
در حضور (1)
خدایا !
به من علـم بده، علمی که با آن بدانم چیزی نمیدانم ، تا به آنچه میدانم یا گمان میکنم که میدانم نچسبم ، و لحظه لحظهي عمرم را صرف این کنم تا بدانم تو برای من چه میخواهی.
خدایا !
به من قدرت بده ؛ قدرتی که با آن از ضعفها و ناتوانی هایم نترسم و نگریزم ؛ آنها را بشناسم و بپذیرم و در عوض قدرتها و توانمندیهای حقیقیام را، هر چند اندک به نظر آیند، بشناسم و دریابم و در آنچه تو برایم بهترین میدانی به کار گیرم.
خدایا !
به من شهامت بده؛ شهامتی که با آن به آیینه ها نگاه کنم؛ خود را ببینم و بشناسم؛ خود را ببینم و نهراسم و آزادانه از زشتی ها و کاستیهایم سخن بگویم.
خدایا !
به من چشمانی بده که آنچه را که تو میخواهی ببینم و برای دیدن آنچه تو نمیخواهی، بینا نباشم، چشمانی که هدف را پیدا کند ؛ آن را دنبال کند و به آن خیره بماند.
خدایا !
به من جسارت بده، تا از موفق شدن نترسم، خود را به تمامی به دستان تو بسپرم، تا به هر جایگاهی که ارادهات بر آن قرار گرفته قرارم دهی؛ خواه بلندای قله ای باشد یا اعماق درهای !
خدایا !
به من قلبی بده که با ضربآهنگ آسمانی تو و برای تو بتپد و مـرا با آهنگ خود، با آوای آفریدگانت، با آهنگ آبها و کهکشانها ، با آوای هستی و کائنات و با آوای آسمانی خود ، هم آوا و هماهنگ کن .
آمین يا رب العالمين
نقل از مجله علم موفقیت
بازگشت
Share
|