| 
                    شوق دوستي 
                    
در اخبار آمده است که حضرت شعیب (ع) از روی محبت  شوق دوستی با خداوند آن قدر گرست که دیدگانش نابینا شد. خداوند چشمش را به وی برگرداند. او باز آن قدر گریست که دیدگانش نابینا شد تا سه مرتبه خداوند چشمهایش را به او برگرداند. در مرتبۀ چهارم  
وحی الهی رسيد:  
"ای شعیب ! تا به کی خواهی گریست و مقصود تو از این گریستن چیست ؟ اگر گریۀ تو از ترس جهنم است، من تو را از آن ایمن گردانیدم و اگر به خاطر بهشت است من آن را به تو بخشیدم".  
حضرت شعیب (ع) عرض کرد: ای پروردگار و سرور من! تو میدانی که گریهي من برای ترس از جهنم و شوق بهشت نیست بلکه قلب من به محبت تو پیوند خوده و این گریهي محبت و دوستی است که چشم مرا نابینا کرده است.  
وحی رسید:  
"حال که گریهي تو به این علت است پس به زودی پیامبر و کلیم خود موسی بن عمران را به مدت ده سال به خدمتگزاری تو بفرستم". 
  
   
                    
                    
                  بازگشت 
                  Share
                    
                   
                    
                                         |