بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

مجرای روحی، مجری الهی

به نام "او" که همه چیز ازوست و او خود " نه چیز "

 

 

     قصد "او"، نشان از "او" دارد و برای معنا یافتن و فهمیده شدن (و یا فهمانده شدن) این، "بود ‌اش" باید متجلّی گردد. پس متجّلی می‌کند و خود، متجلّی می‌شود.

     این راهیست که می‌شود با شناختن تجلّی او، و از طریق جریان آگاه و هوشیار "نور و صوت" آن، یا همان "روح واحد الهی" و با استفاده از مبنایی برای هماهنگ شدگی، با نام "همذات پنداری"، بر وجود سازنده‌ی دانا و توانای ازلی و ابدی که با ظهور و حضورش در قالب یک تجلّی که درونی و بیرونی، حامل خود شده است، صحّه گذاشت. این شناخت، خِرَد بارنده است و كيميايي مي‌شود كه ایمانت را به یقین مبدّل می‌‌سازد. و هم از این طریق، می‌توان قصد و نیت او را از این "حقیقتِ واقع شدنی" و آن‌هم در خود، شناخت و فهم نمود.

     در این‌جا اگر "جسم" را "تجلّی" و یا در تعبیر دیگر، همان "مقصود اصلی"ِ آفریدگارِ خالق جهت آشکاری خود بدانیم؛ آن را با جریان آگاهی و روحی‌ای که از منبع‌اش، سرچشمه گرفته و به آن نیز برگشت‌پذیر است، بدون هیچ‌ فاصله و مرزی، در هم خواهیم يافت.

    و این وجودِ انسانی، بسان همان مسجد و آتشگاه مقدّس است که پاکی‌اش، ظهوری پُربرکت و تطهیر کننده را در خود ممکن می‌سازد. انسان، مجرایی شده تا او قصدش را به تحقق برساند، لیکن در این دیدگاه و یا از این منظر، تنها چیزی که اساس و اصل است و حقیقتی انکارناشدنی، وجود همان سازنده‌ی ابداء‌گر ابداع کننده است که به هر چیزی در این پروسه‌ی آفرینش رؤیایی؛ معنا و هستی بخشیده است تا اینکه "قصدِ او"، یعنی همان مخفی گاه "حضور" را (آن هم به نیّت "ظهور") تحقق بخشند. این، اوست که فاعل است و مابقی در حکم مأموران اَمر او می‌مانند که در جایگاهِ "شدن"، مفعول واقع می‌گردند و از خود نیز اختیاری ندارند و تسلیم اویند. و این جریان "روح بخش‌" و "هست کننده"ی اوست که در جهت محقق ساختن قصد او، به جریان افتاد و دست به خلقت تمام عوالم و عالمیانش زد. جریانی که او، خود را نيز درونش پیچید و قایم ماند، و طبقات خلقت رؤیایی‌اش را در این نزول، متعالی ساخت و منظرش را به کامل‌ترین کمالات و زیباترین صفات خود، صورت بخشید و اين‌چنین، به نیک‌ترینِ نام‌های مکتوب در دفتر خلقت، امکان حضور بخشید؛ و خود در انتظار وقوع ظهورش به رؤیا پرداخت.

     پس سازنده‌ی زنده، چون زنده است، جریان آگاهی یا روح که از وی ناشی می‌شود نیز زنده است و هر چه یا هر که مجرای این جریان حقیقی و یگانه باشد نیز، به آن زنده. و هر آن چه که قصد او باشد نیز، با وقوف بر این جریان وصل کننده‌ی زنده که از مجرای روح زنده‌ی الهی او نشأت گرفته است، مقصدی می‌شود که با حضور هو -ظهور خداوند در او، مقصودی خواهد بود به واقع زنده و همیشه برقرار. تو نیز همیشه زنده باشی و برقرار.

آمین یا ربّ العالمین

پروشا

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com