
نشانه های استاد حق
بسم الله الرحمن الرحیم
تفاوت اساتید حق با استاد نماها و مدعیان استادی چیست؟ چگونه میتوان اساتید حقیقی را از مدعیان دروغین تشخیص دهیم؟ اینها سئوالات اساسی است که با گسترش و شیوع جنبشهای نوپدید معنوی برای هر علاقمندی مطرح است. برای پاسخدهی به این سئوالات باید دیدگاهی درست درباره نشانههای استادان راستین داشته باشیم و این دانش را با عنصر هوشیاری در ارتباط با این موضوعات بکار بگیریم. در این متن سعی شده برخی از مهمترین نشانههای استادان راستین بیان و در حد حوصله متن تشریح شود، امید اینکه قدمی در راه کسب دانش و هوشیاری لازم در این زمینه محسوب شود.
یک گفتار مشهور میگوید "از کوزه همان برون تراود که در اوست". از این کلام وقتی استفاده میشود که بخواهیم به سنخیت رفتار یک انسان با آنچه درونیات او میخوانیم استناد کنیم.
هر رفتار ظاهری، یک علت درونی دارد و زندگی هر انسانی تجلی آن چیزی است که در ذهن و قلب و روح او میگذرد.از کسی که در قلب و فکر خود نیات و افکار متعالی دارد رفتارهای متعالی صادر میشود و از کسی که با اندیشههای جاهلانه و تاریک زندگی میکند، نمیتوان رفتار بزرگان را انتظار داشت.
اگر اساتید حق و راهنمایان بشری را حامل نور و خرد الهی تعریف کنیم، این نور و خرد باید در رفتارها و اعمال آنها روشنایی ایجاد کند که آثار آن همان چیزی را شکل میدهد که به آن ویژگیهای اساتید حق گفته میشود. "اخلاق متعالی" یکی از این نشانههاست که شامل دستهای از رفتارها است که بطور کلی اخلاق متعالی خوانده میشود.اخلاق متعالی انعکاس صفاتی مانند محبت، صبر، ایمان، تواضع، از خود گذشتگی و بسیاری صفات دیگر است.کاملترین و عالیترین اخلاق را در پیامبر اسلام(ص)میتوان دید، طوری که خداوند از بزرگی اخلاق ایشان با لفظ (خُلُق عظیم) یاد کرده است.اگر انسانی از نور الهی بهرمند باشد،باید بتوان نشانه این نور را در "رفتار و اعمال خردمندانه و سرشار از شعور"او بهوضوح دید.از این نظر خرد و شعور سرشار از نشانههای بارز اساتید است.این شعور و خرد محدود به همان منطق یا تفکر ظاهرگرایی نیست که اکثر انسانها واجد آن هستند. بلکه خردی است با ویژگی الهی.برای توضیح باید گفت که خردی که تنها با ظاهر امور نگاه کند و توان نگاه کردن به ابعاد نامحسوس چیزها را نداشته باشد نمیتواند خردی کامل و تمام عیار محسوب شود.انسان در زندگیش با انبوهی از سئوالات و مشکلات با گرایش نامحسوس و غیرظاهری روبروست،مسائلی مانند؛ من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ به کجا باید بروم؟ ....
خردی که نتواند در راستای این امور به او کمک کند، سئوالاتش را پاسخ بدهد و در حل مسائلش یاریش کند کاربردی بهتر از یک پای چوبین برای او نخواهد داشت.
یک معیار و محک بسیار مجرب "داشتن کنترل و فرمانروایی بر نفسانیات" است. یک استاد حق نمیتواند به درجه استادی برسد مگر اینکه از دامهای نفس جسته باشد. کنترل و اقتدار او بر نفسانیات به وضوح از انسانهای معمول برتر است و این در کنترل کامل او بر خوردن، خوابیدن،تحت تاثیر شهوات قرار نگرفتن، دچار عجب و خودباختگی نشدن، قرار گرفتن در ورای ترسها و تردیدها، عبور از بدبینیها و خوشبینیهای القایی، و بسیاری از موارد دیگر پیداست.
یک استاد حق کسی است که "توان روشنایی بخشیدن به ذهن و قلب دیگران"را دارد. او میتواند قلب و ذهن افراد را هدایت کند.در هدایت ذهنی او خطاهای ذهنی را تصحیح کرده و خطوط فکری تعالی بخش را ارائه میدهد.او هدایت قلبی را با ایجاد گرایشات و حسمعنوی در فرد و تاریکی زدایی از قلب و احیای حس و حال متعالی عملی میکند و به این خاطر است که عموماً انسانها در تماس با این بزرگان حسی از یک روشنشدگی فکری و حسی را گزارش میدهند.
خودانگیختهسازی افراد برای کسب کمال و نائل شدن به مراحل بالاتر شعور و معرفت، یکی از نتایجی است که در تماس با اساتید حق رخ میدهد.کسانی که با دیدگاه درست و با قلب پذیرا به تعلیمات آنها توجه کنند نوعی "تحرک خلاقانه و مثبت و بسوی کمال" را در خود تجربه میکنند.این در حالی است که باید ایجاد هر نوع حرکتی را با حرکت خلاق و مثبت تفکیک کرد.چه بسا آموزشهایی که به واسطه برانگیختن احساسات افراد آنها را چندی بر اعمالی برانگیخته کنند.اما آنچه که با تعلیمات استاد حق برانگیخته میشود در راستای کسب شعور و تکامل روحی بیشتر است و از انگیزشهای بیهدف احساسی در آن خبری نیست.
"توان پاسخگویی هماهنگ به سئوالات انسان" از مهمترین این نشانهها در تشخیص یک فرد تعالی یافته است.از نشانههای یک پاسخ مناسب میتوان به هماهنگی آن با سئوال کننده، صحت و درستی محتوایی و در نظرگرفتن ظرفیت درونی مخاطب و پاسخگویی به برترین نیاز مخاطب را ذکر کرد.
دسته متفاوتی از این نشانهها ،"کرامات" است که با "معجزات" که مختص خداوند است تفاوت دارد.دربارهی کرامات بهعنوان یکی از نشانههای اساتید حق نیاز به توضیحات چندی وجود دارد.
اول اینکه کرامات دستهای از نشانههای تکامل روحی انسان است که به عکس نظر خیلی از افراد "به تنهایی" نمیتواند دلیلی بر تعالی یافتگی انسان باشند زیرا با برخی از ریاضات و اعمال ویژه هم قابل حصولاند.لذا تنها در صورت همراه بودن با نشانههای دیگر (خصوصاً موارد فوق)میتواند بهعنوان دلیل تعالی یافتگی روحی کسی مورد توجه قرار گیرد.دوم اینکه به عکس دستهدیگری از افراد که از استراتژی "پایین آوردن ارزش چیزی که در اختیار ندارند"، استفاده میکنند ما معتقدیم که کرامات (و نه شعبده و نه سحر و جادو که مقولاتی متفاوتند)جزوی از آثار تکامل روح انسان به شمار میروند. اما نکته اینجاست که کرامات برای نتیجهگیری و قضاوت دربارهی اینکه شخصی در جایگاه یک استاد حق قرار دارد یا خیر کافی نیست.اما در اکثر موارد چنین چیزی با وجود کافی نبودن، لازم است.زیرا یکی از نشانههای اساتید برخورداری از قدرت الهی است. تمام آنچه که گفتیم بخشی از نشانهها و حقایقی بود که دربارهی استادان حق وجود دارد و اگر بخواهد بیش از این گفته شود از حوصله این متن خارج است و چه بسا لزوم تالیف کتاب را پیش آورد.اما در یک کلام میتوان همهی نشانههای استاد حق را در الهی بودن، الهی زیستن و مظهر تعلیمات الهی بودن خلاصه کرد.این متن را با این تذکر پایان میدهم که حضور استادان حق سرشار از نشانههای گوناگون نور و روشنایی است.و تنها کمی دقت و هوشیاری برای تشخیص بسیاری از این نشانهها کفایت میکند و البته هر قدر بیشتر دقت کنیم از انبوهی نشانهها و حجتهایی که آنها را تایید میکنند متعجبتر خواهیم شد.
نویسنده: ا.ر. ا
[1] تحقیقات جدید نشان میدهد که واقعاً از انسان ارتعاشاتی نادیدنی اما حس شدنی ساطع میشود که کیفیات آن بستگی تمامی با روحیات و افکار و نیات هر انسان دارد و در فرا روانشناسی با اصطلاح "هالهانسانی" از آن یاد میشود.جالب اینکه هاله انسانی برای باطنبینان به شکل ظرفی تخم مرغ گون رویت میشود که انسان را در بر گرفته است.
[2] انک لعلی خلق عظیم
بازگشت
Share
|