بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

قضاوت در امور باطنی و معنوی

  •  همان طور که حیطه باطنی با حیطه ظاهری متفاوت است و شرایط و قوانین و امکانات این دو حوزه با هم فرق می­کند، روش قضاوت کردن در این دو حیطه هم نمی­تواند یکسان باشد. به کارگیری روش باطنی برای قضاوت ظاهری اشتباه است. عکس آن هم اشتباه است.(1)
  • اسرار خدا را به قضاوت نگیر که تو را به بازی می­گیرد و آشفته­ات می­کند. اسرار را به قلبت بگیر. چشم­ات را در سینه­ات بگشا و از پشت پلک­هایت نگاه نکن که از این نگاه جز پلک هایت را نمی بینی و اگر می­بینی اوهامی­ست بر پرده پلک­هایت. اگر با قلب­ات ببینی می­شود آن­چه می­بینی. (2)
  • تا با روح خود دریافت نکرده­اید، نپذیرید. تا با چشم عقل خود ندیده­اید، و تا با گوش قلب خود نشنیده­اید، نپذیرید. تنها چیزی را بپذیرید که به مدد ایمان یا به قدرت فهم و یا از بالا که روح است و نور ، بر شما آشکار شده است. آن چه را نمی­دانید، رد نکنید و در باره آن چه احاطه ندارید، قضاوت نکنید.(3)
  • توهم را نپذیر و خود را در قفس خودبینی محبوس نکن. چیزی را که نمی­دانی و نیافته­ای منکـر نشو. جز باطل را محکوم نکن اما با وجود ابهامات و تردیدها قضاوت نکن و بدون روشنایی کافی حکم نده . فریب ظاهر امور را نخور و از دیدن باطن وقایع غافل نباش .(4)
  • قدرت خدا را امتحان نکن که در آن رد می­شوی و اسرار حق را به قضاوت نگیر که در آن محکوم خواهی شد.(5)
  • کسی که روح خود را دانسته مورد قضاوت­های محدود کننده و بدبینانه قرار می­دهد، بد دریافتی از او خو اهد داشت و او را محدود تجربه می­کند.(6)
  • پیش داوری قطعی، تو را به سمت پس داوری منطبق بر آن به پیش می­برد. اگرپیشاپیش بگویی چیزی هست، روند افکار تو و کارکرد اندیشه تو خود­به­خود به گونه­ای خواهد شد که اثبات کند چیزی هست و اگر هم بگویی چیزی نیست یا به بیانی چیز دیگری هست، تو خود­به­خود به همان سمت پیش خواهی رفت. کسانی که می­گویند غیبی در کار نیست و بر این اندیشه­ی خود تأکید دارند، آن­ها متوجه چیزهایی خواهند شد که نظرشان را تأیید می­کند و احتمالاً به دلایل و شواهدی برای تأیید این فکر موهوم، دست خواهند یافت و آن­هایی که می­گویند غیب هست، تا بیخ دندان به دلایل و شواهدی مجهزند که آن حقیقت را اثبات و تأیید می کند.(7)
  • حقـایق باطن را، و آن­چه از اسرار است و در اسرار است را بـه قضـاوت و آزمـون نگیریـد زیــرا نـه قضـاوت­پذیرند و نه آزمون­شدنی. پس با تردید وبدبینی و محکوم ساختن، خود را از اسرار غیب و فیوضات غیبی محروم نسازید.(8)
  • روح خود را به قضاوت­ها آلوده نکن تا خداوند روح تو را تطهیر کند.(9)
  • اگـر قـرار می­بـود که جرائم ظـاهری را با روش­های باطنی قضـاوت کرد بسیاری از محکـومـان تبـرئـه می­شدند، بسیاری از گناهکاران، بی­گناه و بسیاری از بی­گناهان، گناهکار شناخته می­شدند.(10)
  • در باره آن­چه کاملاً بر شما آشکار نشده، آن­چه از بالاست و ناشناخته­ها دارد، در امور باطنی و آن­چه به نظر و عمل خداوند بازمی­گردد، قضاوت نکنید. اگر مجبور شدید، عجولانه و به علم اندک قضاوت نکنید و اگر در این دام گرفتار شدید، حداقل بدبینانه ومحکوم کننده قضاوت نکنید.(11)
  • هیچ دو واقعه­ای عین هم نیستند. هیچ دو حکایتی بر هم منطبق نیستند و زندگی و سرنوشت هیچ دو نفری کاملاً مثل هم نیست. و فراموشی این واقعیت، از اشتباهاتی است که انسان ناهوشیار در نظرات خود، مرتکب آن می­شود.(12)
  • مردم به این سمت گرایش دارند که هر داستانی را بر داستان زندگی خود منطبق کنند و وقایع زندگی دیگران را مشابه وقایع زندگی خود بدانند. داستان­نویسان و فیلم­سازان حرفه­ای با استفاده از این تلقی اشتباه که نوعی "همذات پنداری تعمیم یافته" است، سعی در تضمین فروش بالای محصولات خود دارند.  (13)
  • چیزهای زیادی وجود دارد که در باره آن­ها نمی­توان قضاوتی داشت مگر آن­که بگذاریم تا در زمان خودشان آشکار شوند و این آشکاری با علائمی محکم و از درون و بیرون تأیید شود.        (14)
  • ظرفیت خود را برای تجربه اسرار بیشتر کن اما خدا را در آزمون و قضاوت نیاور و تحریف نکن.    (15)
  • آن گاهی که قضاوت دیگران برایت مهم­تر از حق و عدالت می­شود، تو گرفتار خودباختگی شده­ای(16)
  • نظر خداوند مانند نظر بشر نیست و کسی از قضاوت خداوند باخبر نیست. انسان حتی نمی­داند که خودش کیست؟(17)
  • باور تو تجربه تو را می­سازد. باور نیست، تو را به تجربه نیست می­رساند و از باور هست، هست حاصل می­شود.(18)
  • باورها و قضاوتها، حدود حرکت شما را می­سازند. باید حتی برای لحظاتی هم که شده آن­ها را واگذارید و ترک­شان کنیدچون مانند بند بر پا عمل می­کنند. باید شوق اسرار داشته باشید و هرگز در صدد فاش ساختن آن، به قضاوت نشستن آن و تفسیر و توصیف آن، حتی برای خودتان نباشید. این در باره اسرار قرآن (کلام الله) است و نه در باره هر کسی که داد اسرار سر می­دهد.(19)
  • آدم و حوّا در حضور خداوند، به تشخیص و قضاوت دست زدند. لیکن ملکوت الهی محل قضاوت نبود. زمین، برای تشخیص و تحلیل، شایسته­تر بو د. پس آدم و حوّا به زمین آمدند. و مادامی که قضاوت پابرجاست، زندگی در زمین نیز پابرجاست.(20)
  • زندگی هر انسانی منحصر به فرد، استثنایی و غیر قابل تکرار است. ممکن است تا حدی ظاهراً شبیه به زندگی شخص دیگری باشد، اما هرگز مانند آن نیست. چون هیچ دو نفری، هیچ دو زمانی و هیچ دو مکانی مثل هم نیستند. گذشته، حال و آینده افراد، شرایط آن­ها ، ویژگی زمان­ها و سایر عناصر مشابه، هرگز مثل هم نیستند پس محصول آن­ها هم مثل هم نیست.(22)
  • همان طور بر تو حکم می­شود که در باره دیگران حکم می­کنی و همان طور قضاوت می­شوی که دیگری را قضاوت کرده­ای.(23)
  • این در واقع نگاه تو است که تعیین می­کند چیزی هست یا نیست؛ این طور است یا آن طور؛ خوب است یا بد. اگر نگـاه تو به سمت چپ بچرخد، تجربه تـو از واقعیتی که در حال وقوع است، به سمت چپ می­چرخد و اگر به راست، پس به راست.(24)
  • زود قضاوت نکن تا هلاک نشوی.(25)
  • فقط قضاوت خداوند است که سرنوشت انسان را تعیین می­کند و زندگی او را رقم می­زند و تعیین این که چه کسی خدمتگزار است و چه کسی نیست با خداست.(26)
  • انسان دانا به سادگی می­تواند پیچیده­ترین دروغ­ها را از پوشیده­ترین واقعیات تشخیص دهد و او به راحتی قادر است دروغ­گو را از راست­گو، محکم را از متشابه و اصل را از فرع و تحریف بازیـابد... امـا دانای حکیم نباید اسرار را فریاد بزند که در این صورت فریاد او قیل و قالی بیش نیست.(27)
  • از قضاوت دیگران نترس. از این که از قضاوت دیگران بترسی، بترس. اگر هستی چه نیازی به رد و قبول دیگران داری و اگر نیستی این چه حماقتی است که دروغ­های خودت را باور کنی. اگر محکوم شدنی هستی بدان که فی الحال محکومی و اگر حقیقت با تـو است چه باکی از قضاوت بدبینانه دیگـران داری. چه کسی می­تواند حقیقت را به خیال خود محکوم کند و خود به واقع محکوم نشود. اگر همه تو را قبول کنند تو مثل همه می­شوی. بیشتر انسان­ها در تصرف تاریکی­اند پس آن گـاه وای بر تو. اگر کسی که خداوند محکومش کرده تور ا به واقع تأیید کند تو خود از محکوم شدگان خداوند هستی. وقتی که نیازمند تأیید دیگرانی بدان که خداوند تو را تأیید نکرده است. وقتی افکاری که دیگران در باره تو دارند برایت مهم است بدان که مهم­ترین معـنای زندگی­ات را هنوز نیافته­ای. دیگران چه کاری با تو می­توانند بکنند؟ نهایت­اش ایـن است که تـو را بکشند. پس اگر تو عاشـق خدایت هستی و مشتاق دیـدار او، ایـن بزرگ­ترین کاری است که آنان می­توانند برایت انجام دهند. (28)

 

 

 

دریافت فایل صوتی

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com