( مربوط به سال های 1375 تا 1378 در سن 23 تا 26 سالگی)
اگر بینش خود را تغیـیر دهید بینش هستی نسبت به شما دگرگـون میشـود و زندگی، خود را به گونهای دیگر بر شما آشکار میسازد.(1)
اگر از بالا به مسائل خود نگاه کنید، ناچیز میشوند. اقتدار مسائل از برخورد روبهرو یا رو به بالای شماست و هم در محدود بودن فضای درونی وقوع آن.(2)
اکـثر مـردم یکی دو نـوع روش تفکـر را میدانند اما در کـلام خـدا روشهای اندیشیدن بسیـار است. فیالمثل آنکه مردم عادت دارند از گذشته به آینده فکر کنند اما کمتر ممکن است از حال به این دو سو بروند یا آن که از آینده به حال بیایند. آنها از یکی از این دو زاویه به موضوعات نگاه میکنند در حالی که میتوان از زوایای بسیاری موضوع را نگریست.(3)
آن که حقی را محکوم میکند همان دم محکوم میشود.(4)
نسبت توانایی باطنی انسان که عموماً منفعل است به توانایی ظاهری او مانند نسبت اتم است به نیروی عظیم پنهان در آن و همچنین مانند نسبت کرمی کوچک است به پرندهای بزرگ. پرنده میتواند هزاران کرم را ببلعد.(5)
اسم اعظم را از طرق مرسوم نمیتوان آموخت. آن، تعلیم دادنی از ناحیه بالاست و تا از درون آموخته نشود، فاش نمیگردد.(6)
تصویری که از خود دارید، تعیین کننده تصویری است که ذهن هستی از شما دارد.(7)
سقوط کردن و مردن بسیار آسان است و پرواز کردن و زندگی یافتن نه چندان آسان. در حرکت باطنی و صعود روح نیز هم اینطور است.(8)
بهترین دعا آن است که خدا را از خدا بخواهیم.(9)
در خداوند زندگی کن تا خداوند در تو زندگی کند.(10)
برای هر کاری زمانی هست و اگر هر کاری در زمان خود به انجام برسد بیشترین نتیجه را خواهد داشت. با نشانهها میتوان زمانها را شناخت زیرا زمانها نشانههای خود را دارند...(11)
چرا چیزی را که نمیدانید، تظاهر به دانستناش میکنید و چیزی را که درک نکردهاید فهمیده شده تلقی میکنید؟ این طور خود را از دریافت آن محروم کردهاید. اگر با نمیدانم آغاز کنید راه به می دانم میبرید.(12)
این که چه کسی هستیم مهمتر از آن است که تا به حال چکار کردهایم. در مواجهه با حضرت حق نیز آن چه ابتدا سؤال میشود این است که تو کیستی و سپس چه کار کردهای.(13)
ابتدا بر اساس محکمات و مسلّمات انتخاب کن و تصمیم بگیر، و سپس بر مبنای متشابهات.(14)
پیش از آن که شروع کنی، تمام کن و قبل از ادامه دادن متوقف شو.(15)
هر گاه جهان موافق کار تو نیست و نمیگذارد به قصدت عمل کنی، زور نزن، نجنگ، خود را فریب نده و به خیال فریب جهان هم نباش. بایست و گوش کن. سخن جهان را بشنو و پیامش را دریاب . بعد از این، به توافقی که با جهان کردهای عمل کن.(16)
آن چه دیر و آهسته آمده، زود و شتابان نمیرود پس آن چه با شتاب میآید شتابزده میرود.(17)
بزرگترین چیزها دیده نمیشوند چون در نگاه محدود نمیشوند، به دست نمیآیند زیرا دست قادر به نگهداری آن نیست. ملک شخص نیستند زیرا هیچ شخصی توان چنین مالکیتی را ندارد. بزرگترینها آزاد هستند و ریشه در نامحدود دارند. (18)
برای آن که خداوند بخشنده و مهربان را بشناسی تو باید محبت کنی و بخشش نمایی . برای شناخت خداوندعـادل، باید به عدالت رفتـار کرد. برای شناخت هر وجهی از خداوند، بـاید همانگـونه بـود و همانگونه زیست.(19)
زندگی حقیقی با مرگ در راه خدا تحقق مییابد. قربانیان خداوند، مقربان و ملحق شدگان به خداونداند و فدائیان خدا، خدایافتگان و متصلاناند.(20)