بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

كليد زندگي با خدا

هيچ وقت دلتون خواسته كه با خدا زندگي كنيد و حضور او رو توي زندگي‌تون احساس كنين؟ نه اون جوري كه ما معمولاً تصورش مي‌كنيم، بلكه كاملاً واقعي و زنده، حتي واقعي‌تر و زنده‌تر از اعضاي خانواده و دوستانمون!

 

شايد خيلي از ماها حتي به اين موضوع فكر هم نكرده باشيم چون به نظرمون غيرعملي و دور از ذهن مياد، بعضي‌هامون هم فكر مي‌كنيم كه اگه هم چنين ارتباطي با خدا عملي باشه، كار هر كسي نيست، چون خدا هر كسي رو به حضور خودش نمي‌پذيره، فكر مي‌كنيم بايد جور خاصي باشيم تا او ما رو بپذيره، بايد براش كلي رياضت بكشيم و چنين و چنان تا بلكه...، شايد...

 

اما برعكس تصور ما، بزرگان و افرادي كه ارتباط زنده و واقعي با خدا  رو تجربه كردن مي‌گن كه اين كار كاملاً ممكن و عمليه، راهش هم اصلاً پيچيده و عجيب و غريب نيست، برعكس خيلي دم دست و ساده‌ است... ساده‌تر از اون چيزي كه فكر كنيم ...

شايد فكر كنيم يعني چه؟ چطور چنين چيزي ممكنه؟

 

خب، البته بايد بدونيم كه اين كار يك راز داره، رازي كه شايد از شدت سادگي باورش نكنيم، اما به نفع خودمونه كه باورش كنيم، اون راز اينه كه:

"با او مثل يك زنده برخورد كنيم"...، مثل اعضاي خانواده‌مون، مثل دوستانمون، براي او وقت بگذاريم، به او توجه كنيم، اوقاتمون رو باهاش بگذرونيم، باهاش بريم پياده‌روي، توي شب‌هاي گرم تابستون، توي روزهاي سرد زمستون، توي لطافت بهار و توي هزار رنگ پاييز، ...، توي كوچه‌ها و خيابون، باهاش قدم بزنيم...، توي روز، توي شب ... باهاش بگيم، باهاش بخنديم،‌ گاهي گريه كنيم، درددل كنيم، مشكلاتمون رو باهاش درميون بگذاريم، از آرزوهامون بگيم، از رؤياهامون، از رازهاي دلمون، نظرش رو بپرسيم، ازش كمك بخواهيم، و ... و... و... ، بر عكس تصور خيلي از ماها خدا مي‌خواد كه ما در رابطه‌مون باهاش خودمون باشيم، خود خودمون، نمي‌خواد نقش بازي كنيم و نقاب‌هاي مختلف به صورتمون بزنيم... 

 

اگه اين راز رو باور كنيم، زود نااميد نشيم و "با او زندگي كنيم" اون وقت چيزي نمي‌گذره كه مي‌بينيم كم‌كم داره تحولاتي رخ مي‌ده، يواش يواش ارتباطمون دو طرفه مي‌شه! اما اين هم يادمون نره كه او بيشتر وقت‌ها از طريق مظاهر طبيعت، از طريق عالم هستي، و از طريق نشانه‌هاي خودش با ماها حرف مي‌زنه.

 

                                                                                                         شينا

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com