بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

روش‌های غربال و دفع در میان اساتید و بزرگان

بسم الله الرحمن الرحیم

اساتید باطنی روش‌های خاصی برای انتقال تعلیم و تثبیت آن در شاگردان داشته و دارند.شیوه‌های آنها گاهی آن‌چنان عجیب و نامتعارف است که ممکن است برای دیده ظاهربین، زننده به نظر برسد. اما در ورای ظاهر نامتعارف رفتارهای بزرگان می‌توان دلایل و حکمت‌هایی را یافت که فاش کننده شعوری برتر در متن زندگی و تعلیم‌شان است.

یکی از این رفتارهای عجیب موضوع دفع و غربال شاگردان است.به عکس آنچه در نظام‌های ظاهرگرا رخ می‌دهد در تعلیمات باطنی هیچ استادی به‌دنبال جمع آوری انبوهی از شاگردان نیست. تعلیم به چند نفر محدود که به‌طوری جدی آموزش‌ها را بتوانند دنبال کنند به تعلیم هزاران نفر که به‌طور غیر جدی یا تفننی به‌دنبال آموزش باشند ترجیح کامل دارد.

برخی اساتید استراتژی‌شان این است که اصولاً دری را به پذیرش شاگردان باز نمی‌کنند و تنها به سراغ منتخبین خود می‌روند و آنهای را به تعلیم فرامی‌خوانند و برخی دیگر برای تعلیمات خود سطوحی قائلند و آموزش‌هایشان را به سطوح عمومی و ویژه تقسیم می‌کنند.

اما در هر صورت اساتید همواره با موضوع تشخیص عملی صلاحیت و جدیت و آمادگی بالای شاگردان روبرو بوده‌اند.در تاریخ تعلیمات باطنی روش‌هایی که به غربال و سرند شدن شاگردان منجر می‌شده را به عنوان آزمون‌های باطنی می‌شناسند.آزمون‌های باطنی می‌تواند دارای ابعاد و موضوعات گوناگون باشد مانند آزمون‌هایی با موضوعیت‌های فهم، ایمان، صبر، شجاعت، جدیت و...

هم‌چنین آزمون‌ها را از نظر مکانیزم انجام آن می‌توان به دسته‌هایی تقسیم نمود مانند، آزمون‌هایی که طی روندی طبیعی و خودکار در زندگی شاگرد رخ می‌دهند یا آزمون‌هایی که با تدابیر بیرونی استاد به جریان می‌افتند.

 

  رفتارها و اندیشه‌های ساختار شکن

اتخاذ رفتارهای نامتعارف از سوی اساتید باطنی یکی از شیوه‌های اساسی برای به میدان کشیدن و محک زدن شاگردان است.وجهی از این پدیده، اتخاذ و بروز رفتاریست که در قالب آن رفتار یک شخصیت بزرگ باطنی نه تنها اجازه نمی‌دهد که مقام و بزرگی اش برای دیگران آشکار شود، بلکه رفتاری‌پیشه می‌کند که عکس آن برای کسانی که با او در ارتباطند مسجل شود.

ردپاهایی گوناگون و در حوزه‌های جغرافیایی و فرهنگی متفاوت درباره موضوع خودانکاری وجود دارد. در فرازهای گوناگونی از تاریخ زندگی اساتید با رفتارهایی مواجه می‌شویم که با معیارهای ظاهری ناخوشایند و دفع کننده شاگردان بوده است.

این رفتارها عموماً دارای سه وجه اصلی اند اول ‌آزمون شاگردان و غربال کردن شاگردانی که استعداد و شایستگی کافی را ندارند؛ دوم جلوگیری از جمع شدن شاگردان دروغین (مگسان گرد شیرینی)  و سوم تمرینی برای تادیب و کنترل نفس سالک است.

 

 ملامتی‌گری

پررنگ‌ترین ردپای این برخوردها در حوزه عرفان اسلامی به دسته‌ای از صوفیه به نام ملامتیه یا ملامتیون تعلق دارد."تاریخچه این مکتب به قرن اول اسلامی برمی‌گردد.مرکز این مکتب نیشابور در خراسان است.از پیشینیان این مکتب به ابوحفص نیشابوری و حمدون اشاره شده است.ملامتیه شیخ خود را قصار نیشابوری عنوان می‌کنند که نام وی احمد است.ملامتیه بنام حمدونیه و قصاریه نیز شناخته می‌شوند.شالوده اعتقادات ملامتیه آنست که فرد باید فضائل و نیکی‌های خود را از خلق پنهان کند و در ظاهر چنان رفتار کند تا مردم به او ایراد بگیرند و از او عیب‌جویی نمایند. این رویه باعث می‌شود تا نفس بر او مسلط نگردد و مغرور به نیکی‌های خود نشود.باور آنان بر اینست خدا از نیک و بد فرد باخبر است و لزومی ندارد خلق از آن خبردار شوند. لذا در نزد این گروه توجهی به اعتنای مردم نمی‌شود و به اصول مذهبی و مراسم اجتماعی در ظاهر مقید نیستند.ملامتیه توجهی به رابطه مرید ومرادی در سلوک معنوی ندارند."

"ملامتیان به‌دنبال این تشخیص یک راه عملی هم نشان می‌دادند و آن اینکه نه تنها کاری نکنید که مردم ستایش‌تان بکنند بلکه کاری بکنید که مردم ملامتتان بکنند و به همین دلیل آنها را ملامتیه می‌گفتند.آنان کارهایی می‌کردند که به ظاهر بسیار زشت و نامشروع بود و عقلای قوم آنرا بر نمی‌تافتند و ملامت می‌کردند.غزالی هم که رگه‌هایی از ملامتی‌گری داشت می‌گوید:جائز است آدمی در لیوان شراب آب بخورد تا مردم بپندارند که او شراب می‌خورد و اعتقادشان از او سلب بشود و در حق او مدح نگویند و او را مذمت کنند و دور او را خالی کنند و به او ارادت نورزند.آنان اعتقاد داشتند این برای بهداشت روحی و سلامت معنوی آدمی بسیار لازم است.جمع شدن مریدان و ستایش‌گران و مداحان قاتل روح آدمی است."

"سهروردی و جامی ملامتیه را طایفه‌ای مبارک می‌دانند اما این گروه در دوره عثمانی مورد تکفیر شیخ الاسلام ها قرار گرفتند البته سهروردی و جامی هم بعضی از فاسقان ملامتیه را ملحد و زندیق دانسته‌اند."همین‌طور حافظ را پیرو یا علاقمند به مسلک ملامتی‌گری می‌دانند. تحقیقاتی که دراین‌باره انجام شده نشان می‌دهد که این موضوع نشانه‌هایی در اشعار حافظ دارد.

"یکی از نخستین منابعی که به تفصیل درباره اندیشه ملامت و فرقه یا مشرب ملامتی بحث می‌کند، هجویری است.وی ملامت را در پاکیزه و پالوده ساختن محبت مؤثر می‌داند. و ریشه اندیشه ملامتیه را به آیه‌ای از قرآن می‌رساند که در حق مؤمنان حقیقی و دوست داران خداست:"...و لا یخافون لومة لائم ..."(مائده 54)"ایشان از ملامت هیچ ملامت‌گری در راه عشق و ایمان خود باکی ندارند.)و می‌گوید که اهل حق همواره آماج ملامت خلق بوده‌اند.(کشف المحجوب، صفحه 68)...و می‌گوید: "آن که پسندیده حق بود، خلق وی را نپسندند و آن که گزیده تن خود بود، حق ورا نگزیند."

"سخن مختصر آن که هر چه سبب امتیاز سالک از دیگران باشد آن را ناپسند می داشتند و بدین نظر خرقه هم نمی‏پوشیدند، بعضی ازین حد هم در گذشتند و معتقد بودند که سالک باید خود را از نظر خلق بیندازد و اموری که بظاهر ناپسند است ولی خلاف شرع نیست ارتکاب کند مثل آن که شربتی سرخ رنگ در پیاله بنوشد تا مردمش شراب‌خواره پندارند و بقدح و سرزنش او کمر بندند تا بدین وسیله نفس، طعم خواری بچشد و دعوی خدایی نکند." 

روش‌ها :

شیوه‌هایی که برای این دفع کردن بکار می‌رود متفاوت و متنوعند. آشنایی با برخی از روش‌هایی که پتانسیل استفاده در زمان خودانکارگری را دارد می‌تواند به آمادگی ذهنی ما برای فهم بیشتر و بهتر آنچه که در حال رخ دادن است کمک کند.

1)  استفاده از توریه در راستای خودانکاری.

توریه "صحبت‌ها و رفتارهایی" است که امکان برداشت دوگانه‌ای از آنها وجود دارد ، ظاهر آنها یک پیام دارد در حالیکه عمق معنای آنها چیز دیگری است.توریه از لغت "وراء"به معنای پشت،گرفته شده است که در مقابل لغت "اَمام"به معنای جلو قرار دارد و در لغت به معنای ستر و پوشاندن آمده است. توریه را می‌توان این‌چنین تعریف کرد:"اراده واقع و اظهار خلاف آن، به گونه‌ای که طرف مقابل آن معنای خلاف را می‌فهمد و ظاهر عمل و گفتار نیز او را در این فهم مساعدت می‌نماید."نکته اینکه توریه بیشتر به‌عنوان روشی برای آشکار نکردن خود یا قصد و نیت خود نزد دشمنان و معاندان شناخته شده است لیکن پتانسیل استفاده در شرایط خودانکاری و به دلیل غربال را دارد.

 

1- الف ) توریه کلامی:

توریه هم در مقام کردار و هم در مقام گفتار مصداق دارد که به بخش گفتاری آن "المعاریض فی الکلام" گفته می‌شود.سعدالدین تفتازانی در شرح مختصر المعانی می‌نویسد:"توریه آن است که در هنگام اطلاق، از لفظی که دو معنای نزدیک و دور دارد، معنای دور اراده شود."

نمونه‌ای از توریه کلامی در حکایت حضرت یوسف و برادرش بنیامین با اندکی دقت قابل فهم است. چاره‌ای که حضرت یوسف(ع)برای نگه‌داشتن برادرش نزد خود، اندیشید، به عنوان شاهدی دیگر برای تقیه و توریه پیامبران در روایات ذکر شده است.در آن مورد ندا دهنده‌ای از سوی آن حضرت به کاروان برادران یوسف نسبت دزدی داد،که طبق روایاتی از امام صادق(ع)،مراد یوسف(ع)از این خطاب،دزدیدن خود او از سوی برادرانش بوده است، نه دزدی پیمانه‌ی پادشاه؛ به شهادت این‌که وقتی پرسیدند مگر چه گم کرده‏اید؟ نگفت شما پیمانه ما را دزدیده‏اید، بلکه گفت:ما پیمانه سلطنتی را گم کرده‏ایم، به همین دلیل مقصودش از اینکه گفت شما دزدید همان دزدیدن یوسف است.

نمونه دیگر توریه‌ای است که امام باقر (ع)در مجلس هشام و خطاب به او می‌فرماید:"ای امیرمؤمنان، بر مردم واجب است که از امام‌شان اطاعت نمایند و هنگام نصیحت و خیرخواهی با او از در راستی درآیند."در این روایت کلمه "امام"قابل تطبیق بر هر دو مصداق حاکمان غاصب و ائمه اهل بیت (ع) می‌باشد.

توریه کلامی می‌تواند یکی از روش‌هایی باشد که در خودانکاری به کار گرفته شود.این به معنای نسبت دادن فعلی نادرست به خود، توسط کلماتی است که با هوشمندی طوری انتخاب شده و بیان می‌شود که در عین اینکه دروغ نیست، معنای آشکار آن "اعتراف"به فعل یا صفتی ناخوشایند، یا "آشکاری"آن است.به فرض اگر کسی طوری صحبت کند که دیگری برایش روشن شود که او دروغ می‌گوید اما در حقیقت دروغی نگفته باشد این میتواند مصداقی از بکارگیری توریه کلامی در موضوع خود انکاری باشد.

 

1- ب ) توریه عملی:

ملامتیون از شیوه‌ی توریه عملی برای نادرست نشان دادن ظاهرشان استفاده می‌کردند.رفتارهایی که بدون اینکه حدود الهی بشکند و بدون اینکه کار از خط راستی و درستی خارج شود، القاء برداشتی در راستای پایین آوردن وجهه خود از آن بشود.چیزی مانند خوردن شربت قرمز در جام شراب که القای انجام منکر می‌کند اما در حقیقت منکر نیست. 

 2 )  اعمال فاقد قبح شرعی و دارای قبح عرفی:

از جمله موارد دیگر که مورد استفاده ملامتیون قرار داشته استفاده از افعالی است که در نظر مردم قبیح بوده اما قبح شرعی و دینی ندارد.به‌طور مثال پوشیدن لباس کثیف و بدبو یک فعل حرام نیست. اما چیزی است که در نظر مردم نه تنها منکر محسوب میشود بلکه عموماً معیار نظردهی درباره‌ی افراد هم قرار می‌گیرد.

از جمله مصداق‌های دیگر می‌توان به فحش دادن و کتک زدن شاگردان و راندن آنها از خود اشاره کرد. این روش توسط اساتید شرق به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.

به‌طور مثال سایی بابا شیردی گاهی چوبى بدست مى‏گرفت و به مریدان خود حمله مى‏کرد و آنان را به باد چوب و کتک مى‏گرفت.همین‌طور اوپاسنی مهاراج پیروان و مریدان خود را گاهى ناسزا گفته، زمانى به شدت کتک مى‏زد.

 

3) ...

                                                                                                 نویسنده:  ا.ر.ا

                                                                                                       ناتمام

[1] http://www.kakoshirazi.com/content/view/919/197/

[2] از  مصاحبه سید سراج الدین میردامادی با دکترسروش

[3] http://www.historylib.com/Site/SViewDocument.aspx?DocID=695&RT=List

[4] داوود پیرمرادیان- http://rendaan.persianblog.ir/1385_3_rendaan_archive.html

[5] محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی

[6] نعمت‌ا ... صفری، نقش تقیه در استنباط به نقل از: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 46

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com