شكرانه شب‌هاي قدر
الا اي زنــده حـاضـــــر الا اي دائـمـــاً نــاظــــر
الا اي نـــور زاينــــــده الا اي روح تــابنــــــده
الهي شكر صدها شكر
تويي رحمان تويي شافي تويــي قــادر تويي باقي
نـدارم جـز تـو مـن ياري خـدايـــا سـرور مـايــي
الهي شكر صدها شكر
تويـي شاه و تـويي مولا تـــويـي پـيـداي ناپيــدا
گـدائيــم و تويـــي دارا ز فيض خـود عطـا فرما
الهي شكر صدها شكر
به هر كاري تويي قصدم ز اعجـاز تـو سـر مستم
بيادت روز و شب هستم به روحت عهد من بستم
الهي شكر صدها شكر
تـو هستي يـار محبـوبـم تــويـي تنـها تـو معبـودم
فقـط راه تـو مـي پـويـم فقط وصل تـو مي جويم
الهي شكر صدها شكر
تـويـي يار و تويـي ياور تـويـي از بهتـريـن بهتـر
فقـط تنـها تـويـي رهبــر مـن ام ازكمتريـن كمتر
الهي شكر صدها شكر
تـويـي سالار و فرمـانـده مـن ام سرباز و من بنـده
تـويـي دانـا و بخشنـده مـن ام در بند و شرمنده
الهي شكر صدها شكر
نفس عطـر تـو مي بويـد لبـم ذكـر تـو مـي گويد
دلـم راه تـو مي جويـد الـهـي عشـق مـي رويـد
الهي شكر صدها شكر
شب قـدرم عيـان كردي مرا بي خود چنان كردي
مـرا از درك پـر كردي مرا عاشق به خود كردي
الهي شكر صدها شكر
به امـرش روح نازل شد بـه ناگـه نــور مايـل شد
وجــود لغــو زائـل شد پيــام عهـد واصـل شد
الهي شكر صدها شكر
ز بـالا روح مـي بـاريـد ز چشمش نور مي تابيد
صـداي روح مـي آمـد صدا از نـور مـي آمـد
الهي شكر صدها شكر
شب قـدرم نمـايـان بـود درآن شب روح باران بود
صـداي شـاه شاهان بـود كـلامـش درّ تـابـان بـود
الهي شكر صدها شكر
خـدا بـا تـو دعـا كرديم دري بـر روح وا كرديـم
دگر جز تو نمي خوانيم بجـز ذكـرت نمي دانيـم
الهي شكر صدها شكر
خـدا چشـم دلـم وا شـد الـهـي عشـق پـيـدا شــد
خـدا ابليـس نـالان شـد چه لرزان و هراسان شـد
الهي شكر صدها شكر
به خدمت ما كمر بستيم بنـامت عهـد مــا بستيـم
بروحت حلقه اي بستيم خـدا از عشق تـو مستيـم
الهي شكر صدها شكر
دلـم در پيش يـارم بـود همه شب گريه كارم بود
در آن شب بخت يارم بود خـدا صيـاد و دامـم بود
الهي شكر صدها شكر
هويار
بازگشت
Share
|
