
مقدمه :
بنام خداوند روشنگر و روشنیبخش
حتی امروز که قرنها از دوران تنگنظریها و تاریکاندیشیهای قرون وسطایی میگذرد، هنوز جایی برای پذيرش اندیشههای بلند مردانی نادر، كه زمين نعمت وجودشان را بر خود ديده است، وجود ندارد. چرا که سازههای عقل مدرسهای و چرتکههای تفکرات مکتبی هرگز، و نه حتی امروز، طاقت بلند اندیشیها و آسمان گفتاریها را ندارد. تنها ارتعاشي خفيف از سخنان مردان بهواقع بزرگ ميتواند لرزه بر ساختارهاي کاغذی و مرزاندیشیهای مکتبی بيافکند و بنیاد ساختهها و بافتههای خشک و قالبی را به خطر بياندازد.
قصد از چنین مقدمهای، مقايسهي میان دو جریان نابرابر توحیدی و قیاساندیش نیست، بلکه توجه دادن به این نکته است که برای ورود به نامحدود میبایست از محدودهها گذشت و مرزها را در هم شکست.
متن حاضر، معرفینامهای بسیار مختصر از نمونهی آرمانی انسانی است که کهن- الگوی آن در سرشت تکتک انسانها به ودیعه نهاده شده است. در تنظيم آن نه به اغراق دست زدهايم و نه به ادعا رو آوردهايم... از این سادهتر نمیتوان گفت و حقیقت را بیپیرایهتر از این نمیتوان بیان کرد. حقیقت اين است که تو "ای خوانندهی عزیز " تو نیز میتوانی این کهن- الگو را در سرشتت کشف و آشکار کنی... چنان که او کرد و ما در تلاش آن ... و ...
... و "اگر نیم نگاهی به عظمت الهی خود بیاندازید دیگر چیزی برای شما عجیب و باور نکردنی نیست."1
قدر الماس به تعدد وجوه و شفافیت تراشههای آن است، به درخشندگی نوری است که از بطن هستیاش میتراود و به تبلور ناب و بیرنگی است که از ژرفای خلوص و یگانگياش خبر میدهد. قدر انسان نیز به قدرت تجلی نور توحید خداوندیست که از ورای هستی پر تراشهی "ان سان" آشکار میشود.
با معیارهای عادی و متداول نمیتوان او را سنجید و فهمید مگر هنگامی که معیارهای الهی وجود خود را به کشف آورده باشی. او کسی است که خود را به یاد آورده و خدا را در خود یافته است و به آن حضور متعالی که کل هستی را در بر میگیرد پیوند خورده؛ از همینرو در معرفی خود میگوید: " من همانم که هستم." 2
********
آنچه خوانندهي عزیز در ادامه، پیش رو خواهد داشت، حاصل تلاش افرادیست که با همتي خالصانه سعی کردهاند ثمرهي آشناییها، و درک و دريافتهاي خود را از تعالیم و تعلیمدهنده در دسترس شما قرار دهند.
از ميان انگیزههای اين اقدام، ميتوان به چند مورد اشاره كرد: قدردانی از تعلیم، قدرشناسی از معلم، عمل به وظیفهي شاگرد نسبت به انتشار نور و شعور دریافته و به ویژه، توهم و تحریفزدایی از جریان حقیقتی که در مسیر حرکت خود، ذهن، قلب و روح کسانی را که در تماس با آن قرار میگیرند به حرکت درآورده و بیدار و بیقرار بازگشت به سوی مبدأیی مینماید که همه چیز از آن جاری و به سوی آن در جریان است. هر یک از آشنا- نوشتههای زیر معرف بعد و بخشی از وجوه بسیار انسانی است که ما او را در قالب استاد ایلیا "میم" رام الله میشناسیم. ابعادی که گاه از روزنهی شعور و تفکر، گاه از دریچهی قلب و احساس و گاه از ورای روح و حضور آشکار میشود.
چند متن حاضر، این امکان را برای خوانندهي محترم فراهم میآورد تا او نیز نظری به وجوه تفکری، باطنی، ماورایی و بسیاری از ابعاد دیگر این انسان بزرگ بیافکند.
گشودگی، ورود بیقضاوت و نسنجیدن به مدد معیارهای مرزاندیش، میتواند ما را به شناخت و دریافت ناب و بیطرفانهتری از حقیقت نزدیک نموده و جسارت فهم را در درک مفاهیم بالایی تقويت نماید و فزوني بخشد.
"و سلام بر کسانی که از هدایت الهی پیروی میکنند."
كاوشگران نور
ـــــــــــــــــــــــــــ
1 و 2 - کتاب جریان هدایت الهی، جلد 1، ص 121
بازگشت
Share
|