بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

با همدیگر در جادۀ زندگی

 

وقتی کوچک بودم، مسافرت با اتوموبیل برایم هیجان و جذابیت خاصی داشت. یکی از بخش‌های مورد توجهم نوع ارتباط ما با سایر رانندگان و نحوۀ تعامل‌مان با وسایل نقلیه‌ای بود که در جاده در حرکت بودند.

به‌خصوص در جاده‌های کوهستانی و پر پیچ و خم شمال، زیاد پیش می‌آمد که پشت یک وسیلۀ نقلیۀ سنگین که کشش بالا رفتن از سربالایی‌ها را نداشت  گیر می‌افتادیم و دود می‌خوردیم.  یادم هست نحوۀ برخورد رانندگان آن وسایل نقلیۀ بزرگ، چه اتوبوس و چه کامیون و تریلی، تفاوت زیادی با هم داشت.

 

بعضی که از همه برایم دوست داشتنی‌تر بودند آنهایی بودند که وقتی متوجه می‌شدند ماشین کوچکی پشت سرشان گیر کرده و قصد سبقت گرفتن از آنها را دارد، خودشان در موقعیتی مناسب یعنی زمانی که وسیلۀ نقلیه‌ای از روبرو نمی‌آمد با دست علامت می‌دادند که حالا برو. ما با زدن بوق به آنها می‌گفتیم از کمکتان متشکریم! و آنها هم با بوق زدن به ما جواب می‌دادند برو به سلامت! یادم هست در چنین مواقعی حس خیلی زیبایی از دوستی و همدلی در وجودم پدیدار می‌شد و در دلم آرزو می‌کردم که سفرشان به خیر و خوشی باشد.

 

گروه دوم، رانندگانی بودند که نسبت به گیر کردن یک ماشین کوچک در پشت سرشان بی‌تفاوت بودند. ما فقط وقتی می‌توانستیم از آنها سبقت بگیریم که خودمان قادر می‌بودیم جاده را به خوبی ببینیم و تشخیص دهیم که وسیلۀ نقلیه‌ای از روبرو نمی‌آید.

 

اما گروه سوم آنهایی بودند که اگر می‌فهمیدند وسیلۀ بزرگ‌شان سد راه ماشین کوچکی شده، به هر طریقی شده، با انحراف به سمت چپ و مانور دادن، مانع از آن می‌شدند که از آنها سبقت بگیریم. در این مواقع برای ایمنی خودمان و دیگران، مدتی دود خوردن پشت آنها را تحمل می‌کردیم تا آنها در یکی از جایگاه‌های سوخت گیری و یا برای استراحت در جایی توقف کنند، بعضی اوقات هم خودمان کمی در جایی استراحت می‌کردیم تا از آنها فاصله بگیریم و حداقل دودشان به ریه هایمان نرود.

 

حال که سال‌ها از آن خاطرات دوران کودکی می‌گذرد پیش خود فکر می‌کنم هر یک از ما نیز شبیه به وسیلۀ نقلیه‌ای هستیم که در جادۀ زندگی در حرکت است. بد نیست نگاهی به برخوردهای خود با دیگران بیندازیم و ببینیم در موقعیت‌های مختلف در ارتباط با دیگران چگونه عمل می‌کنیم؟ آیا به دیگران کمک می‌کنیم تا رشد و پیشرفت و ترقی کنند و حتی از ما هم سبقت بگیرند؟ و یا در این گونه مواقع بی‌تفاوت هستیم و یا خدای نکرده سعی می‌کنیم جلوی راه پیشرفت دیگران را سد و در راهشان سنگ اندازی کنیم؟

 

خوب است کمی هم که شده در کردار، گفتار و پندارهایمان دقیق شویم، چه زیباست، در هر دسته‌ای که هستیم، به تدریج خودمان را در دستۀ نخست جای دهیم و رهرویی باشیم دوست داشتنی و یار و یاریگر دیگر رهروان راه زندگی.

 

  ـ نوشتۀ نیکـا

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com