بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

اما، پيش از آغاز سخن، او را از زبان خودش بشناسيم

"من يك انسان معمولي هستم نه معجزه‌گر هستم نه فوق بشر و نه كمتر از انسان. نه قديس هستم ... نه روحاني‌ام، نه زاهد، نه مرجع و نه مراد... در اين زمان ادعاهاي وحدانيت، نبوت و امامت از جانب هر كسي باطل است...

هيچ چيزي در من حلول نكرده و من هم در كسي حلول نكرده‌ام. هر چيزي كه درباره يك انسان طبيعي صادق است درباره من هم هست. موهوماتي كه درباره‌ام مي‌گويند مردود است، چه آنهايي كه بيش از حد مرا بزرگ مي‌كنند و چه آنهايي كه بيش‌ از حد كوچك...

مي‌گويند دعاي من مستجاب است اما هر كسي كه به واقع دعا كند دعايش مستجاب مي‌شود، اين قول مكرر خداست. دعا به ايمان مستجاب مي‌شود...

من نه غيب‌دان هستم و نه دانشم را از غيب آورده‌ام. از كودكي به تفكر و تحقيق و مشاهده مشغول بوده‌ام و غالباً از همين راه آموخته‌ام. از همان كودكي تحقيق و تفكر درباره مفاهيم قرآني و كتب مقدس مرا به سوي خود مي‌كشيد. خواندن كتب مقدس چيزهايي را در روح تو زنده مي‌كند كه از هيچ طريق ديگري زنده نمي‌شوند. در نوجواني با بعضي از بزرگان علوم باطني و حيطه روحي برخورد داشتم... و اين‌گونه بود كه پس از مدتي، با اتكاء به كلام خداوند و از بطن آن، به ابداع و استخراج فنون و هنرهاي ماورائي پرداختم و آنچه را يافتم به اندكي آموزش دادم...

يادم نمي آيد كه هرگز معجزه‌اي از من سر زده باشد، اگر هم اتفاقات عجيبي در اين سال‌ها افتاده مربوط به شخص من نيست و اگر مواردي از اعمال غير عادي مربوط به شخص بوده كاريست كه از هر انساني با دانستن روش و دانش آن بر مي‌آيد و ارتباطي به معجزه يا سحر يا چيزهاي مشابه ندارد...

مي‏گويند من هر كاري را مي‏توانم انجام دهم ولي من تنها كاري را انجام مي‏دهم كه مجاز به انجام آنم... گاهي چيزهايي مي‏گويند كه من نگفته و نمي‏گويم. مي‏گويند من همه چيز را مي‏دانم اما واقعيت آن است كه من تنها از چيزهايي باخبرم كه بايد... من تسليم و خدمتگزار خدا هستم و اين را هويت اصلي خودم مي‌دانم. اين تمام نيت و سعي من است...

تعليماتي كه به شما داده‏ام درباره هيچ دين و فرقه‏اي نيست. يافتم و ديدم و آموختم و به شما تعليم دادم. اين نه درباره شريعت است نه طريقت. من به صراحت اعلام كرده‏ام كه معلم دين و مذهب نيستم. روحاني هيچ يك از اديان هم نيستم. من در خانواده‌اي غير مذهبي به دنيا آمدم و به دليل علاقه به ناشناختگي و ناشناخته زيستن هرگز نگذاشتم كه ايشان يا آشنايان ديگر شناخت واضحي درباره‌ام داشته باشند و بلكه متأسفانه از شناخت آشفته و متناقض آنان درباره خودم ناراحت نبودم. از دوازده سالگي خانواده من به دوستان من بدل شدند... هرگز از مواد مخدر، مشروبات الكلي، سيگار و چيزهاي مشابه استفاده نكرده‌ام. هرگز نام خدا و كلام خدا را به دروغ آلوده نكرده‌ام و نه ديگران را نيز به آن وا داشته‌ام. من مثل همه مي‌خورم، مي‌خوابم، مريض مي‌شوم، مي‌خندم، گريه مي‌كنم، و همه كارهاي مشابه. ... مي‌گويند من هرگز مطالعه نكرده ام اما من سال‌ها قرآن، كتب مقدس و احاديث را مطالعه كرده‌ام و گاهي نيز كتاب‌هاي ديگر را...

اميدوارم خود اين حرف‌ها ديدگاه دوستان و دشمنان را روشن تر كند و به توهم بيشتر منجر نشود...

من به دنبال مريد نيستم و مريد و مرادبازي‏هاي مرسوم را خطا مي‏دانم... من قصد ندارم كسي را به خود وابسته كنم و هرگز نيز به بي‏عدالتي دست نخواهم زد. بارها گفته‌ام كه اگر به شخصِ معلم تسليم شويم دچار انحراف شده‏ايم، مي‏بايست پذيراي تعاليم او باشيم. يعني ارزش شخصي او در نزد ما به دليل جرياني باشد كه حامل آن است نه اين‌كه ارزش و عظمت تعاليمش به دليل شخص او باشد. در حالت اول ما خداپرستيم و در حالت دوم انسان‏پرست يا به بياني خودپرست. تسليم فرديت يك انسان بودن، تصوير ديگري از خودپرستي و شيطان‏پرستي است، اين شكلي از كفر و بت‏پرستي است... تنها و تنها از خداوند متعال، پروردگار زنده و حاضر پيروي كنيد. تابع حق باشيد. حق واضح و روشن است و باطل تاريك و مغشوش... مهم نيست كه من كيستم يا ديگري كيست. هيچ كس جز خداوند مهم نيست و مهم‌ترين كار، شناخت اوست پس در همين تلاش كنيد. مهم‌ترين كار، جلال خداوند و آشكاري حضور اوست؛ پس به مهم‌ترين كار مشغول شويد كه غير از اين هر كاري بي‏ارزش و نابودكننده است...

 

ارزش هر انسان به اندازه شعور اوست و انسان در پشت كلام خويش پنهان است. اين را امير مؤمنان علي(ع) مي‌فرمايد، پس آن‌چه ديگران درباره انسان مي‌گويند نمي‌تواند مبنا باشد مگر شعور او و كلام او و محصول و ميوه او كه مسيحا فرمود:

"درخت را به ميوه‌اش مي‌شناسند".

 

 

* مطالبي كه در بالا آمده، گزيده‌اي است از سخنان ايليا "ميم"،  كه در يك جلسه‌ي نيمه خصوصي در پاييز سال 1385 بيان شده است.

 

 

                                                        گروه تحقيق و مستندسازي ياسين

                                                         زمستان 1385

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com