"و نفخت فيه من روحي" : از روح خود در او دميدم.
گر چه خداوند از روح خود در وجود تك تك انسانها دميده است، اما تنها تعداد بسيار اندكي نسبت به كل انسانها در هر دوره قادر ميشوند، روح الهي را در خود بيدار كنند... اين تعداد بسيار اندك را ارواح متعالي ميگويند. اينان منتخبين خداوندند، روحهايي هستتد كه توانستهاند روح الهي در وجود خود را آشكار كنند و روحشان با روح خدا پيوند خورده و صفت يا صفاتي از خداوند در آنان تجلي پيدا كرده است.
نزديكي ارواح متعالي به روح خداوند آنها را قادر به انجام اعمال خارقالعاده بسيار ميكند. براي برخي از آنها بر اساس تجليات صفات خداوند در وجودشان، نميتوان حدي در توانايي قائل شد. به اذن خداوند به هر آنچه كه روح الهي قادر به آن است، قادرند. بر بسياري از امور عالم واقفاند و بر آنها احاطه دارند. اينان همان جانشينان خداوندند كه تمامي فرشتگان در مقابلشان سر سجده فرود آوردند و از آنها كه در واقع با روح خدا يكياند، فرمان ميبرند.
بهخاطر وجود توانائيهاي بسيار آنها و نزديكيشان به خداوند، بسياري از مكاتب باطني راه نجات خود را بر اساس ارتباط با ارواح متعالي بنا نهادهاند و آنان را وسيلهاي براي اين ارتباط دانستهاند. مسلمانان، مسيحيان، حتي هندوها و بوداييان، و سرخپوستان و ... كليد نجاتبخششان را توسل به ارواح متعالي و طلب كمك و استمداد از آنان ميدانند.
در ميان مسلمانان اعتقاد به ارواح متعالي بسيار ديده ميشود. اغلب اتفاق ميافتد كه يك مسلمان با توسل به بزرگي، (پيغمبر(ص) و امامان(ع)) از خدا طلبي ميكند و در واقع روحي متعالي را وسيله ارتباط خود با خداوند ميداند تا او شفاعتش را نزد خدا بكند. اين اعتقاد وجود دارد كه اگر متوسلان، با تضرع و ملتمسانه، و با عشق و ايمان و احترام، روحي متعالي را صدا بزنند، دعا و خواستهي آنها بيجواب نخواهد ماند. شواهد بسياري وجود دارد كه گوياي تاثير مستقيم يكي از بزرگان، در زندگي دوستدارانشان بوده است. اين رخدادها نه تنها در ميان مسلمانان بلكه در ميان مسيحيان، توسط بزرگان معنويشان بهوجود آمده است.
ارواح متعالي با اتصال به خداوند هم قادر به اجابت دعاهاي مادياند و هم معنوي. آنها بهصورت مستقيم يا غيرمستقيم اقدام به كمك و حمايت انسانها ميكنند و اين مهمترين رسالت آنان محسوب ميشود. آنان روحهايي هستند كه راه قصدها و خواستههاي خداوند را رفتهاند و حال، همانند كوهنوردي ماهر به پيچ و خمهاي راه آگاهاند و ميدانند چگونه مريد خود را بهسوي خداوند راهبر شوند.
در برخي از مكاتب باطني براي كمك گرفتن از ارواح متعالي، تنها به دعا و نيايش و استمداد كمك از آنها اكنفا نميكنند بلكه جسمشان را نيز در اختيار آنها قرار ميدهند و خواهان حلول آنها در كالبدشان ميشوند. توجيه آنها براي عملشان اين است كه چون ارواح متعالي به خداوند نزديكند پس اگر در جسم كسي حلول كنند، خيلي سريعتر موجبات تغيير و تحول شخص را ايجاد ميكنند. همانطور كه با حلول روحي پليد به جسم فرد، افكار پليد و زشت و كفرآميز در او ظاهر ميشود و بر روحش اثر ميگذارد، ورود روح متعالي به روح فرد باعث بروز ويژگيها و خصوصيات آن روح در فرد خواهد شد.
از ديگر تأثيرات و تواناييهاي برخي از ارواح متعالي ميتوان در معالجهي انواع بيماريها، ديوانگي و حتي دور كردن ارواح پليد از جسم و جان زندگان نام برد.
ارواح متعالي از طرق گوناگوني به معالجهي انواع بيماران ميپردازند. اين عمل يا با واسطه يا به طور مستقيم انجام ميگيرد. در طريق با واسطه گاه روح از طريق نيروي درمانگر به اين كار مبادرت ميورزد. گاهي نيز ممكن است كمك فراتر از آن باشد و با درخواست درمانگر يا بدون درخواست او، اما به دليل آمادگي روحي (داشتن اهداف خير) او (و به خواست خداوند)، انجام گيرد.
ارواح متعالي هيچگاه در عملي كه خلاف نظر خداوند باشد كمكي نميكنند و تنها از خواست خدا پيروي ميكنند. شايد يكي از دلايلي كه باعث شده برخي از ارواح متعالي در هنگام زندگيشان در زمين، تعداد بسيار اندكي را شفا دهند، اين بوده كه خواست خداوند تنها بر آن افراد قرار گرفته است.
اما اغلب ارواح به طور مستقيم معالجه ميكنند. گاهي بيمار نيز متوجه حضور و شفابخشي روح متعالي ميشود. بسياري از بيماراني كه بيماري لاعلاجي داشتهاند بعد از ديدن رؤيايي كه در آن رؤيا نويد خوب شدنشان را از روحي نوراني شنيدهاند و يا براي مثال غذا و خوراكي توسط فردي نوراني به آنها خورانده شده يا از آنها خواسته شده كه عضو معيوب را حركت دهند، كاملاً شفا يافتهاند.
در درمان بيماريهايي كه نشاني از نفوذ ارواح پليد در آن وجود دارد مانند انواع جنون، ارواح متعالي بهترين راه درمان هستند. زيرا آنها از جهت قدرت و انرژي در سطحي فراتر قرار دارند. در مراحل شديد تسخير روحي، براي دور كردن روح پليد اغلب مراسمي كه توسط افراد داراي قابليت دور كردن ارواح شيطاني انجام ميگيرد، نتيجهبخش نيست و تنها كار، استمداد از ارواح پاك و متعالي براي خلاصي بيمار است.
در زمان حضرت عيسي مسيح (ع) اين عمل توسط ايشان چندين بار انجام گرفت. ارواح پليد تاب مقاومت در برابر اوامر روح حضرت مسيح را نداشتند و با اشارهاي از طرف حضرت مسيح جسم فرد زنده را ترك ميكردند.
در كتاب انجيل از حضرت عيسي(ع) داستاني روايت شده با اين مضمون: "وقتي به سرزمين ... رسيدند دو ديوانهي زنجيري به ايشان برخوردند. اين دو ديوانه در قبرستان زندگي ميكردند و آنقدر خطرناك بودند كه كسي جرأت نداشت از آن منطقه عبور كند. تا چشمشان به عيسي افتاد، شروع كردند به فرياد كشيدن كه: "اي فرستادهي خدا با ما چه كاري داري؟ آيا آمدهاي تا قبل از وقت ما را عذاب دهي؟" از قضا در آن حوالي گلهي خوكي ميچرخيدند. پس ارواح ناپاك از عيسي خواهش كرده، گفتند: "اگر ميخواهي ما را بيرون كني، ما را به درون جسم اين خوكها بفرست." عيسي(ع) به آنها گفت: "بسيار خوب برويد." ارواح ناپاك از وجود آن دو نفر بيرون آمدند و داخل خوكها شدند. ناگاه تمام گله، ديوانهوار به طرف پرتگاه دويدند و خود را به درياچه انداختند و خفه شدند."...
راه برقراري تماس با ارواح متعالي:
در فرهنگهاي مختلف شيوههاي گوناگوني براي برقراري ارتباط وجود دارد. مانند دعا خواندن، قرباني كردن، روزه گرفتن، نذر كردن، ... البته تمام اين آداب و مراسم اگر به درستي انجام گيرد براي برقراري تماس و استمداد موثر هستند. چرا كه حتي برخي از اين آداب را خود خداوند به انسان توصيه كرده است. اما آنچه در پشت اين مراسم باعث اثربخشي آنها ميشود ايمان و عشق است .ايمان به اينكه كسي هست كه صداي مرا ميشنود و قادر است كه خواستهي مرا محقق كند. انسان به هر چه عشق بورزد، نزديك ميشود و در ارتباط قرار ميگيرد و اين ارتباط است كه باعث دريافت كمك از روح متعالي ميگردد. ارواح متعالي تنها به عشق و ايمان خواهندگانشان پاسخ ميدهند. كسي كه اراده كند به ارواح متعالي نزديك شود بايد ظلمت را از خود دور كند ظلمت عبارت است از ناپاكي قلب.
همچنين كسي كه قصد دريافت كمكي از روحي متعالي را دارد، بايد كبر و غرور و طمع را كنار بگذارد. چون ارواح متعالي افراد مغرور را دوست ندارند زيرا تنها خداوند را متكبر ميدانند. پس هر كس كه آنها را ميخواهد بايد متواضع باشد تا آنها را به سوي خود جذب كند.
بنابراين از مهمترين راههاي برقراري تماس با روحي متعالي و جذب حمايت او، عشق و ايمان به خداوند و ذكر نام خدا و اظهار محبت به روح متعالي و فراخواندن اوست.
نشانههاي ارتباط با ارواح متعالي:
آنچه در وادي ارتباط با ارواح متعالي خطر ساز است، توهم و استنباط نادرست نسبت به هويت ارواح است. مهم نيست ارتباط به چه شكلي برقرار شده باشد، به صورت ذهني يا در بيداري يا در رؤيا. براي تشخيص هويت ارواح اينكه آيا ارتباط با روحي متعالي گرفته شده يا با روحي سطح پايين و يا حتي پليد، بايد نشانههايي را در نظر گرفت:
1- ارواح متعالي و پاك تنها زندگان را به سوي اعمال خوب تشويق و ترغيب ميكنند و تناقضي در حرفهايشان وجود ندارد. ديده شده كه روحي پليد در ابتداي ارتباط براي اغفال شخص، از خداوند حرف زده و بعد كه نفوذ خود را شديدتر كرده است هويت خود را آشكار كرده است. گاهي نيز روح از خدا گفته و خود را از طرف او معرفي كرده ولي شخص را به اموري نادرست تشويق كرده است.
2- ارواح متعالي اغلب در هنگام گرفتاري و سختي و يا در هنگاميكه شخص از آنها خواسته باشد به سوي فردي ميروند و بدون رضايت با فرد، تماس برقرار نميكنند و در امور او دخالتي نمينمايند. اما ارواح پليد همانند دزدان، وارد ميشودند و ناغافل هجوم ميآورند.
3- در كمتر تجربهاي روح متعالي خود را معرفي كرده است. بلكه راهنمايي و كمك خود را انجام داده و بدون هيچ درخواست شخصي يا مادياي رفته است. اغلب كساني كه با روحي متعالي روبرو شدهاند خود، نامي برآنها نهادهاند، "حضرت علي بود"، "او خود مسيح بود"،... ولي نامي از دهان آنها نشنيدهاند.
4- تجربهكنندگان، در حضور روح متعالي احساس عشق، ايمان، رهايي و شادي بسياري داشتهاند و گاه از نور عجيبي كه در برخي موارد مانع از ديدن واضح روح ميشده و از او ساطع بوده، حرف ميزنند و بعد از پايان ارتباط، احساس دلتنگي و خواست شديد براي ديدار مجدد با آن روح را داشتهاند.
5- ارواح متعالي بسيار كم اتفاق ميافتد كه خبري از آينده بدهند و پيشگويي كنند مگر آنكه قصدي الهي در پشت آن باشد و اين نيز بهندرت صورت ميگيرد. زيرا رسالت ارواح متعالي راهبري انسان بهسوي خداوند و كمك به او در جهت حركت بهسوي مقصد الهي است. در واقع خبر آوردن از آينده و باز كردن باب تفال، دزدي از غيب محسوب ميشود.
احضاركنندگان ارواح مورد لعن و نفرين خداوندند:
لعن خداوند بر جادوگران و احضار كنندگان ارواح است و بزرگترين بلا و مصيبت گرفتار شدن به نفرين پادشاه جهان است. كسي كه لعن خداوند را به همراه دارد قادر نيست كه با ارواح متعالي در ارتباط قرار گيرد. كساني كه احضار ارواح ميكنند يا ادعاي آن را دارند، نميتوانند ادعاي ارتباط با ارواح متعالي را داشته باشند.
طبق تحقيقات محققين دربارهي جلسات احضار ارواح، نميتوان ارواح متعالي را به دلخواه احضار كرد زيرا آنان تنها به عشق و ايمان پاسخ ميدهند و نه به زور و اجبار و وسوسه. آنها برتر از آنند كه بتوان به آنها امر و نهي كرد و دستور احضار در جلسهاي را به آنها داد.
اما برخي تصور ميكنند كه در جلساتي كه گاه در آنها وقايعي بسيار عجيب و دور از باور رخ ميدهد، براي مثال صداي ضرباتي به ميز و صندلي بدون دخالت وسيلهاي مادي به گوش ميرسد، روحي بهطور كامل يا ناقص تجسد مييابد و يا مديومي غيب ميگردد و...، توسط ارواح متعالي انجام ميشود زيرا اين اعمال از نظر آنها بسيار فوقالعاده هستند.
اما در واقع در اين جلسات كه به قصد پيشگويي و آيندهبيني، تحقق خواستهاي (كه اغلب هم محقق نميشود) و يا كسب منافع مالي و شخصي و يا حتي جلب توجه مديومي يا آزمايش محققي، برگزار ميشود، ارتباط با ارواحي كه داراي مرتبهي بالايي هستند، بسيار بعيد است. ارواحي كه در اين جلسات حاضر ميشوند و اين اعمال را انجام ميدهند، عمدتاً تنها ارواحي هستند با آگاهي پايين كه شعور و آگاهي و قدرت خاصي ندارند و يا ارواح پليد و شرورند كه تنها افكار پليد و شرورانهي خود را به حضار جلسه القا ميكنند.
هر كسي كه داراي عشق و نيت متعالي و خواست به حق باشد، بدون ترديد از طريق راههاي توصيه شدهي خداوند، با ارواح متعالي ارتباط برقرار خواهد كرد اما اشخاصي كه قصد و نيتي ناپاك دارند، با برپايي جلسات احضار ارواح، تنها ارواح شرور را در اطراف خود جمع ميكنند.
سفر حق و ارواح متعالي:
انسان سفر دشوار و پرخطري را براي رسيدن به سعادتي كه مقصود الهي است، در پيش دارد. سفر در اين راه بدون راهنما و همسفري آگاه و دانا، بدون شك به دورافتادگي و نهايتاً مرگ مسافر ميانجامد. ارواح متعالي راهنمايان سفر به سوي حقاند.
سرسپردگي، ايمان و عشق به خداوند و به روحي متعالي، ما را از خطرات اين سفر مصون ميدارد. روح متعالي وسيله و مجرايي است كه ما را به حضور خداوند ميرساند و در نزديكي به آن حضور است كه خواستهها و آرزوهاي به حقمان تحقق مييابند و انسان به پيوند با روح خدا نائل ميشود.
منابع:
1- كتاب مقدس
2- جريان هدايت الهي
3- گفتگو با مردگان (شودزموند(
4- اسرار جهان هستي در علم روحي جديد (محمود نصار(
5- نقل از آنان كاردك
6- هاله درماني با دستهاي شفابخش (باربارا آن برنن(
7- انسان روح است نه جسد (رئوف عبيد(
برگرفته از: نشريه علوم باطني، شمارهي 3