بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

خطاب به معلمان دروغین باطنی و مدعیان اسرار

 

(پیام به بعضی از روحانیون یهود) 

 با شما می‏گویم ای طبل‏های توخالی. ای جاهلان عالم‏نما. ای مدعیان بی‏عمل. ای متکبران. ای کوران و ای کران مبادا بر قلب‌هایتان مهر زده باشند که این‌چنین سخت و متکبر شده‏اید. آنچه شما می‏دانید مشتی از خروارها واژه است لکن آنچه در مشت شماست مانند دانه‏های پوک و بی‏محصول است. دانه‏های توخالی روییده نمی‏شوند و نمی‏رویانند زیرا از روح رویاننده محروم‏اند. گمان می‏کنید که می‏دانید اما نمی‏دانید که این گمان شماست. میان بودن و گمان بودن فاصله‏ایست پرناشدنی. شما حتی نمی‏توانید به یک سؤال، تنها یک سؤال درباره زندگی که سرچشمه همه چیز است و همه چیز در آن است به درستی و کاملاً پاسخ گویید...

 شما می‏گویید اما نمی‏فهمید زیرا برپایه توهم خود می‏دانید. چیزی شنیده‏اید و آن را تکرار می‏کنید و ابلهانه به خود می‏بالید که می‏دانید و خود را دانا می‏پندارید. سرچشمه شعور نورانی را نیافته‏اید و چشمه‏های حکمت و دانایی در شما نجوشیده است. چگونه ممکن است شعور نورانی از طریق خواندن کتب و انباشتن کلمات حاصل شود که از این طریق نایافت می‏گردد. شعور نورانی جوشیدنیست. از روح است و بالا، فروریختنی و دریافتنی‏ست و تنها به شایستگان داده می‏شود.

 

معرفت به کشف حاصل می‏شود و نه با تقلید کورکورانه آنچه دیگران گفته‏اند و کرده‏اند. شما همانند خفاشان نور ندیده‏ای هستید که هرگز نگاهی به خورشید نینداخته‏اند و زندگی در تاریکی را گزیده‏اند و مانند کرمی هستید که به دور خود پیله‏ای دارد و فضای ذره‏ای درون پیله را با هستی بیکران یکی می‏داند و جز آن نمی‏داندشما اسیران توهم دانستن‏اید. حتی اگر کلمه‏ای می‏دانستید، چنین نبودید. برخی از شما اگر هم اندکی می‏دانند در دانستگی خود دچار فساد و بی‏تعادلی گشته‏اند. آنچه برایشان ضروریست نمی‏دانند و آنچه می‏دانند ضرورتی ندارد. به همان اندک عمل نمی‏کنند و بلکه برخلاف آن می‏روند.

در هجوم مسائل خود گرفتار شده‏اید و برای فرار از این درد تظاهر به حل مسائل دیگران می‏کنید. در کوچکترین مسائل فرو مانده‏اید و ادعای برداشتن سنگهای بزرگ را داریددانایی علائمی دارد و ارکانی. پس کجاست علامت و ارکان دانایی‏تان؟ نشانه‏های دانایی را ندارید اما علائم جهالت در شما فراوان استتوانایی از داناییست، کو قدرت و اقتدارتان؟ دانایی که می‏آید، هماهنگی می‏آید، نرمی و تواضع می‏آید، رشد و تعالی تجربه می‏شود، و عمل می‏آید، عمل و عمل. کجاست علائم دانایی‏تان؟ نمی‏دانم را ترک گفته‏اید و از این است که نمی‏دانید. به گمان دانستگی دل خوش کرده‏اید و از دانایی بازمانده‏اید...

 و شما نمی‏دانید آن بسیار را که من دانسته‏ام. سخت شده‏اید و در کبر زندانی گشته‏اید لکن گفته شده که دانه‏های حکمت در زمین نرمی و تواضع می‏روید و نزدیک‏ترینان، متواضعان‏اند. و هم گفته شده که با متکبران، متکبر باش. ... آیا شهود جز برای مشاهده‏گر است؟ آیا معرفت جز به کشف است؟ آیا تفکر جز به دیدن است و شنیدن و آنگاه به قلب یافتن؟ اسرار در سکوت دریافتنی‏ست و نور پس از اعتراف تمام به تاریکی آمدنیست.  و شما که مدعی آن بودن‏اید.

 

بیایید دعایی بکنیم و ببینیم که فی الحال دعای چه کسی مستجاب است؟ نفرینی کنید و نفرین می‏کنم تا معلوم شود چه کسی از نیروی خداوند برخوردار است؟ کدام است علامت صدق ادعایتان؟ به روح بگوییم که از تن خارج شود و به ارواح فرمان دهیم و ببینیم فرمان چه کسی از امر است؟ بیایید از روزنه‏های این پیله ذره‏ای خارج شویم و هر یک از جهان آن‌سوی این پیله خبر دهیم و ببینیم خبر چه کسی کارساز است و بر علائم منطبق؟

 

 ای ترسویان ریاکار. ای لاشه‏های زنده‏نما. ای شکاکان پرحسد. ای متکبران محروم از بزرگی. ای تحریف‏کنندگان اسرار حق... مگر این نیست که آنکه تسلیم است، آسمان و زمین در اقتدار اوست پس تصرف در جهان و فرمان راندن از علائم اوست. پس بیایید در آتش بنشینیم و به آن فرمان دهیم که بی‌اثر بماند. بیایید به درخت خشکیده فرمان دهیم که فی الحال بارور شود و به آسمان بگوییم که اکنون ببارد. بیایید به آب فرمان دهیم که چون زمین پذیرای قدم­هایمان باشد... کدام است علامت صدق ادعایتان؟

 اگر خود را می‏فریبید و توجیه می‏کنید، که این نیست از علائم تسلیم‏شدگان. آنقدر خودبین و نادان شده‏اید که افکار و تمایلات خود را محک حقانیت قرارداده‏اید. وای بر شما از این توهین نابخشودنی. جز حرف­های توخالی و ادعاهای دروغین چه می‏توانید؟ همه‏اش حرف‏اید و همه‏اش حرف. بازیگرانی ریاکارید که در بازی و ریا تبحر یافته‏اند. آنکه موافق‌تان نیست و برخلاف شماست و تأیید و تمجیدتان نمی‏کند باطل‏اش می‏خوانید و فراموش کرده‏اید که آنکه حق را محکوم می‏کند در همان حال محکوم می‏شود.

 آنقدر سخن گفته‏اید و وعده داده‏اید و ادعا کرده‏اید که هر سخنی را چون سخن خود می‏پندارید، غافل از آنکه سخن حق واقع‏شدنیست ...

 وای بر آنکس که آشکارا خوانده می‏شود و پاسخ نمی‏گویدوای بر آن‌کس که چشم دارد و نمی‏بیند و گوش دارد و نمی‏شنودوای بر آن‌کس که می‏گوید و فریاد می‏زند لکن خود به گفته خویش عمل نمی‏کندوای بر آنکس که ایمان می‏آورد و سپس تردید می‏کندوای بر آنکس که نام خدا را بی‏حرمت ساخته و حضور زنده او را بی‏احترام کردهوای بر آن‌کس که در آسمان محکوم شده هر چند که در زمین حاکم شده باشدوای بر دوستان نادان خداوند و دشمنان دانای اووای بر آن‌کس که حقیقت آشکار را انکار می‏کند. ... وای بر آن‌کس که حجت بر او تمام شده و او منتظر اتمام حجت است وای بر آنان وای بر آنان وای بر آنان از آنچه در انتظارشان است.

 

 

دریافت فایل صوتی

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com