هر سال هنگام بهار، با رؤیای "عید شدن" حکایت این
روزها را مکرر می کنیم. اما امسال... بیایید امسال عید را به درونمان بیاوریم...
بیایید دستی به سر و روی خانه درونمان بکشیم و آن را حسابی بتکانیم؛
هر آنچه زشت است و از زیبایی درونی مان می کاهد، همه و همه را دور بریزیم. غبارها را
بزداییم؛ نفرت ها، کینه ها، رنجش ها، افکار منفی، بدبینی ها ، بدخواهی ها ، بدگویی
ها و ... را.
تمام چیزهای کهنه و قدیمی که فقط جا را تنگ کرده و اجازه
ورود چیزهای نو را به ما نمی دهند، را از خانه خارج کنیم. بسیاری از ما به قدری
گذشته (اعم از آنچه خوب یا بد می پنداریم و به خیال خودمان به ما ارزش می دهد و یا
به عکس از ارزشمان می کاهد) را با خود حمل کرده ایم که به کلی زیر بار گذشته هایمان
مدفون شده ایم. به گونه ای که همه وقایع زنده و نو زندگی را با عینک گذشته ها و
تجارب پیشین مان دریافت می کنیم و در نتیجه زندگی برایمان کسالت بار و تکراری است.
از عینک گذشته نگاه کردن، امکان نو شدن و داشتن تجارب جدید را از ما سلب می کند. گذشته
برای آموختن است و عبور کردن، نه برای تعمیم و حمل و تداوم آن در لحظه اکنون. بار
گذشته ها را بر زمین بگذاریم تا حال و هوای تازه به زندگی مان دمیده شود.
این خانه تکانی درونی، گامی است که برای بهاری شدن هوای
درون و فرارسیدن عید درونی نیاز به برداشتنش داریم...
اما سؤال این است که بین این همه، بهترین نقطۀ آغاز کدام
است؟
طبق آموزه های بزرگان باطنی، بهترین، عملی ترین و اثربخش
ترین نقطه شروع، تکاندن کلام از آلودگی هاست. برای این کار، می توانیم کلاممان را
از غربال محبت رد کنیم. هر روز را با این نیت آغاز کنیم و پیوسته تمرین کنیم که
تنها سخنانی را بر زبان آوریم که قلب مان از بیان آنها منبسط و گشوده، وشاد و راضی
است.
شاید این کار برای یکی، اندکی به طول بینجامد و برای دیگری
بیشتر. اما مهم آغاز کردن است. با آغاز خانه تکانی و دگرگونی درونی، حقیقتاً دیگرگون
شدن را در وجودمان احساس خواهیم کرد...
ـ توسط: نیکا