بگو: اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏ روى روا داشته‏ ايد! از رحمت خدا مأيوس نشويد. همانا خداوند، همه گناهان را مى ‏آمرزد، كه او خود آمرزنده‏ ى مهربان است. سوره زمر 53                    و پيش از آن كه شما را عذاب فرا رسد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان روى آوريد و تسليم او شويد. سوره زمر 54                     و از بهترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب الهى ناگهان به سراغ شما آيد، در حالى كه از آن خبر نداريد. سوره زمر 55                    تا [مبادا] كسى بگويد: افسوس بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم! و حقّا كه من از ريشخند كنندگان بودم. سوره زمر 56                     
 

به دنبال سلطنت یا شیطنت

وقتی کلمه‌ي سلطه را می­شنوید چه مفهومي برايتان تداعي مي‌شود؟ بردگی و زورگویی، برتری‌جویی مردان و زنان بر یکدیگر، انحصارگرايي‌های اقتصادی و تبلیغاتی یا شايد سلطنت و پادشاهی!

بحث سلطه و سلطه‌جويي از آن مسائلی است که زوایا و ابعاد بسیاری دارد. در عصر حاضر، چنان تکنیک­ها و ابزارهاي پیشرفته‌ و متنوعي در اختيار اين ميل سيري‌ناپذير بشر قرار گرفته كه آن را تقريبا ظریف و نامرئی ساخته است. سلطه از نوع بگیر و ببند به روش فرعون و نمرود (يا به تعبيري، تسلط فيزيكي بر انسان‌ها) ظاهراً از مد افتاده و جهان‌خواران در این عصر به مدد رسانه­ها و تبلیغات، سلطنت خود را مانند شربتی شیرین و خواب‌آور به خورد مردم می­دهند. امروزه (البته به نظر برخی)، رسيدن به موفقيت به معناي توانايي در نفوذ به افكار و اذهان مخاطبان و فتح سنگر عقل و اراده‌ي آنان است. به نظر مي‌رسد هر کس بتواند سلطه‌ي بیش‌تری برفکر، ذهن، اقتصاد و كلا شاهرگ‌ حياتي دیگران داشته باشد، موفق­تر محسوب مي‌شود.

پيشينه‌ي سلطه‌جويي به زمان حضور شیطان در بارگاه خداوند برمي‌گردد. حتماً داستانش را می­دانید. زمانی که سلطان و پادشاه حقیقی عالم فرمان داد فرشتگان بر آدم سجده کنند، شیطان امتناع کرد و خود را برتر از آدم دانست اما محضر پروردگار جای برتری‌طلبی نبود پس او از درگاه الهی رانده شد.

ابلیس برتر از آدم نبود اما شش هزار سال عبادت و ستایش خدا چنان او را مغرور کرد که شروع به مجادله در حضور پروردگار نمود. شاید اگر صبوری می­کرد و روح برتری­طلب و طغيانگر او امانش می­داد، الفبای اقتدار حقیقی را، حرف به حرف و قدم به قدم نشانش می­دادند اما وجود شیطان با عجله و شتاب عجین بود، بنابراین نه تسلیم شد و سجده کرد و نه عذرخواهی، بلکه از خدا مهلت خواست و سوگند یاد کرد که تمام تلاش خود را برای تسلط يافتن بر آدم و فرزندانش به کار مي‌بندد. خداوند به او این فرصت را داد، نه یک روز و دو روز بلکه تا قیامت و سپس او را به خود واگذاشت چرا که می­دانست روح سلطه­گر و برتری­طلب اگر تا قیامت هم بدود نه به قدرت حقیقی می­رسد و نه به آرامش مگر این که کلید راه­یابی به دربار سلطان را بیابد و دریچه‌ي توجه و رحمت پروردگارش را به روی خود بگشاید.

به هر حال شیطان مهلت گرفت چرا که زمان لازم بود تا آدم سوگند او را فراموش کند و از همین جا داستان سلطه‌ي شیطان بر انسان آغاز شد.

اول کار، مشتری کمي پيدا مي‌شد: فقط آدم و حوا بودند بنابراین خودش شخصاًً وارد عمل شد و با وارد شدن از در دوستی و خیرخواهی آنها را فریب داد. به این ترتیب اولین اصل در روش سلطه‌ي شیطانی بنا نهاده شد یعنی همین اصلی که شیاطین امروزی نیز از آن بهره‌ي فراوان می­برند. به هر حال فراموشکاری و غفلت آدم و حوا  کار به دست‌شان داد و از بهشت رانده شدند.

نوبت به فرزندان آدم رسید. شيطان كه به دنبال فرصت مناسبی می­گشت شنید هابیل و قابیل بر سر این که قربانی چه کسی مورد قبول پروردگار است با هم اختلاف دارند. زمزمه در گوش قابیل شروع شد: قربانی تو بهتر است. تو برتری، بالاتری، بزرگ‌تري .... و آن قدر گفت تا او را وادار کرد خون برادرش را بریزد.

فرزندان آدم که زیاد شدند شیطان هم حسابی سرش شلوغ شد. براي یک به یک آنها کمین می­کرد و كساني را که سودای قدرت­ در سر داشتند دعوت می­کرد به سپاهش بپیوندند. او با تحریک و تطمیع و فریب، حس تفاخر و خودمحوری را در انسان­ها بیدار می­کرد تا ثابت کند آدمی نیز در وادی برتری‌جویی­، اگر آب ببیند شناگر قابلی است.

هر چه زمان می­گذشت سلطه‌ي شيطان در ابعاد بیش‌تری گسترش می­یافت. زمانی با به راه انداختن نظام برده­داری و تحقیر غلامان و کنیزان و زمانی دیگر با دستاويز قرار دادن برتری قومی و قبیله­ای و سپس با تحريك به لشگرکشی و حمله‌ي نظامی و ایجاد مستعمرات به میدان آمد. مدتي نظام­های فاشیستی و نژادپرست به راه انداخت و بعد نوبت به دوره‌ي استيلاي ماشین بر انسان رسید. او آن قدر انسان را اسیر تکنولوژی و زندگی شهری کرده که حالا در حسرت زندگی ساده و بی­آلایش و هوای پاک روستا و سکوت و آرامش از دست رفته مي‌سوزد و فریادش به آسمان رسیده است. اما شیطان و کارگزارانش هنوز دست بردار نیستند و اکنون با میلیون­ها سال تجربه و به قصد گسترش امپراطوری خود، هم‌چنان در قلمرو فکر و قلب و روح انسان­ها می­تازند و هر روز با شیوه‌هایی جدیدتر سعی در مسخ بیش‌تر آنها دارند. اما فکر می­کنید چرا روش­های شیطان متنوع است و هميشه به يك شكل نمی­ماند؟ چرا او مجبور است همیشه با شيوه‌‌های جدیدتر و ترفندهای مکارانه­تر به میدان بیاید تا بتواند انسان را به بردگي بكشد؟ برای حفظ فضاي سلطه لازم است حاكم به قدرت و برتری خود و محكوم به عجز یا نیاز خود ايمان و باور داشته باشد. اما حقیقت این است که نه سلطه­گران واقعاً به تفوق همه‌جانبه‌ي خود اطمینان دارند و نه سلطه­پذیرها این برتری را در اعماق فکر و قلب خود می­پذیرند و درست از همین­جاست که عصيان و انقلاب علیه نظام‌هاي سلطه‌جو آغاز می­گردد و شيطان براي مهار اين شورش، كليد در باغ سبز ديگري را به انسان، وعده مي‌دهد! می­گویند شاهنامه آخرش خوش است و انسان که اشرف مخلوقات نامیده شده می­تواند آخر هر داستان غم­انگیزی را به نفع خود تغییر دهد. شاید خداوند آخر این شاهنامه را به فرشتگان نشان داد که همگی بر آدم سجده کردند.

شیطـان سوگند خورده است، او نمی­خواهد و نباید دست از خیره­سری و سلطه‌جويي بردارد و تا روز معلوم هم دست از آن برنخواهد داشت اما خداوند مهربان با بیان داستان حضرت آدم راه تغییر دادن این سرنوشت را که بازگشتی خالصانه و عمیق به حضور پروردگار است، به فرزندان خلف آدم نشان داده است.

پروردگار قادر و توانا با این که تنها مالک و سلطان حقیقی است (و لِلهِ مُلکُ السَمواتِ وَ الاَرض) و با اين كه در تمام کتب آسمانی و مخصوصاً در قرآن مکرراً از سلطه و اقتدار خود سخن می­گوید(1) و اعلام فرموده که:  

" اى  گروه جنّ و انس، اگر مى‏توانيد از اطراف آسمان‌ها و زمين (و از قبضه قدرت الهى) بيرون شويد، بيرون شويد (ولى اين خيال محالى است زيرا) هرگز خارج از ملك و سلطنت خدا نتوانيد شد"(2) نه تنها هیچ بنده­ای را مجبور نکرده است به صِرف سلطنتش به او ایمان بیاورد و تسلیم او باشد، بلکه قرار گرفتن تحت سرپرستي و سیطره‌ي خود را منوط به انتخاب آگاهانه و عبور از آزمون‌های بسیار نموده است.

خداوند به صرف ادعا، تسلیم بودن انسان را نمی­پذیرد ولی اگر كسي آگاهانه و به اختيار، خود را به بندگي او درآورد و ادعايش را با عمل خود به اثبات رساند، پادشاه عالم او را شايسته‌ي خلیفگی(3)خود مي‌داند و بشارت تسخیر آسمان‌ها و زمین را به او مي‌دهد(4)

 

 

                                                                                                                             مانا -  نورا

 

پي نوشت:

                1ـ بیش از 20 با در قرآن این آیه آمده است.( ... و از آن خداوند است فرمانروایی و مالکیت آسمان‌ها و

                 زمین)

2ـ سوره رحمن آیه 33

3ـ و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفه‌ای می‌آفرینم...... بقره 30 و سوره ص / 26: ای داوود ما تو را خلیفه روی زمین گردانیدیم.

3ـ رام شما ساخت آن چه در آسمان‌هاست و آن چه در زمين است. همه از آن اوست. در اين براى متفكران عبرت‌هاست‏./ جاثیه 13 و همچنین  لقمان 20: آيا نديده‏ايد كه خدا هر چه را كه در آسمان‌ها و زمين است رام شما كرده است‏ ....

 

 

 

بازگشت

Share

 

 

 

 
 
   
آدرس ایمیل شما
آدرس ایمیل گیرنده
توضیحات
 
 
 
 
شرکت در میزگرد - کلیک کنید
 
 
نظر شما در مورد مطالب سایت چیست ؟
 
 
 
 
 
 
 
©2025 All rights reserved . Powered by SafireAseman.com