بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

مقاله پنجم: سرنخ‌هاي ‌عدالت...

بسم ا... الرحمن الرحيم

 

 

"اين فقط بخشي از يك سناريو بود!" ، اين جمله‌ را گفت و به راه خود ادامه داد. با قدم‌هايي تند خود را به او رسانيدم و پرسيدم: "ببخشيد منظورتان چي بود؟" نگاهش را به طرفم برگردانيد و گفت: " سنگي كه به سر آن پسربچه خورد. اگر از نيم ساعت قبل او را زير نظر گرفته بودي مي‌ديدي كه تمام اين مدت  با تلاش زياد به طرف گنجشك‌ها و كبوترهايي كه داشتند كم‌كم براي خواب درلابه‌لاي شاخ و برگ‌هاي آن درخت جا مي‌گرفتند سنگ پرتاب مي‌كرد آخر هم يكي از همان سنگ‌ها برگشت و روي سرخودش افتاد. ديگران همه تنها بخشي از اين سناريو را ديدند، خوردن سنگ به سر آن پسربچه را!"

درحالي‌كه حرف‌هايش در فضاي ذهنم مي‌چرخيدند نگاهش را برگردانيد و به راه خود ادامه داد. با خود انديشيدم همين بخشي از يك سناريو را ديدن و قانون عمل و عكس العمل را نديدن(1) است كه موجب قضاوت اشتباه بسياري از انسان‌ها در مورد خداوند مي‌شود. اما نه‌تنهاديدن بخش اول هر سناريويي امكان‌پذير نيست، بلكه گاهي اصلاً آن قسمتش قابل رؤيت نيست، و يا به‌عبارت ديگر نامرئي است. اما چرا؟

اين نامرئي بودن ممكن است به يكي از اين دو دليل باشد. يكي به دليل اين‌كه هنوز شكل نگرفته و مرئي نشده است. چگونه؟ مثل دانه‌اي كه كاشته شده اما هنوز از زير خاك بيرون نيامده است. اين دانه همان قصد يا به عبارت ديگر همان نيت عمل ماست، و اهميت آن به حدي است كه بدون آن، عبادات ، اعمال و آيين‌هاي مذهبي معنايي ندارند. و حتي در داستان‌هايي مانند "ماه پيشوني"، كه تا همين اواخر مادربزرگ‌ها براي نوه‌هاي خود تعريف مي‌كردند نيز به قصد و اهميت آن در هر كار بسيار اشاره شده است. به همين جهت است كه مي‌بينيم دو شخص مختلف از انجام يك كار مشابه نتايج مختلفي عايدشان مي‌شود. آري اين همان بخشي از سناريوهايي است كه بر روي صحنه‌ي زندگي قابل رويت نيستند.

اما بخش نامرئي ديگر، به دليل تداوم حيات و سفر زندگي است. همان طور كه عكس العمل و نتايج اعمال ما اگر در اين جهان به ما بازنگردد، آنها را از اين جهان به جهان‌هاي بعد از اين خواهيم برد، از كجا معلوم است كه وقتي پا به زمين نهاده‌ايم و لباس زميني‌مان! (2) را بر تن كرده‌ايم، با خود از جهان‌هاي ديگر چه آورده‌ايم! چيزهايي كه شايد تنها به دليل پنهان بودنشان از چشمان زميني‌مان آنها را در محاسبات زندگي خود ناديده مي‌گيريم. به اين ترتيب سرنخ بسياري از چراهاي عجيب و غريب ما انسان‌ها،  و سر دادن ناله‌ها و فغان‌ها از بي‌عدالتي خداوند، در جهان‌هاي ديگر است!

اما سر نخ بسياري از مواردي هم كه برچسب بي‌عدالتي خداوند را به آنها مي‌زنيم، در همين نزديكي و در دور و بر خودمان پنهان است!

يكي از اين سرنخ‌ها در تصور اشتباهي است كه ما از خودمان داريم، و براي اين است كه شايد اغلب ما خودمان را با جسممان اشتباه مي‌گيريم، و از نيازهاي روحمان كه بخش حقيقي وجودمان است غافل مي‌شويم! به اشتباه چيزهايي را براي خودمان خوب مي‌دانيم و اگر محقق نشوند مهرباني و عدالت خداوند را زير سؤال مي‌بريم. اين‌جاست كه بايد عينك نامرئي تيره‌اي را كه با آن به خودمان نگاه مي‌كنيم از چشم‌هايمان برداريم تا با ديدن حقيقت وجودي خويش خواسته‌ها و نيازهاي كاذب رنگ ببازند و به دنبال آن برچسب نامهرباني و بي‌عدالتي خداوند از فضاي ذهن ما محو شود.

 

سرنخ ديگري از تصور بي‌عدالتي خداوند كه بايد آن را همين دور و بر خودمان جستجو كنيم قياس‌هاي خود ماست. اغلب ما عدالت را با برابري و مساوات اشتباه مي‌گيريم و با آن يكي مي‌دانيم. درحالي كه رفتارمساوي با كوچك و بزرگ، پير و جوان، مرد و زن و ... كجايش عدالت است؟!(3)

 

و سرنخي ديگر در اعمال و رفتار خود ما نهفته است. در آن‌جايي كه اين يكي تلاش مي‌كند و آن يكي نه، اين يكي مايه مي‌گذارد و آن يكي نه، اين يكي حقش است و آن يكي نه! (4)

 

اما يكي از سرنخ‌هاي اين قضيه هم در حكمت خداوند(5) نهفته است. حكايت حضرت خضر و موسي(ع) از بهترين نمونه‌هاي بيانگر  حكمت خداوند است.

خلاصه‌ي حكايت چنين است كه موسي(ع) از حضرت خضر خواست كه با او همراه شود تا تعاليم او را بياموزد. حضرت خضر به موسي(ع) فرمود: "تو هرگز نمي‌تواني با من شكيبايي كني! چون از اسرار و حكمت پنهان كارهاي من آگاه نيستي، اما اگر مي‌خواهي با من همراه شوي بايد هيچ چيز نپرسي تا خودم آن را به‌موقع براي تو بازگو كنم." پس با هم به راه افتادند و سوار كشتي شدند حضرت خضر(ع) آن كشتي را سوراخ كرد،  در ادامه‌ي راه جواني را كشت و نيز در قريه‌اي ديواري در حال فروريختن را براي كساني كه تقاضاي ايشان براي غذا را رد كرده بودند، برپا داشت. موسي(ع) در برابر اين همه اعمال تاب نياورد و هر بار دليل كار حضرت خضر(ع) را جويا شد. ايشان هنگام جدايي از موسي(ع) علت اعمال خود را چنين بيان فرمودند كه: "آن كشتي متعلق به گروهي از مستمندان بود كه با آن در دريا كار مي‌كردند، آن را معيوب كردم زيرا پادشاهي ستمگر در پشت سر آنها بود كه هر كشتي سالمي را به زور مي‌گرفت. اما آن جوان، بيم آن بود كه پدر و مادر باايمانش را به طغيان و كفروادارد. و آن ديوار از آنِ دو نوجوان يتيم در آن شهر بود و در زير آن گنجي متعلق به آن دو وجود داشت، مي‌خواستم ديوار سالم بماند تا آنها خود به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج كنند. اين رحمتي از پروردگارت بود، و من آن كارها را خودسرانه انجام ندادم." (6)

 

آري، بخشي از يك سناريو! هرگز نمي‌تواند دليلي بر بي‌عدالتي خداوند باشد. زيرا بخشي از يك سناريو، فقط بخشي است از كل يك سناريو!! همين و بس! واقعيت اين است كه اگر كل سناريو را ببينيم، درمي‌يابيم كه سرنخ همه‌ي اين به اصطلاح بي‌عدالتي‌ها! به نوعي در خودمان پنهان است. چه اين سرنخ‌ها در عملكردهايمان باشند و چه در كلام يا انديشه‌هاي منفي‌مان(7)، چه در قلبمان باشند و حتي چه در حكمت خداوند، و چه در اين جهان شكل گرفته باشند، چه آنها را از جهان‌هاي ديگر با خود همراه آورده باشيم؛ همه و همه از خود ما برخاسته‌اند و به خود ما برخواهند گشت، و به اصطلاح معروف واقعيت اين است كه همه‌ي آنها از ماست كه بر ماست.(8)

 

توسط: ع. ش.

 

 

1- اين جهان كوه است و فعل ما ندا        سوي ما آيد نداها را صدا   (مثنوي مولوي)

"آيا هنگامي كه به شما مصيبتي رسيد كه دوچندان آن را وارد آورده بوديد، مي‌گفتيد اين از كجاست؟ بگو اين از سوي خودتان است..." (قرآن مجيد، سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 165)، "اين به خاطر كار و كردار پيشين شماست و خداوند هرگز در حق بندگان ستمكار نيست." (قرآن مجيد، سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 182)، "اين دستاوردهاى پيشين شماست و خدا بر بندگان [خود] ستمكار نيست." (قرآن مجيد، سوره‌ي أنفال، آيه‌ي51)

2- اشاره به جسم

3- گاه كلمه‌ي عدل به معناي تساوي يا به تعبير دقيق‌تر تشابه به‌كار مي‌رود. يعني ميان افراد يك مجموعه هيچ‌گونه تفاوتي را قائل نشويم و به اصطلاح به همه كس و همه چيز به يك چشم نظر كنيم. اين معنا از عدل، گاهي سر از ظلم در مي‌آورد، چرا كه لازمه‌ي عدالت رعايت تساوي در زمينه‌ي استحقاق‌هاي مساوي است. (عبدالله نصري، حاصل عمر: سيري در انديشه‌هاي استاد مطهري، دو جلد، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران،1383، ج 2، ص 110.) بنابراين اگر ما عدالت را به معناي مساوات بگيريم و مساوات را به معناي برابر كردن افراد در پاداش‌ها و نعمت‌ها اولاً شدني نيست، ثانياً ظلم و تجاوز است و عدالت نيست، ثالثاً اجتماع خراب‌كن است چرا كه در طبيعت ميان افراد تفاوت هست. (عبدالله نصري، حاصل عمر: سيري در انديشه‌هاي استاد مطهري، دو جلد، چاپ چهارم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران،1383، ج 1، ص 421.)

4- "براى هر يك در [نتيجه‌ي] آن‌چه انجام داده‏اند درجاتى است و تا [خدا پاداش] اعمالشان را تمام بدهد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت" (قرآن مجيد، سوره‌ي أحقاف، آيه‌ي19)، "خدا آسمان‌ها و زمين را به حق آفريده است و تا هر كسى به [موجب] آن‌چه به دست آورده پاداش يابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت" (قرآن مجيد، سوره‌ي جاثية، آيه‌ي22)

منظور از عادل بودن خدا اين است كه استحقاق و شايستگي هيچ موجودي را مهمل نمي‌گذارد و به هر كس هر چه استحقاق و شايستگي دارد مي‌دهد. (متفكر شهيد مرتضي مطهري، عدل الهي، چاپ بيست و چهارم، انتشارات صدرا، تهران، 1385، ص 63.) عدالت عبارت از اين است كه آن استحقاق و آن حقي كه هر بشري به موجب خلقت خودش و به موجب كار و فعاليت خودش به‌دست آورده است به او داده شود. عبدالله نصري، حاصل عمر: سيري در انديشه‌هاي استاد مطهري، دو جلد، چاپ چهارم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران،1383، ج 1، ص 422.)

5- "... چه بسا چيزي را خوش نمي‌داريد و خدا در  آن مصلحت فراوان قرار مي‌دهد." (قرآن مجيد، سوره‌ي نساء ، آيه‌ي 19)

6- قرآن حكيم، سوره‌ي كهف، آيات 66 تا 82.

7- زماني كه ما خودمان هر كاري كه دلمان مي‌خواهد مي‌كنيم، چرا خداوند را وارد ماجرا مي‌كنيم؟ روزي علامه جعفري در جواب آقايي كه پايش به سنگ خورده بود و عدالت آسماني را زير سؤال مي‌برد، گفت: آقاي محترم! خداوند بي‌كار نيست كه به دنبال پاي شما و من و هزاران هزار و ميليون‌ها ميليون و ميلياردها ميليارد جاندار ديگر بيفتد و مواظب دست و پاي آنها باشد. مواظب پايتان باشيد و در حرف‌هايتان دقت كنيد. خداوند به شما عقل داده. اگر نمي‌خواهيد استفاده كنيد خداوند چه گناهي دارد؟! (برگرفته از روزنامه‌ي اقتصادي آسيا، 3 خردادماه 1384، شماره‌ي 43+(9+1+419)، ص8.)

8- "خدا به هيچ كس ظلم نخواهد كرد ولي مردم خود به خويشتن ظلم مي‌كنند." (قرآن مجيد، سوره‌ي يونس، آيه‌ي 44) و سوره‌‌‌هاي نحل، آيه‌ي 118،  توبه، آيه‌ي 70 و ...، "و آن‌چه از رنج  و مصائب به شما مي‌رسد همه از دست اعمال خود شما است..." (قرآن مجيد، سوره‌ي شوري، آيه‌ي 30) ، "... به آنها تذكر ده كه هر كس به عمل خود عاقبت گرفتار مي‌شود. " (قرآن مجيد، سوره‌ي انعام، آيه‌ي 70)، و نيز قرآن مجيد، سوره‌ها‌ي فصلت، آيه‌ي46، اسراء، آيه‌ي 7، بقره، آيه‌ها‌ي 279و 281، آل عمران 25، نساء، آيه‌ي 40، انعام، آيه‌ي 160، انفال، آيه‌ي 60، زخرف، آيه‌ي76...


 

 

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com