
گزیده سخنان استاد رام الله در موضوع قضاوت
- قضاوت، پیچیده و پر اشتباه است. تا مجبور نشدی قضاوت نکن.(1)
- قضاوت میان دو نفر عموماً قضاوتی میان افراد مختلف است زیرا در هیچ اتفاقی تنها دو نفر دخیل نیستند.(2)
- غالباً حق با هر دو طرف دعواست لکن یکی بیشتر بر حق است و دیگری حق کمتری دارد.(3)
- قاضیان بزرگ با کمترین قضاوت، بیشترین عدالت را جاری میسازند.(4)
- اگر خدا با کسی باشد و قاضی او را متهم کند، این قاضی خدا را محکوم کرده و آن که خدا را محکوم کند به محکومیتی ابدی گرفتار میشود.(5)
- فراموش نکن که انسان برای عدالت است نه عدالت برای انسان، زیرا خداوند پیش از پیدایش انسان و پس از نابودی او نیز عادل بوده و خواهد بود. او انسانهای بسیاری را و حتی خوبان و برگزیدگان خود را قربانی عدالت خود کرده است؛ پس عدالت را بر هر چیز و حتی انسان ترجیح ده.(6)
- اگر تو حق را به کسی دادی یا مردم دادند، یا قاضی به نفع کسی رأی داد مبادا گمان کنی که مسلماً حق با اوست؛ چه بسیار بوده محکومانی که در آسمان حاکماند.(7)
- وقایع، علل بسیار دارند لکن فکر بشر غالباً به سطحیترین دلایل توجه دارد، از این رو قضاوت عادلانه تنها کار خداوند است و بس.(8)
- اگر ضروری است که نظر دهی اما ضروری نیست که محکوم کنی، پس محکوم نکن.حداکثر به تأیید نکردن بسنده کن.(9)
- هر قضاوتی (در باره دیگران) را به عنوان آخرین دفاعیه خود در محضر خدا فرض کن، پس برای ارائه بهترین دفاع، تمام سعیات را برای تحقق قضاوت عادلانه به کار گیر.(10)
- اگر دیگری میتواندهمان کاری را که تو میکنی بکند و مانند تو قضاوت کند، هرگز خود را در جایگاه قاضی قرار نده.(11)
- برای آن که خداوند بخشنده و مهربان را بشناسی، تو باید محبت کنی و بخشش نمایی. برای شناخت خداوند عادل، باید به عدالت رفتار کرد. برای شناخت هر وجهی از خداوند، باید همان گونه بود و همان گونه زیست.(12)
- انسان عادل از قدرت عظیم نهفته در عدالت برخوردار خو اهد شد.(13)
- یا به تمام عدالتی که برای انسان ممکن است قضاوت کن و یا از قضاوت کردن بپرهیز همان طور که باید از زهر بپرهیزی.(14)
- این که به عدالت خود مطمئن باشی یا دیگران اطمینان کنند، برای عادل بودن تو کافی نیست. عادل ، نشانههای عدالت را دارد و از علائم پرستیدن خداوند عادل بهره مند است.(15)
- سختترین و خطرناکترین کار این دنیا، قضاوت کردن است.(16)
- فشارها و ترسها و تمایلات، سمهای مسموم کننده قاضی و قضاوتاند.(17)
- برای انسان دانا، خوردن سنگ آسان تر از قضاوت کردن است و برای انسان نادان ، قضاوت کردن از آب خوردن هم آسانتر است.(18)
- منظور عیسی مسیح (ع) چه بود وقتی که فرمود حکم ندهید تا در باره شما حکم رانده نشود زیرا به همان پیمانهای که میسنچید سنجیده خواهید شد. به راستی قضاوت اشتباه، پدر همه گناهان است.(19)
- وقتی که شایسته قضاوت کردن نیستی قضاوت نکن. اگر خدا را در نظر نداری و عدالت تو را در برنگرفته از حکم دادن بپرهیز. هنگامی که دلات به یک جانب است و فکرت متوجه نتیجهای مشخص است ، قضاوت تو آلوده خواهد بود و اگر نتوانی خود را به جای دیگران بگذاری، چگونه قادر به صدور رأی عادلانه هستی.(20)
- اگر قضاوت قابل تأخیر است بی آن که عدالت آسیب ببیند آن را به تأخیر بینداز یا توافق و مصالحه را به میان آور. هنگامی که شرایط و زمان قضاوت مناسب نیست شتابان به قضاوت ننشین که شتاب روش شیطان است، و بدون علم کافی و وضوح درونی قضاوت نکن. هنگام خشم و هیجانزدگی، هنگام ترس و تردید و به وقت وارد آمدن فشارها و تحریکها و تمایلات، هنگام قضاوت نیست. اگر قضاوت کردن عین مسئولیت تو نیست از آن بگریز زیرا غالباً از زهر خطرناکتر است.(21)
- هر مدرک واقعی به حق نیست زیرا بعضی از مدارک ساخته شدهاند بیآن که جعل شده باشند. (22)
- ممکن است انسانی شخصیتاً ظالم باشد اما در شکایت خود، مظلوم واقع شده و حق با او باشد. وجود شخصیت ظالم را مساوی با ظلم واقع شده ندان. (23)
- هنگام قضاوت به یاد داشته باشید که هر کسی از نگاه خود میبیند و به شیوه خود تجربه میکند و این که اکثر مدعیان، حق خودر ا ضایع شده میدانند و خود را مظلوم میشمارند. (24)
- به وقت قضاوت، روند طبیعی وقایع و تغییرات را زیر نظر داشته باش و مترصد حلقههای مفقود و مجهول و مشکوک باش. یادت باشد که هر دلیلی دلایل پیش و پس خود را دارد و پیرامون هر دلیل واقعی، دلایل متعددی موجودند که دلایل غبرواقعی فاقد آنند. (25)
- آموختن شیوه تفکر نشانه شناسی و روش تفکر تحلیلی مخصوصاً برای قضاوت ضروریست. بدون نشانه شناسی پی بردن به واقعیت ادعا و دفاعیات دشوار است. (26)
- اول دلت برای عدالت بسوزد سپس برای افراد. بدا به حال قاضیانی که به نام خداوند قضاوت میکنند اما بر اساس نفس خود حکم میدهند زیرا خداوند از هر چه بگذرد از عظمت نام خود نمیگذرد. بدا به حال کسانی که چیزی را میگویند و خود بر ضد آن عمل میکنندزیرا در خشم خداوند حاضر گرفتار خواهند شد. بدا به حال آن که حق را محکوم میکند زیرا از همان دم، محکوم حق خواهد بود. بدا به حال قاضیانی که محکومان در آسمان را در زمین حاکم میدارند زیرا به محکومیت آسمانی ایشان مبتلا خواهند شد. بدا به حال قاضیان بیانصاف زیرا عدالت خدا را به تمسخر گرفتند و عدل الهی را تحقیر نمودند. (27)
- ترس و طمع میتـواند بسیاری را وادار به دروغ و قسم کندحتی کسانی کـه پیـش از این دروغگو نبودهاند.(28)
- متهم را محک بزن زیرا کسی که مجرم است غالباً خود میداند که مجرم است و فی الحال آثار مجرمیت را از خود بروز خواهد داد.(29)
- کلمات و اشارات ناآگاهانه شخص و نحوه بیان او بیانگر واقعیات پنهان است پس به تظاهرات جسمی مدعی به ویژه به صـورت و چشمان و دستان او دقت کن. وضعیتهای طبیـعی ظـاهـری، بیانگر وضعیتهای درونیاند.(30)
- حتی اگر بر اساس قانون متهم را مجرم دانستی، مادامی که در قلبات محکوم نشده ، او را محکوم نکن. زیرا چه بسیار محکومشدگانی که در نظر خداوند حاکماند.(31)
- آن قاضی که باخود و خانواده و آشنایان خود به عدالت رفتار نمیکند چگونه میتواند در دادگاه حکم عادلانه صادر کند.(32)
- مبادا قبل از اثبات جرم، متهم را مجرم بدانی که در این صورت خودت مرتکب جرم شده ای. صلح عادلانه بهتر از اجرای حکم عادلانه است. پس اول برای آن تلاش کن و سپس اجرای حکم.(33)
- در وقت داوری به کنشها و واکنشهای متهم و شاکی و جزئیات وحواشی رودررویی و گفتگوی میان آن دو دقت کن.(34)
- غالباً عادلان منفور زورگویان و قدرتمنداناند. پس اگر قاضی مورد پسند زورمندان بود در عدالت او شک باید کرد.(35)
- عدالت صرفاً به صداقت قاضی در قانون نیست بلکه متناسب با دانایی قاضی است.(36)
- انسانی که خود را عادل میپنداردخداوندِ خود را به عدالت نشناخته است و کسی که خود را بزرگ میداند هرگز توجهی به خداوند بزرگ نداشته است.(37)
- غالباً عادلان در زمان خود مطرود مردمانند.(38)
- ترس از زورمندان و میل به دنیا و عدم اتکاء به خدا، زایل کننده عدالت است.(39)
- آن که محکوم حق است و آن که حق با اوست دارای نشانههای معلوماند. قاضی عادل آن نیست که میخواهد محکوم و حاکم را اثبات کند، اوست که میخواهد بر حسب نشانهها وی را کشف کند.(40)
- غالباً استقلال رأی قاضی با تدابیر زورمندان به جانب نقطه مطلوب آنان سوق داده میشود.(41)
- اگر نتوانی واقعه را از چشم مدعیان مسئله ببینی و واقعه را در درون خود، آن طـور که آنها تجربه کردهاند تجربه کنی، اظهار نظر عادلانه بعید است.(42)
- عدالت مراحلی دارد و ببین تو در کجا به عدالت نشستهای. آنچه در مرحله اول، عدالت است در مرحله دوم ظالمانه محسوب می شود و آنچه در مرحله ششم ظالمانه است چه بسا در هفتمین مرحله عادلانه باشد.(43)
- قضاوت تلخ است و کسی که به شیرینی دنیا عادت دارد از قضاوت عادلانه فارغ است.(44)
- بزرگترین موجودات این عالم و عالم دیگر، عادلترینها هستند.(45)
- بسیاری دین خود را میفروشند و در همان دم خود را چنان توجیه میکنند که گویا دین خودرا باز خریده اند و بر قدر آن افزودهاند.(46)
- قضاوت در آنچه نمیدانی مانند خوردن چیزی است که نمیدانی چیست؟ سم است، غذا نیست یا دارو و یا شاید اصلاً خوراکی نباشد.(47)
- انسانی که خود را محاسبه نکرده و مراقب خودنبوده، چگونه میتواند عادل باشد.(48)
- بعضـی از امـور زندگی بشر شبیه به تیراندازیاند. رسیدن بـه موفقیت، حل معماها و نیز قضـاوت و اظهار نظر.در هنر تیراندازی، قاضی به کمانگیری میماند که تیر قضاوت را در کمان تعقل خود میگذارد و آن را به سمت هدف نشانه میرود. اگر کمان تیرانداز، متناسب نباشد و او با رعایت تعادل، تیر را در کمان نگذارد و زه را به درستی و از میانه نکشد، این مانند آن قاضی ناعادل است که با بی عدالتی به قضاوت مینشیند.
- هر کسی قادر نیست که تیر را به قلب هدف نشانه رود یا حتی تیر را به قسمتی از هدف اصابت دهد. همین طور هر کسی نمیتواند قضاوتی عادلانه یا حتی نزدیک به عدالت داشته باشد.
- اگر کمانگیر بخواهد تیر را به هدف بزند، باید هدف را نشانه بگیرد، بر آن خیره شود، کمان را درست در دست گیرد، دست و دلش نلرزد، زه کمان را به درستی و به اندازه کافی بکشد، تیر را در نقطه مناسبی از کمان به زه آن برساند، حواس و تفکرش را یکپارچه و منسجم کند و آن گاه در اوج آمادگی، تیر را رها کند.
- قاضی عادل هم برای صدور رأی عادلانه وضعیتی مشابه همین کمانگیر را دارد... اگر تیر و کمان و تیراندازی را نمیشناسید، بهتر است در مسابقه تیراندازی شرکت نکنید و اگر عدالت را نمیدانید نباید در حساسترین و خطرناکترین مسابقه عالم که مسابقه عدالت است حضور یابید... تیراندازی ممکن است در تاریکی باشد یا در روشنایی. تیر در تاریکی بعید است به هدف بخورد حتی اگر هدف در فاصلهای کم باشد. تیری که در تاریکی رها شود ممکن است به هر کس و هر چیز دیگری اصابت کند. قاضی عادل باید متوجه باشد که در چه شرایطی نظر نهایی خود را بیان میکند. آیا نظر او ، هدف را که تأمین قسط و داد است تأمین کرده یا به ظلم بیشتر منجر شده. تیری که در تاریکی رها شود حتی ممکن است بر اثر کمانه کردن، با خود قاضی برخورد کند و او را از پای درآورد.
- آن توصیه رسول معظم خدا محمد مصطفی (ص) که به یادگیری تیراندازی و شنا و اسب سواری سفارش فرمود چه بسا دارای جنبه هایی باطنی هم بوده است. وجه باطنی تیراندازی مانند تشخیص درست، قضاوت عادلانه، هدف یابی صحیح و علم توفیق است...(49)
- شغل قضاوت بی شباهت به مارگیری نیست. قاضی میخواهد ماری که اینک ظلم خوانده میشود را بگیرد و از بین ببرد. او بایدمار بیعدالتی را پیدا کند، آن را از سوراخی که در آن پنهان شده بیرون بیاورد و بیآن که خودش یا دیگران آسیب ببینند، سر مار را در دست بگیرد و زهر او را خالی کند یا اگر زهر این مار خالیشدنی نیست و او پیوسته از زهر پر میشود، پس قاضی رأی به نابودی آن میدهد. در گرفتن مار ممکن است حوادث مختلفی رخ دهد. مثلاً قاضی وقتی مار بیعدالتی را تا لانهاش دنبال میکند متوجه میشود که در لانه ماران، مارها و افعیهای مخوفتر و بزرگتری ساکناند. حالا اگر قاضی بترسد و از هدف خود که تحقق عدالت است، دست بکشد، این قاضی خودش مانند یکی از مارها شده است و دیر یا زود مارگیر دیگری از راه میرسد و او را دنبال خو اهد کرد.
- یا این که وقتی او میخواهد مار را بگیرد، از آنجا که گاهی مارها بر گنجها خوابیدهاند، او فریفته زر و پولی میشود که مار بر آن چمبره زده است. اینجا هم احتمالاش هست که او عدالت و خدای خود رابه قیمت زر ظلم یا زور ظلم یا زیور ظلم که همان خط و خالهای ظلم افعی صفت است بفروشد.(51)
- اما انسان دادگر با پشتیبانی خداوند عادل، مارهای بی عدالتی را هر طور که شده، به چنگ میآورد و به چنگال تیز عدالت میسپارد. هیچ ماری نمیتواند از دست توانا و چشم تیزبین او بگریزد و هیچ چیز نمیتواند او رااز اِعمال عدالت باز دارد.(50)
- داوری که بگوید آنگاه ببیند، ظالم است. داوری هم که ببیند و سپس بگوید لزوماً عادل نیست لکن به عدالت نزدیکتر است.(51)
- هر کسی که فکر کند، متفکر نیست و به همان سان هر که قضاوت کرد، قاضی نیست. قاضی ممکن است ظاهربین یا باطنبین باشد. البته آن قاضی که جامعنگر است و نگاهش کامل است از این دو برتر است.(52)
- اگر قاضی ظلم کرد حتماً به این معنا نیست که او ظالم است یا اگر رأی او عادلانه بود این الزاماً از عدالت او خبر نمیدهد. میان قضاوت عادلانه و قاضی عادل فاصله هست همان طور که بین انسان و عمل او فاصلهای واضح وجود دارد.(53)
- قوانین میتوانند زنده باشند یا مرده یا بیمار. اعبتار اینها، در نزد قاضی عادل یکسان نیست. اعتبار قانون زنده و جاری و اقتدار نهفته در آن بسیار متفاوت با پشتوانه و پیامدهای قانون مرده است. (54)
- قاضی دانا نباید خود را از آنجا که خداوند میفرماید ای کسانی که حرفی را میزنید و خود بدان عمل نمیکنید مورد خشم پروردگارید، مورد خشم خدا قرار دهد و چیزی را محکوم کند که خود مبتلا و مشغول به آن است .(1) (55)
- نبین چه میدانی که خودبین میشوی و در خود میمیری. ببین که نمیدانی و بینا شو.(56)
- آن قاضی که به دنبال یافتن سیاه یا سفید است قاضی موفق و عادلی نیست. وقتی به دنبال سفید یا سیاهی، بالاخره آن را به یکی از دو طرف نسبت میدهی در حالی که در عالم واقع ، نادر است که واقعیتی کاملاً سیاه یا کاملاً سفید باشد.(57)
- اگر لازم است قضاوت کنی، پس در باره چیزی قضاوت کن که در مسئولیت تو است. وقتی که خارج از مسئولیت خود قضاوت میکنی اگر درست بگویی، کار تو دخالت و زیادهروی است و اگر اشتباه کنی، بار نتایج این نظر اشتباه هم به آن اضافته میشود.(58)
- هیچ کس از قضاوت خداوند و نظرات الهی مطلع نیست و خداوند مانند هیچ کس قضاوت نمیکند. اراده و عدالت الهی بسیار پیچیده است و جز به فهم معدودی از انسانها نزدیک نشده.(59)
- حتی قضاوتهای انسان در باره خودش هم در برابر نظـری که خداوند متعال در بـاره او دارد، نـاچیز و بیمقدار است.(60)
- به کسی که زود نظر میدهد، زود اعتماد نکن. شاید هرگز نشود به چینن شخصی اعتماد کرد و برای نظرش اعتباری قائل شد.(61)
- به دانستههایت بیش از حد اعتماد نکن و به ندانستههایت بیش از حد بی اعتماد نباش. ندیده، قضاوت نکن و ناشنیده رأی نده.(62)
- آن که زود قضاوت میکند مانند کسی است که اخگری سوزان به وی دادهاند و او آن را از این دست به آن دست میاندازد و سپس برای آن که دستش نسوزد، آن را در دهان خود میگذارد.(63)
- زودقضاوت نکن. دیر هم قضاوت نکن و جز به ضرورت حق قضاوت نکن اما اگر ملزم به قضاوت و اظهار نظر هستی، تا روشن و معلوم نشده و تا نشانهها و دلایل کافی نشدهاند، خاموش باش.(64)
- حتی در اجرای عدالت هم بخشش و محبت ترجیح دارد مگر این که به ظلم و بی عدالتی منجر شود.(65)
- قضاوت مثل طبابت است و نیاز به تخصص و تبحر کافی دارد. اگر طبیب درتشخیص خود اشتباه کند، چه بسا ضربه اشتباه او جبران ناپذیر باشد. عاقلانه است تا زمانی که در ایـن تخصـص مسلط نشدهایـد، آن را بـه کار نبرید و اگر کسی بدون علم قضاوت و تبحر در آن به آن وارد شود، کارش گرفتـار کننده و خطرآفرین است.(66)
- قضاوت انسان همیشه و بدون استثنا خالی از اشتباه نیست چون قضاوت کامل نیاز به احاطه کامل دارد اما انسان بر هیچ چیزی احاطه کامل ندارد.(67)
- کار بعضی از قاضیان این جهان مثل کار کردن با چرتکه است. کاملاً مکانیکی ... و قاضیانی هستند که در قضاوت خود به انبیاء خدا شبیه شدهاند.(68)
- اگر یک قاضی خود را بفروشد، خدای خود را فروخته است و به کار خداوند که قضاوت است و به هویتی الهی که داور عادل است خیانت کرده است.(69)
- آن که حقی را محکوم میکند، همان دم محکوم میشود.(70)
- اگر انسان نشانههای واقعیت و دروغ را بداند، در یافتن عدالت و برخورداری از نظر عادلانه، جهش یافته است.(71)
- قضاوت و صدور حکم، جریان اندیشه را متوقف میکند پس خوبتر آن که هنگامی رخ دهد که دانایی در موضوع، به تناسب شرایط، کامل شده و اگر لزومی به آن نیست چه بهتر که حتی در چنین شرایطی هم از آن پرهیز کرد.(72)
- کسی که عادل است در همهجا و همه زمانها عادل است. عدالت لباسی نیست که در شرایطی به تن پوشیده شود و در شرایط دیگر از تن درآورده شود. قاضی عادل، هم در دادگاه عدالت پیشه است و هم در روابط و زندگی خصوصی خود.(73)
- آن که به راستی عادل است همیشه عدالت پیشه است. قاضی عادل نمیمیرد بلکه شهید میشود زیرا هر که در راه حق و عدالت بمیرد، شهید است.(74)
- مراقب روش قضاوت خود باشید زیرا با همان روش مورد قضاوت قرار خواهید گرفت.(75)
- با ذهن آشفته و هیجان زده قضاوت نکنید و تصمیم نگیرید. به علم ناکافی قضاوت نکیند. نابهنگام قضاوت نکنید. در شتابزدگی تصمیم نگیرید و به قضاوت ننشینید که اشتباه و محرومیت و پشیمانی از نتایج آن است.(76)
- قصاص، قانونی پیچیده با ظاهری ساده است. اجرای عادلانه قصاص، فقط از خداوند برمیآید. در قصاص باید به ارزش موضوع قصاص هم (نزد طرفین) توجه داشت. آیا اگر پیرمردی یکی از سی و شش دندان یک جوان را بشکند آن جوان مجاز است یکی از ده دندان پیرمرد را که غذا خوردنش با آن است، بشکند؟ حکم قصاص کسی که جان ده هزار نفر را به طور واضح و مسلم نجات داده است، و بعداً یکی از آن ده هزار نفر را کشته است، چیست؟ آیا دست آدم فاسد و بیکار، معادل دست یک هنرمند و نویسنده بزرگ است؟ اینها از جمله هزاران سؤالی است که نیاز به جواب دارد.(77)
- بعید است که یک قاضی عادل در درون خود نظر قطعی بر گناهکار بودن یا نبودن کسی داشته باشد حتی اگر او آشکارا با قاطعیت حکم دهد. او جای زیادی را برای آن بسیاری که نمیداند و بـرای اسرار و حکمت الهی درنظر گرفته است و به آنچه نمیداند بی اعتنا نیست. (78)
- تو نمیتوانی چیزی که مطمئنی نیست، ببینی یا چیزی را که اطمینان به بودناش داری نبینی. پس پیش از آن که بدانی هست یا نه، گمانِ بودن یا نبودن را کنار بگذار و محققانه به آن نگاه کن.(79)
- از شتابزدگی و عجولانه عمل کردن و قضاوت نمودن، پرهیز کن زیرا این روش، قرین اشتباه کردن و به خطارفتن است.(80)
- ظلم نکن که خداوند بر ضد ظالمان است. نگذار قلبت به نفرت آلوده شود و به کمینگاه کینهها بدل گردد.(81)
- خداوند عادل است اما بخشش خود را بر عدالت خویش برتری میدهد، حسابگر است اما داوری و حسابگری او تحت الشعاع بخشش لایزال اوست.(82)
- انسان دانا و عادل تا فهماش در موضوع کامل نشده، تا روشنی بدون ابهام حاصل نشده، قضاوت نکرده و حکم را صادر نمیکند. و اگر با وجود کامل نشدن دلایل و نشانه ها، مجبور به قضاوت شد، از حکم قطعی میپرهیزد و به "شاید چنین باشد" یا " قویاً چنین است" اکتفا مینماید.(83)
- این که نیات تعیین کنندهاند خود یک اصل است اما باید دید که این نیات چگونه و تحت چه شرایطی به وجود آمدهاند. اگرنیت کسی بد بود حتماً بـه معنی بد بـودن و بدکـار بودن او نیست بلـکه بـه روند شکلگیری ابن نیت باید توجه کرد. مهمتر از نیت خوب و بد، دانستگی و ندانستگی است. (84)
- انسان هوشیار و عادل چون میداند که چیزهای زیادی هست که از آن بیخبر است ، پس زود و شتابزده قضاوت نمیکند و اگر قضاوت کند، قضاوتش مطلق و تغییرناپذیر نیست.(85)
- بهترین قاضی آن است که بتواند بیآن که قضاوت کند و حکم دهد، عدالت را جاری کند و سپس آن که با کمترین حکم و کمترین مجازات، بیشترین دادگری را واقع سازد.(86)
- عدالت جسم و روح دارد. کتابب قانون، جسم عدالت است اما روح عدالت، شعوری نورانی است که مخصوص انسانهای برگزیده و خاصان خداوند است.(87)
- انسان عادل هر بار طوری قضاوت میکند که انگار این آخرین قضاوت زندگی اوست و او بعد از آن راهی آسمان خواهد شد و به ملاقات خدا خو اهد رفت.(88)
- بعضی از کلمات و قوانین را اگر تفسیر کنی، تحریف کردهای و بعضی را اگر تفسیر نکنی، به تحریف آلودهای، و انسان دادگستر این را به خوبی میداند. (89)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ .اى كسانى كه ايمان آوردهايد چرا چيزى مىگوييد كه انجام نمىدهيد ﴿سوره صف آیه 2)
دریافت فایل صوتی
بازگشت
Share
|