بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

مقاله اول: عينك‌هاي نامرئي

بسم ا... الرحمن الرحيم

 

مربي تعدادي عينك با شيشه‌هاي رنگي را بين بچه‌ها تقسيم كرد. رنگ شيشه‌هاي بعضي از عينك‌ها قرمز بودند، و رنگ بعضي ديگر زرد، بعضي‌ها هم به رنگ‌هاي ديگر. روي شيشه‌ي بعضي از عينك‌ها خطوط يا اَشكالي ترسيم شده بود، اما شيشه‌ي بعضي عينك‌ها كاملاً سياه بودند. مربي از بچه‌ها خواست تا عينك‌هايشان را به چشم بزنند، سپس آنها را دور ميزي كه پارچه‌اي سفيد روي آن كشيده شده بود، جمع كرد. از بالاي ميز نوري سفيد رنگ بر آن تابانيده مي‌شد. مربي به بچه‌ها گفت كه به سطح ميز نگاه كنند و بگويند كه چه مي‌بينند.

نتيجه معلوم بود؛ يكي از بچه‌ها گفت كه يك سطح قرمز را مي‌بيند، در حالي‌كه ديگري آن را زرد مي‌ديد و بعضي‌ها به رنگ‌هاي ديگر. بعضي از بچه‌ها خطوط يا اَشكالي را بر روي صفحه‌اي به رنگ شيشه‌ي عينكي كه به چشم داشتند، مي‌ديدند، و بعضي‌ها اصلاً چيزي نمي‌ديدند. آن وقت مربي از بچه ها خواست تا عينك‌هايي را كه به چشم داشتند بردارند، سپس بگويند كه بدون عينك چه مي‌بينند. وقتي بچه‌ها عينك‌هايشان را برداشتند، همه يك‌صدا گفتند: يك سطح سفيد.

مربي به آنها گفت: بچه‌هاي عزيز، ديديد كه از پشت عينك‌هاي رنگي و نقش‌دار، همه چيز به همان رنگ و نقش ديده مي‌شود. هميشه اين‌طور است، -اين براي آن است كه عينك، ادراك حسي ما را از هستي محدود مي‌كند. هر آن‌چه  كه ما مي‌بينيم بخشي از جهان پيرامون ماست، اما چگونه ديدن ما بستگي دارد به عينكي كه به چشم مي‌زنيم. پس اگر عينك قرمز به چشم بزنيم نمي‌توانيم بگوييم جهان قرمز است، اگر چه ما جهان را قرمز مي‌بينيم!(1) اما خوب است بدانيد كه گاه عينك‌هاي آدم‌ها نامرئي‌اند.

يكي از شاگردها پرسيد: عينك‌هاي نامرئي چگونه‌اند؟

مربي پاسخ داد: عينك‌هاي نامرئي عينك‌هايي هستند كه به چشم ديده نمي‌شوند، اما مي‌توان گفت كه معمولاً اغلب آدم‌ها نوعي عينك يا عينك‌هاي نامرئي را به چشم دارند و غالباً خودشان هم از وجود آن يا آنها بي‌خبر‌اند. اين عينك‌ها موجب مي‌شوند آدم‌ها ندانسته همه چيز را از پشت آن نگاه كنند و در نتيجه به رنگ آن ببينند، و به اين ترتيب از ديدن حقيقت هر چيز محروم بمانند. عينك‌هاي نامرئيِ آدم‌ها، پيش‌ذهنيت‌ها، باورها، تصورات و برداشت‌هاي آنها هستند. هر كدام از ما در جهاني زندگي مي‌كنيم كه آن را مي‌بينيم، البته از پشت عينك‌هاي نامرئي، و هر ذهنيت، برداشت و تصور ما مرزي مي‌شود ميان ما و حقيقت، و ما را اسير و محدود به خود مي‌كند.

به‌عنوان مثال اگر گمان كنيم شخصي بداخلاق است، سعي مي‌كنيم به هر شكل ممكن از روبه‌رو شدن با او پرهيز كنيم، و اگر...، زيرا ما برمبناي تصورات و برداشت‌هاي خود عمل مي‌كنيم، تصورات و برداشت‌هايي كه شايد ندانيم از كجا آمده و چگونه شكل گرفته‌اند.

خوب كه فكر كنيم در مي‌يابيم كه دانه‌ي بسياري از تصورات و برداشت‌هاي ما در دوران كودكي، شايد در خانواده در ذهن ما كاشته شده و پرورش يافته، رشد كرده و شكل گرفته‌اند، اما بخشي ديگر از آنها در مدرسه و اجتماع.

تجربه‌ها نيز مي‌توانند سهمي بسزا در بقاء اين ذهنيت‌ها و برداشت‌ها داشته باشند. چرا كه با عينك سياه همه چيز سياه ديده مي‌شود(2)، و سياه ديدن، بدون آگاهي از وجود يك عينك سياه بر چشم، منجر به نتيجه‌گيريِ سياه بودن، خواهد شد. به همين ترتيب يك پيش‌ذهنيت يا برداشت اشتباه نيز منجر به برخورد و رفتار اشتباه، و به دنبال آن نتيجه‌گيري و قضاوت اشتباه خواهد گرديد. اين نتيجه‌گيري اشتباه موجب تثبيت برداشت اشتباه خواهد شد و اين چرخه همچنان ادامه خواهد يافت و آدمي را مثل يك گرداب در خود فرو خواهد كشيد.

از آن‌جا كه اين تصورات و برداشت‌ها به تدريج و طي سالياني بس طولاني شكل گرفته و در انسان جا افتاده‌اند، انسان آنها را بديهي مي‌انگارد، و نه تنها معمولاً به فرارفتن از آنها نمي‌انديشد، بلكه شايد حتي به وجود آنها نيز پي‌نبرد.

اين تصورات و برداشت‌هاي اشتباه همواره سد و مانعي در راه حقيقت خواهند شد. شايد عدم شناخت و بهره‌مندي از بعضي چيزها تأثير چنداني در زندگي و سرنوشت انسان نداشته باشد، اما در بعضي موارد مسأله جدي‌تر از آن خواهد بود كه بتوان آن را ناديده انگاشت. براي مثال چنانچه شخصي تصور كند كه اگر به كامپيوتر دست بزند، دستش را برق خواهد گرفت، هرگز نخواهد توانست از كارآيي‌ها و عملكرد‌هاي آن بهره‌مند گردد. البته بدون كامپيوتر هم زندگي مي‌گذرد، اما بدون او چه خواهد شد؟ خدا را مي‌گويم.

آيا تا به‌حال به اين موضوع انديشيده‌ايم كه ارتباط ما با خداوند چگونه است؟ آيا او را با تصورات و پيش‌ذهنيت‌هاي شكل گرفته‌ي خود از ساخته و پرداخته‌هاي غالباً اشتباه قرون و اعصاري فرهنگ، جامعه و خانواده نگاه نمي‌كنيم، و از پشت عينكي با شيشه‌هاي تيره؟

راستي از كجا بدانيم كه او را چگونه مي‌بينيم؟ شايد درباره‌ي او اشتباه كنيم و آن وقت همين اشتباه موجب شود تا نتوانيم با او ارتباطي برقرار كنيم.

برداشت‌ها و ذهنيت‌هاي اشتباه درباره‌ي خداوند، مثل نويزهايي مزاحم ارتباط ما را با برج مراقبت كل حيات و هستي مخدوش مي‌كند. علائم آن اين است، عدم آرامش، عدم رضايت دروني و عدم انبساط. وجود اين علائم يك زنگ خطر است. تأمل كنيم، عينك‌هاي تيره را برداريم. عينك‌هاي تيره‌ي نامرئي را؛ برداشت‌ها، تصورات و ذهنيت‌هاي اشتباه خود را درباره‌ي خداوند. چه تنها آن‌كه بر بيماري خود آگاه شود، در پي چاره خواهد بود و براي درمان خود به پا خواهد خاست.

پس اولين گام براي رهايي از اسارت در قفس نامرئي اين تصورات و برداشت‌هاي غلط، آگاهي بر وجود آنها، ديدنشان و پذيرش وجودشان در خود است. چرا كه اين آگاهي همچون نوري بر تاريكي خواهد تابيد و آن را از ميان برخواهد داشت.

 

اما بايد ببينيم چه تصورات و برداشت‌هاي اشتباهي درباره‌ي خداوند ممكن است در ذهن ما پرسه بزنند و همچون نويزهايي مزاحم، ما را از دريافت حقيقت و در نتيجه آرامش، رضايت دروني، و انبساط و سرور محروم گردانند؟

 

توسط: ع. ش.

 

پي‌نوشت‌ها:

1- برداشتي از: يوستين گردر، دنياي سوفي: داستاني درباره‌ي تاريخ فلسفه، ترجمه‌ي حسن كامشاد، چاپ دوم، انتشارات نيلوفر، تهران، 1375، ص 377.

2- پيش چشمت داشتي شيشه كبود        زان سبب عالم كبودت مي‌نمود  (مولانا)


 

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com