بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

درود بر زمین که مادر من است


پاسخ رئیس سیاتل به رئیس جمهور وقت آمریکا دربارۀ پیشنهاد دولت مرکزی مبنی بر خرید زمین سرخپوستان:

چگونه می‌توان آسمان و یا گرمای یك سرزمین را خرید، یا آنها را فروخت؟ تصور چنین چیزی برای ما دور از ذهن و بیگانه است. وقتی ما مالك طراوت هوا و شفافیت آبها نیستیم، چگونه می‌توان آنها را از ما خرید؟

هر نقطه از خاك این سرزمین برای مردم من مقدس است. هر برگ سوزنی و درخشان كاج، هر ساحل شنی این سرزمین، مهی كه در دل جنگل‌های تاریك پیچیده است، هر حشره‌ای كه طبیعت را پاكسازی می‌كند، و صدای هر حشره، در زندگی و خاطرات مردم من مقدس است.

شیرۀ جاری در درختان این سرزمین، حاصل خاطرات مردان سرخ است.

وقتی مردان سفید می‌روند تا در میان ستارگان گام نهند، مردگان آنها زادگاهشان را از یاد خواهند برد. اما مردگان ما هرگز این سرزمین زیبا را كه مادرِ مرد سرخ است، از یاد نخواهند برد. ما بخشی از زمین هستیم و زمین بخشی از ماست. گل‌های عطرآگین، خواهران ما، و آهوان، اسب‌ها، و عقاب بزرگ برادران ما هستند. صخره‌های بلند، شیره گیاهان در دل سبزه‌زارها، گرمای بدن اسبان كوچك، و انسان، همه به یك خانواده تعلق دارند.

وقتی رئیس بزرگ سفید در واشنگتن به ما پیغام می‌دهد که می‌خواهد سرزمین ما را بخرد، چیز زیادی از ما می‌خواهد. او می‌گوید که جایی را به ما خواهد داد تا بتوانیم با آسودگی در آن زندگی کنیم، او پدر ما خواهد بود، و ما فرزندان او. ما دربارۀ پیشنهاد خرید سرزمینمان اندیشه خواهیم کرد. اما چنین کاری آسان نخواهد بود. زیرا این سرزمین برای ما مقدس است.

آب زلالی كه در نهرها و رودخانه‌هایش جاریست، نه‌تنها آب، بلكه خون نیاكان ماست. اگر ما این سرزمین را به شما بفروشیم، باید به یاد داشته باشید كه این‌جا مقدس است، و باید به فرزندان خود نیز بیاموزید كه این‌جا سرزمین مقدسی است و انعكاس هر گوشه از آن، در آب‌های شفاف دریاچه‌هایش، بازگوكننده حوادث و خاطرات مردم من خواهد بود. زمزمه آب، صدای نیاكان من است.

رودخانه‌ها، برادران ما هستند، ما را سیراب می‌كنند. قایق‌های ما را به پیش می‌رانند و كودكان ما را تغذیه می‌كنند. اگر ما سرزمینمان را به شما بفروشیم، باید همواره به یاد داشته باشید، و به فرزندان خود نیز بیاموزید كه: "رودخانه‌ها برادران ما و شما هستند، و از این پس باید مثل برادران خود، با آنها مهربان باشید". ما می‌دانیم كه مردان سفید رفتار ما را درك نمی‌كنند. برای آنها یك بخش از زمین، با سایر بخش‌های آن فرقی نمی‌كند، زیرا مرد سفید بیگانه‌ای است كه شبانه هر آن‌چه می‌خواهد از زمین به یغما می‌برد. برای او زمین مثل یك برادر نیست، بلكه مثل دشمن اوست. وقتی آن‌را تصرف كرد، باز هم به پیش می‌رود. او مزار پدران خود را پشت سر می‌نهد، و حق زاده شدن فرزندان خود را از یاد می‌برد. او با مادرِ خود، زمین، و با برادر خود، آسمان، مثل اشیایی رفتار می‌كند كه می‌توان آنها را خرید، یا به یغما برد، یا این‌كه مثل گوسفندان، یا جواهراتی درخشان به فروش رسانید. او با سیری ناپذیری‌اش زمین را می‌بلعد و نابود می‌كند، و جز بیابانی خشك و لم‌یزرع چیزی در پشت سر خویش باقی نمی‌گذارد.

نمی‌دانم، راه ما با راه شما متفاوت است. منظرۀ شهرهای شما چشمان مرد سرخ را می‌آزارد. اما شاید این برای آن باشد كه مرد سرخ، بدوی و بی‌تمدن است و چیزی نمی‌فهمد.

در شهرهای مردان سفید، هیچ مكان ساكت و آرامی وجود ندارد، جایی كه بتوان به هنگام بهار، صدای باز شدن برگ‌ها را شنید و یا جایی كه بتوان به صدای ملایم بال زدن حشرات گوش سپرد. اما شاید این به‌خاطر آن باشد كه من بدوی و بی‌تمدن هستم، و چیزی نمی‌فهمم. هیاهوی شهرها، گوش را می‌آزارد. اگر انسان نتواند فریاد مرغ شب و یا گفتگوی قورباغه‌هایی كه شبانگاه در كنار بركه‌ای گرد آمده‌اند را بشنود، زندگی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ من یك مرد سرخ هستم و چیزی نمی‌فهمم. سرخپوست‌ها صدای ملایم باد را بر سطح بركه‌ها و بوی باد آمیخته با طراوت باران و یا عطر درختان كاج را دوست دارند.

هوا برای مرد سرخ بسیار پرارزش است، زیرا همه از یک هوا تنفس می‌کنند، جانوران، درختان، و انسان. مردان سفید نیز همه، از همان هوا تنفس می‌کنند. به نظر نمی‌رسد که مرد سفید به هوایی که به درون می‌برد توجهی داشته باشد. مانند کسی که مدت ها از مرگش می گذرد، نسبت به بوی تعفن کرخت شده است. اما اگر ما سرزمینمان را به شما بفروشیم، باید به خاطر داشته باشید که هوا برای ما بسیار پر ارزش است، و این که هوا روح خود را با کل حیاتی که در بر دارد سهیم می شود. بادی که اولین نفس را در جان پدران ما دمید، آخرین نفس آنان را نیز پذیرا شد و اگر ما سرزمینمان را به شما بفروشیم، باید آن را به عنوان مکانی که حتی مردان سفید بتوانند برای چشیدن عطر باد آمیخته به عطر گل های مرغزاران، به آن جا بروند، مجزا و مقدس بدارید.

ما دربارۀ پیشنهاد شما برای خرید سرزمینمان اندیشه خواهیم کرد. اما اگر تصمیم به قبول آن بگیریم، با شما شرطی داریم. مردان سفید باید با جانوران این سرزمین همچون برادران خود رفتار کنند.

من مردی بدوی هستم، و شیوۀ دیگری نمی شناسم. من هزاران بوفالو که در حال متلاشی شدن در دشت ها افتاده بودند را دیده ام. بوفالوهایی به جا مانده از گلوله باران مردان سفید، از داخل قطاری در حال عبور. من مردی بدوی هستم، و نمی فهمم که چگونه ممکن است یک اسب آهنین پر دود، از بوفالوهایی که ماتنها برای زنده ماندن خود، آنها را شکار می کنیم، پر ارزش تر باشد.

آدمی بدون جانوران چه خواهد كرد؟ اگر همه حیوانات از میان بروند انسان به‌خاطر تنهایی و انزوای عظیم روحش خواهد مُرد. زیرا هر آنچه كه برای جانوران رُخ دهد، خیلی زود برای انسان نیز رُخ خواهد داد. همه چیز به هم پیوسته است.

باید به فرزندان خود بیاموزید كه زمین زیر پایشان، خاكستر نیاكان ماست، و باید به این سرزمین، حرمت نهند. به فرزندان خود بگویید كه این زمین، سرشار از روح اجداد ماست. به فرزندان خود بیاموزید كه زمین، مادر ماست، همان‌گونه كه ما این‌را به فرزندان خود آموختیم. هر آن‌چه كه بر زمین روا گردد، بر پسران زمین نیز روا خواهد شد.

انسان، تار تقدیر را نمی‌تند، بلكه او خود نیز تنها رشته‌ای تنیده در میان این تار است. هر آن‌چه بر این تار روا دارد، بر خود روا داشته است.

حتی مرد سفید، كه خدایش مثل یك دوست با او راه می رود و با او سخن می گوید، ازاین تقدیر مستثنی نخواهد بود. گذشته از اینها ما می‌توانیم با هم برادر باشیم. این را بعدها خواهیم دید. ما چیزی را می‌دانیم که شاید مردان سفید بعدها آن را درک کنند. و آن این است که خدای ما، همان خدای شماست. شاید شما تصور کنید که مالک خداوند هستید، همان گونه که می‌خواهید مالک سرزمین ما گردید، اما چنین چیزی امکان ندارد. او خدای همۀ انسان هاست، و شفقت او برای مردان سرخ و مردان سفید یکسان است. این سرزمین نزد خداوند گرامی است، و آسیب زدن به آن، بی‌حرمتی به خالق آن خواهد بود.

نسل مردان سفید نیز روزی از زمین برچیده خواهد شد، شاید حتی سریع تر از هر قبیلۀ دیگری . اما اگر شما بستر خود را آلوده كنید سرانجام شبی فراخواهد رسید كه در لجنزار خویش مدفون خواهید گردید. و به هنگام هلاكت، در میان آتشی كه به قدرت خداوند برافروخته می گردد، گداخته خواهید شد. آری به قدرت همان خداوندی كه شما را به این سرزمین آورد و بنا بر مشیتی حكومت این سرزمین و فرمانروایی بر مردان سرخ را به شما بخشید. راز چنین تقدیری بر ما پوشیده است. همان گونه كه نمی دانیم چرا همۀ بوفالوها كشته شده، و اسبان وحشی رام شده اند، گوشه های خلوت جنگل ها از بوی انسان های بیشمار، سنگین شده، و زیبایی منظرۀ تپه های سرسبز با سیم های مخابراتی خدشه دار شده اند.

كجاست آن درختزارها؟ و كجاست آن عقاب؟ همه از میان رفته اند.

 

ـ پیام سیاتل ـ برگرفته از کتاب سرخپوستان بزرگ می گویند



 

بازگشت

Share

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com