بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

مقاله هفتم :‌ توهم‌ها: زنگ خطري براي بيدارباش

بسم ا... الرحمن الرحيم

 

ماري عظيم‌الجثه دور بدنم حلقه زده بود. وحشت تمام وجودم را فراگرفته بود. براي يك لحظه احساس كردم دنده‌هايم زير فشار سهمگين بدن مار خرد شدند!

... با صداي شديد ترمز اتومبيل از خواب پريدم. در آغوش مادرم بودم. دست‌هاي مهربانش محكم دور بدنم حلقه زده بود. گفت: چيزي نشد، آرام باش. ... از شيشه‌ي پنجره‌ي اتومبيل چشمم به آسمان پرستاره افتاد.

 

بعدها هرگز خاطره‌ي خوابي را كه آن شب در زمان كودكي‌ام ديده بودم و توهم ترسناك ماري كه مي‌خواست دنده‌هايم را خرد كند به‌جاي بازوان مهربان مادرم كه مي‌خواست جلوي پرتاب شدن مرا بگيرد، از ياد نبرده‌ام. خاطره‌اي كه الهام‌بخش دريافت‌هايي عميق‌‌تر نسبت به توهمات زندگي شد...

 

... به تجربه مي‌توان گفت كه خواب، غالباً در تاريكي بر انسان مستولي مي‌شود. "... و البته انسان در زمان خواب به توهم دچار مي‌شود."(1) آن‌گاه واقعيت و خيال چندان تفكيك‌پذير و قابل تشخيص نخواهند بود، مانند لباس‌هاي تيره و سياه در سياهي شب. به هنگام خواب توهمات كاملاً واقعي به نظر مي‌رسند و هر اتفاق يا حادثه‌اي در آن موجب برداشت اشتباه مي‌شود، چنانچه حتي بازوان حمايتگر مادر نيز مار پنداشته مي‌شود! پنداري كه به شدت موجب آشفتگي و نگراني انسان مي‌گردد.

در خواب و خيال است كه "اگر سري خيالي به ديواري خيالي برخورد كند باعث ايجاد دردي خيالي مي‌شود." (2) دردي كه در خواب بسيار واقعي جلوه مي‌كند، همان‌طور كه سر و ديوار نيز كاملاً واقعي به‌نظر مي‌رسند. تنها راه رهايي از اين وضع و از توهمات ناخوشايند، بيداري از خواب است، و تنها پس از اين بيداري است كه توهمي بودن تمام آن صحنه‌ها و رخدادها آشكار خواهد شد. (3)

باقي ماندن در چنين خوابي به اسارتي هولناك در وحشت تاريكي حاكم بر قلعه‌ي توهم‌ها و گرفتار شدن در دام خطرات مرگباري كه در دل سياه اين تاريكي از چشم‌ها پنهان است و سقوط در پرتگاه‌هاي عميق(4)، خواهد انجاميد. براي نخوابيدن در چنين اوضاعي بايد با تمام وجود تلاش كرد، درست همان‌طور كه براي به خواب نرفتن در سرماي شديدي كه به يخ‌زدگي و مرگ خواهد انجاميد، بايد تمامي تلاش خود را به‌كارگرفت.

اما نخستين و بزرگ‌ترين گام در راستاي اين مهم، همين آگاهي بر خطر به خواب رفتن، و نيز آگاهي بر علائم چنين خوابي است،

يكي از مهم‌ترين علائم اين خواب غلبه‌ي تصورات و برداشت‌هاي غير واقعي، و از جمله برداشت‌هاي نادرست درباره‌ي خداوند، بر فضاي ذهني انسان است.

و اما يكي ديگر از علائم چنين خوابي كه محصولي است از تاريكي و نبودن نور، يعني محروم بودن انسان از نور هدايتگر "او"، بروز مسائل و مشكلات متعدد در زندگي است.

 

شايد در اين ميان گروهي خود را فارغ از هر مشكلي بدانند. اما اين گروه اگر در سطوح بالايي از آگاهي‌ مستقر نباشند، بايد حواسشان را به خطر توهم بي‌مشكل بودن خود جمع كنند، زيرا چنين توهمي خود نشان دهنده‌ي عمق خواب است!

"بسيار در اقليت‌اند كساني كه ساليان متمادي زندگي خود را همچنان در مشغوليت‌ها و خوشي‌هاي ناپايدار سپري كنند و با نوك خاري كه به پايشان بخلد بيدار شوند. (5)زيرا غالباً آن خار را عارضه‌اي غيرطبيعي در سر راه زندگي خود تلقي مي‌كنند و آن را به بخت بد خود و نامهرباني خداوند نسبت مي‌دهند و ...بيشتر باعث تعجب آنها مي‌شود تا باعث بيداري و هوشياري‌شان!" (6)

خوابيدن و در خواب هم خوابي خوش! ديدن خود موجب آن مي‌شود كه انسان به جاي بيدار شدن از خواب با يك تكان، تازه غلتي هم بزند و پتو را هم روي سرش بكشد و دوباره هم خر و پفش به هوا برود!

اما يك خواب ناخوش! گاه شايد موجب شود كه انسان با صداي ترمز اتومبيل، از توهم خرد شدن در زير فشار بدن مار بيدار شود.

 

و در نهايت آن‌چه مهم است اين است كه "بايد نه از كابوس‌هاي پريشان ترسيد و نه بي‌جهت با رؤياي تجارب زيبا سرمست شد. مشغول شدن به اين جفت‌هاي متضاد توهمي، باعث غفلت مي‌شود." (7) "كسي كه در رؤيا به‌سر مي‌برد از ساختار خياليِ آن آگاه نيست، مگر زماني كه بيدار شود. به همين ترتيب انسان نيز ماهيت خيالي رؤياي كيهاني خلقت را تشخيص نمي‌دهد تا زماني كه در خداوند بيدار شود." (8)  "هنگامي كه در "او" بيدار شويم در‌مي‌يابيم كه زندگي فاني تنها تصويري است از سايه‌ها و نور كه بر پرده‌ي سينماي عالم هستي افتاده است." (9)

 

توسط: ع. ش.

 

1- تعاليم حق، ص 148.

2- سخناني از پاراماهانسا يوگاناندا، ص 110

3- دنيا چو حباب است وليكن چه حباب         نه بر سر آب، بلكه بر روي سراب

   آن هم چه سراب، آنكه بينند به خواب        وان خواب چه خواب، خواب بدمست خراب (علامه محمدتقي جعفري، فلسفه و هدف زندگي، چاپ اول، مؤسسه‌ي انتشارات قدياني، تهران، 1375، ص122- 123)

4- اشاره به سقوط انسان به سطوح پاييني وجود خويش (اسفل السافلين) در اثر فراموشي و غفلت.

5- در آن هنگام كه در تاريكي لذت‌بار و غفلت‌زا به دنيا مي‌خندد و دنيا هم به روي او مي‌خندد ناگهان خاري از خارستان روزگار به پايش مي‌خلد...- از اميرالمؤمنين علي(ع) (علامه محمدتقي جعفري، فلسفه و هدف زندگي، چاپ اول، مؤسسه‌ي انتشارات قدياني، تهران، 1375، ص 43- 44)

6- برداشتي از: علامه محمدتقي جعفري، فلسفه و هدف زندگي، چاپ اول، مؤسسه‌ي انتشارات قدياني، تهران، 1375، ص43- 44

7- سخناني از پاراماهانسا يوگاناندا، ص 25.

8- همان، ص 110.

9- همان، ص 25.

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com