بـسم الله الرّحمن الرّحیم
ای
خداوند شادم کن
دلم گرفته خدایا، تو
دلشادم کن
به جرعه ای از لبخند خوب
و شیرین ات
تو از صمیم دلم مست وُ
شادابم کن
به خنده های بهشتی، به
گریه-خنده های حضور
به قند وعدۀ دیدن که در
دلم می سایم
به گفته های کریمانه ات
که: " بیا"
به دعوتی از عرش دلشادم
کن
به شاد باش اینکه خدا با
من است وُ من با او
مرا به یقین حضور خودت
بشارت ده
تو از میان رگم، ای به
من نزدیک
مرا بخوان وُ به گوش ام
به خنده بگو:
"مترس وُ مخور غم،
خداوند تو با توست"
*******
تو ای
خداوند کم-پذیر وُ زود-خشنود
ای که پیش ات یکی وُ
محبوب است
کوه خوبی وُ ذرّه ای
نیکی
آنچنان از قبال من خوشدل
شو
که خدا-خوش شوم به شادی
تو
چهره ام شادی تو را
بتاباند
پولک وُ حرف عشق تو از
دهنم
زرق وُ برق خوشی بیفشاند
*******
ای تو
پروردگار شادی ها
از غم-آواز ها نا خشنود
از شکر-خنده ها ی ما
خوشحال
تو مرا دستیار شادی کن
تو مرا مژده-خوان رحمت
خود
تو به شادی مرا به خدمت
گیر
خدمت اینکه بندگان تو را
به کرم های بی نهایت تو
به نوازش نوید وُ مژده
دهم
بگمارم به خدمت عشق
عاشقم کن به خدمت خلق
تو مرا پر کن از شادی
فیض-بخش ام کن از رحمت
تا دهم دلشکستگان تو را
نسخه-داروی وجد و سُرور
آنکه می نالد از غریبی
وُ درد
التیام از شفای نام خدا
مژده اش بخشم از حضور
خودت
بر سر کوی وُ کوه جار
زنم:
"شادی آید پس از
شدّت"
بی شک این وعدۀ خداوند
است
*******
ای
خداوند نور، ای خدای سُرور
ای که احوال قلب من با
توست
ای دو چشم ام به دست تو
حیران
از تو تدبیر بام تا شام
گردش حال من به حال دگر
در یدِ قدر وُ قدرت توست
غم من را تو شادمانی کن
گره از کار بسته ام بگشا
بارشی نو ببار بر سر من
تازه کن رنگ وُ بوی
ایمانم
کهنه-تسلیم سُست-پای مرا
جهشی نو ببخش وُ پَّران
کن
جان پُر دود وُ پُر غبار
مرا
از شعف های پُر درخشش
نور
شستشوها وُ صیقلی ها ده
آنچنان از قبال من خوشدل
شو
که خدا-خوش شوم به شادی
تو
چهره روشن شوم به نور
خدا
*****
تو
قبولم کن وُ بخر تو مرا
سر ببُر، زنده کن ، تو
بکش
از من امّا مَبُر امّید
هر چه خواهی بکن، امّا
دست من را رها مکن، هرگز
ای خدا شاد باش از من
شاد وُ خشنود وُ راضی وُ
خرسند
آمـیـن یـا ربّ
الـعـالمـین
سرودۀ رامیلیا