معبودم
میترسم که صدایم را نشنوی
آیا آنگونه که باید" تو" را میخوانم؟
الهی چگونه است که:
نامت اینگونه آرام و ترسی عظیم را در من ایجاد میکند؟
ای" صاحب" بر حالات من.
آیکا
بازگشت
Share
|